راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۹ مطلب در خرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

 

بخشنده تو ، خدای کرم تو ، جواد تو

ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو

 

#شهادت_امام_جواد_ع

#باب_المراد

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۰۲ ، ۲۲:۱۸
راهی به سوی نور

بدیهی ترین اتفاقات روزگار چرا آنقدر غریب فرض می شود؟

کجا یادمان دادند که با حساب کتاب های دنیوی، عالم متصل به غیب  رو ارزیابی کنیم؟ 

کجا یادمان رفت سنت های الهی رو؟

امداد های غیبی رو؟

مگر می‌شود نباشی؟ 

نبینی؟ 

پشتیبانی نکنی و حواست به ما نباشد؟

 

 

 

هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ

ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺶ ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺮﻳﺪ ، ﺳﭙﺲ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﻭ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﺍﻣﻮﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﭼﻴﺮﻩ ﻭ ﻣﺴﻠﻂ ﺷﺪ . ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﻓﺮﻭ ﻣﻰ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ، ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﻟﺎ ﻣﻰ ﺭﻭﺩ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺪ . ﻭ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﻫﺮﺟﺎ ﻛﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ، ﺑﻴﻨﺎﺳﺖ .

سوره مبارکه حدید، آیه ۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۰۲ ، ۰۹:۰۸
راهی به سوی نور
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۶ خرداد ۰۲ ، ۱۵:۲۵
راهی به سوی نور

حس می‌کنم این منِ ساخته شده تا الان، با آن چه باید باشد فاصله اش زمین تا آسمان است...

خدای نشان دهنده ی این فاصله، راهِ پیمودن سریع آن را هم نشانم می دهی؟

 

الرَّحْمَنُ • خَلَقَ الْإِنسَانَ...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۰۲ ، ۱۳:۱۶
راهی به سوی نور

مامان گنجشک گفت: «پس خودت سعی کن یک راه حل پیدا کنی. آن وقت به من هم یاد بده. بعضی وقت‌ها من هم فراموش می کنم به یاد خدا باشم.»

نونوکی با تعجب پرسید: «شما هم؟» 

و به یاد شلوغی شهر افتاد و توی دلش گفت: «پس آدم‌ها که همه اش مشغول به کار هستند،چی؟»

آن‌وقت به جای گردش و بازی، رفت دنبال جواب سوالش.

 

پ.ن: کتاب به این سوال جواب میده که چطور همیشه به یاد خدا باشیم.

پ.ن۲: نمایشگاه امسال، حضرت آقا رو کتاب کودک خیلی تاکید داشتند، حواسمون هست؟

 

#به_همین_سادگی

#کلر_ژوبرت

#دفتر_نشر_فرهنگ_اسلامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۰۲ ، ۱۸:۴۵
راهی به سوی نور

احساس می کنم یه جای زندگیم راه رو غلط رفتم ولی این قدر جلو رفتم که دیگه انرژی برای برگشت ندارم.

این یادت بمونه مارتین.

اگه فهمیدی مسیر رو اشتباه رفتی هیچ وقت برای برگشت دیر نیست.

حتی اگه برگشتن ده سال هم طول بکشه باید برگردی.

نگو راه برگشت طولانی و تاریکه.

نترس از این که هیچی به دست نیاری.

پ‌ن)داستان کتاب جزء از کل از زمان کودکى پدر تا زمان بزرگ شدن فرزند ادامه پیدا می‌کند و تمامی حوادث و اتفاقات شگفت‌انگیز زندگی آن‌ها همراه با یک طنز تلخ و یک تم فلسفی روایت می‌شود.

کتاب بعضی مواقع از زاویه دید مارتین و بعضی مواقع از زاویه دید جسپر بیان می‌شود..

پ‌ن۲) خیلی ها گفته بودند این کتاب رو بخونم، اما من نخوندم:) 

گوش دادم 

و بعد صد سال بالاخره تموم شد.

راستش واقعیت دوستش نداشتم، توضیحات جزئیاتی که تاثیری در اطلاعات و شفاف سازی فضا نداشت کتاب رو خییییییییلی طولانی کرده بود، گاهی واقعا حوصله ات سر می رفت.

