راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۳ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است


چطور می شود لحظه تولد یک انسان را ببینی و بی تفاوت از کنار خالقش بگذری؟
چطور می شود در اتاق عمل  نظم و دقت خدا را حتی در تپش های قلب یک انسان ببینی و نظم حاکم بر جهان را نادیده بگیری ؟
چطور می شود بارها و بارها مرگ را در چند قدمی ات  ببینی و فراموش کنی مرگ خودت را و جهان جاوید را؟
چطور می شود سختی و مشقت بیمارت را حس کنی و باز هم به خاطر سختی های کوچک بی تاب شوی و ناشکری کنی؟
چطور می شود لذت سلامت بودن را با با تمام وجودت  بچشی و خدا را به خاطرش شکر نکنی؟

به نظرم در هر رشته ی  برای تلنگر خوردن و نزدیکتر شدن به خدا فرصت های زیادی هست که متاسفانه خیلی وقت ها بی تفاوت از کنارش عبور می کنیم....

روزهای پر تجربه ای بود این روزها...بخش روان...
حداقل چیزی که برایم یادآوری شد این بود که تا به حال هیچ وقت خدا را به خاطر  روان سالمی که دارم شکر نکرده بودم...
تا به حال به خاطر اینکه دچار گسستگی شخصیت و مسخ  وخیال و توهم  وهذیان مذهبی و هذیان خود بزرگ بینی و هذیان بدبینی و...  نشده ام خدا رو شکر نکرده ام...به خاطر اینکه تا به حال فاز مانیا و افسردگی شدید رو تجربه نکرده ام...به خاطر اینکه تا به حال تصویری ندیده ام و صدایی نشنیده ام که غیر طبیعی باشد و آزارم دهد...
خدایا ممنونم که به یادم آوردی که تا به حال به خاطر خیلی چیزهایی که حس نکرده ام شکر گذاریت هم نکرده ام...
به خاطر تمام نعمت های پنهان و آشکارت شکر...

برای بیماران اعصاب و روان خیلی دعا کنید...خیلی
به نظرم مظلوم ترین بیماران، بیماران اعصاب و روان هستند...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۵
راهی به سوی نور

آیا انسان موجودی آزاد آفریده شده؟ چرا؟ حد آزادی چقدره؟ کی و چی میتونه آزادی ما رو محدود کنه؟ معنای حقیقی آزادی چیه؟ و...


 


از دیدگاه همه نظریه ها (بجز مکتب اگزیستانسیالیسم) آزادی مطلق و بی قید وجود ندارد و آزادی مقید و وابسته  است.

ازمحدودیت هایی که غرب برای آزادی تعریف می کند آزادی دیگران است." آزادی برای آزادی "

یعنی تا زمانی انسان آزاد است که آزادی او مانع آزادی دیگران نشود. این اصل بر مبنای "حفظ خود" مورد پذیرش است.

یعنی برای جلوگیری از احتمال ضرر و زیان از جانب دیگران هر کس احترام آزادی دیگران را حفظ کند که خودش دچار مشکل نشود.

اما این نظریه چند نکته را مد نظر نگرفته:

1-    اگر فردی آنقدر قدرت( مالی، اجتماعی، جسمی و..) داشت که دیگران نمی توانستند بر علیه او اقدامی کنند چه؟ آنوقت آزادی این فرد را چه کسی کنترل خواهد کرد؟ قانون؟

2-    تا کجا و تا چه جزییاتی قادر به قانون گذاری خواهیم بود؟ پیچیدگی های انسان را قانون می تواند در نظر بگیرد؟ و البته که راه های دور زدن قانون فراوان است و ضمانت اجرایی برای آن وجود ندارد.

3-    در ضمن شان و کرامت من به عنوان یک انسان چه می شود؟  این مفهوم آزادی به فرد اجازه می دهد هرنوع روابط جنسی را تجربه کند، اجازه می دهد بر مبنای "اختیار بدن" جنین 8 ماهه را هم سقظ کند و همین آزادی اجازه میدهد که این جنین در مراکزی به فروش برسد و خورده شود!

فرد در این موارد کجا آزادی بقیه را سلب کرده است؟ اما کرامت انسانی فرد چه می شود؟ در این تعریف به وجه تمایز انسانی با حیوانی توجه شده است؟ در این صورت چهارچوب رفتار من چه خواهد بود؟

متاسفانه غرب برای این قبیل پرسش ها پاسخی ندارد و یا پاسخ ها قانع کننده و منطقی نیست.

پس حد آزادی چیست؟

از نظر اسلام، حد آزادی در درجه اول کرامت ذاتی انسان است( انسان ها فطرتا از دروغ و ظلم و تجاوز و خشونت و ... بدشان می آید و از راستی و همکاری و تعاون ومحبت و.. خوششان می آید)

و در درجه بعدی مصلت دیگران است( دقت کنید بین مصلحت و منفعت تفاوت قائل شویم . گاهی بین بسیاری از مردم نیاز مشترکی وجود دارد(مثلا نیاز به خوردن گوشت) اما بنا به دلایلی ( مثلا جهل و مشکلات مالی) برخی آن را تقاضا نمی کنند.)

در واقع آزادی نبودن مانع بر سر راه رشد افراد معنی می شود.

آیا رشد فقط در جنبه های مادی انسان است؟

اگر حد آزادی منفعت انسان  بود و انسان تنها بعد جسمی بود، پس انصاف ، عذاب وجدان ، توبه کردن و.. کدامشان به منفعت  جسم ما بود؟ همه فلاسفه انسان را موجودی مرکب می دانند. پس آزادی یا همان عدم وجود مانع باید در مسیر بعد دیگر ما - که غرب نام آن را فرا ماده و اسلام روح( خود عالی) می گذارد- نیز اتفاق بیافتد.

پس آزادی دارای چند نوع است:

آزادی معنوی: عدم ایجاد مانع در راه رشد خودمان( خود عالی)

آزادی اجتماعی: عدم ایجاد مانع در راه رشد دیگران

بی شک فردی که خودش برای خودش احترام قائل نمی شود و به آزادی اش احترام نمی گذارد، قادر نخواهد بود آن را برای دیگری اجرا کند. در واقع لازمه ی اجرای آزادی اجتماعی، آزادی فردی است.(همان آزادی معنوی)

 

در آخر:

راه تحقق هر دونوع آزادی تحقق مکتب الهی است.

 چون خالق و آفریننده ی هر چیزی بر آن بیشتر مسلط است. خدای خالق، به بهترین نحو ما را می شناسد، بهترین برنامه را به ما می دهد(مثل دفترچه راهنمای استفاده ی وسایل !) و تمام احتمالات زندگی ما را در نظر گرفته است.

 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۲
راهی به سوی نور

چندسالی می شود ماه رمضانم شوق دیگر دارد...

امید تحقق شاید ها...

شاید بشود هم نفس شد با شما در زیر طاق آسمان...

شاید بشود افطار را با طعم نگاه شما باز کرد...شاید...

از این همه انتظار سهم من همان نگاه اشک آلودِ صفحه تلویزیون می شود باز؟

حواستان به ترم و سال تحصیلی ام بود آقا؟ یک سال... دوسال..چهار سال...

فرقی نمی کند، چه انتخاب شونده باشم چه انتخاب کننده، وقتی نخواهی انتخاب نمی شوم حتی به اراده ی خودم...

 

 

 

پ.ن:

- چرا باید استادم راجع به ایثار معنوی دقیقا تو همین روزها حرف میزد؟ که فکر کنم اینجا همونجاست که باید بگذرم؟.... نمی تونستم شوق دوستانم رو نادیده بگیرم...

-  آخه چرا انقدر سهمیه ها کمه!؟ اون از پارسال اینم از امسال...

-  باز هم اویس قرنی ...

- لایق نشده ام که نمی آیم...خودتان دعا کنید شرمنده نباشم... حتی اگر بناست هرگز...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۵:۰۸
راهی به سوی نور