بعضی قسمت هاش هم نگفتنش ضرری به متن نمی زد اما گفتنش باعث می شد کتاب مناسب هر سنی نباشه ( و از نظر من اصلا مناسب نباشه!) ، جاهایی هم کاملا تضاد فرهنگی بین متن و فرهنگ ما وجود داره...

خلاصه که دوستش نداشتم...

 

#جز_از_کل

#استیو_تولتر

#پیمان_خاکسار

#نشر_چشمه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۰۲ ، ۱۴:۲۵
راهی به سوی نور

آنجا که احساس می‌کنی مانده‌ای بین دوراهی و ماندن در دوراهی وقتی سخت می‌شود که بین خودت و خودت باید یکی را انتخاب کنی؛ یا خود عزیز دنیای‌ات را، یا خود عزیز اخروی‌ات را.

دوراهی‌ها تنها جایی‌ست که آدم‌ها نشان می‌دهند شبیه حرف‌هایشان هستند یا نه!!!

پ‌ن: می‌نشینم پای داستان‌های حبابه( پیرزنی دویست‌و پنجاه‌وسه‌ساله و محب اهل بیت)

که برای زبیده بنت جعفر(همسر هارون) می‌گوید!

از که می‌گوید؟!! از هفت زنی که در زمان ظهور برمی‌گردند و در رکاب امام خواهند بود....

پ.ن۲: شنیدن سرگذشت شخصیت‌های واقعی تاریخ اونم با محوریت #زنان_با_ایمان در قالب داستانی پرکشش و کوتاه جذابه،

من این‌جور روایت‌ها رو خیلی دوست دارم....

کتابایی مثل #رویای_یک_دیدار

مثل #یک_خوشه_انگور_سرخ و ....

 

#من_برمی‌گردم

#فاطمه_دولتی

#انتشارات_جمکران

#کتاب

#معرفی_کتاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۰۲ ، ۱۴:۱۴
راهی به سوی نور

مادرم پشت خاله شبنم در آمد و گفت: «شبنم آشپزی اش از من هم بهتره. احتیاجی به تمرین ندارد که خواهرم!»

بابام خندید و گفت: «ما که ندیدیم.»

خاله شبنم گفت: «مردها مگر این چیزها را می بینند؟ مردها فقط به شکمشان فکر می‌کنند. می‌خورند و یادشان می‌رود حتی بگویند دست و پنجه ات درد نکند.»

مادرم شاکی بود که پدرم هیچ وقت پس از خوردن غذا چیزی نمی گوید.

دست‌پخت مادرم حرف نداشت. این را همه کسانی که از دست پختش چشیده بودند، می‌گفتند. اما پدرم هیچ وقت به این حقیقت اعتراف نکرده بود. خاله شبنم هم از این ماجرا خبر داشت. برای همین از فرصت استفاده کرد و حرف دلش را زد. پدرم که سعی می‌کرد جلوی خاله شبنم کم نیاورد، خنده خنده گفت: «احتیاج به تشکر نیست، هرکی وظیفه ای دارد، باید وظیفه‌اش را انجام بدهد.»

خاله شبنم پرسید: «شما وظایف‌تان را انجام می‌دهید؟»

پ.ن: در دختران علیه دختران یک اتفاق سه بار در فضا و حال و هوایی مختلف روی می دهد و هر بار تاثیری متفاوت بر شخصیت های کتاب و سرنوشت آن ها می گذارد.

 

#دختران_علیه_دختران

#مصطفی_خرامان

#نشر_افق

#معرفی_کتاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۰۲ ، ۱۴:۰۷
راهی به سوی نور

 

- ایوان: فقط یه بار بود
+ کاترینا: فرق بین یه بار و هرگز به اندازه یه دنیاست؛ فرق بین یه بار و هرگز مثل فرق بین بد و خوبه!
من چند ساله اینو حفظم که یادم نره، بعضی چیزها حتی یه بار هم نباید اتفاق بیفتن...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۰۲ ، ۱۷:۰۷
راهی به سوی نور