راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




سربلند

يكشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۷، ۰۲:۳۰ ب.ظ

#سربلند

#محمدعلی_جعفری

روایت زندگی شهید مدافع حرم#محسن_حججی



پرسید: «چیکار کنم شهید بشم؟»

دست زدم روی شانه اش و با خنده گفتم: ان شاء الله ویژه شهید شی!»

گل از گلش شکفت.

- خب، حالا چیکار کنم؟

- به نظر من، ما خودمون نمی تونیم این راه رو بریم. باید یکی دستمون رو بگیره.

و بعد این شعر را برایش خواندم:

- گر میروی بی حاصلی / گر میبرندت واصلی / رفتن کجا؟ بردن کجا؟

مرتب گوشزد می کردم رفیقی از جنس شهدا داشته باشید. این حرف را از زمانی که تازه وارد مؤسسه شهید کاظمی شده بود، تکرار می کردم.

در مؤسسه طرحی راه اندازی کردیم به اسم «#رفیق_آسمانی».

خداوند در آیه ۶۹ سوره نساء می فرماید: (حسن اولئک رفیقا )

اینها رفیق های خوبی هستند.

بعد در ال عمران علتش را می فرماید: «زنده اند، از آنها کار برمی آید؛ چون عند هم یرزقون اند و آرامش بخش اند. به این سه دلیل، خداوند به شهدایش می بالد ...

پ.ن: شهید حججی برا خدا همه چیزشو آورد وسط خدا هم زیر دین کسی نمی مونه

پ.ن۲: چقدر اهل مطالعه بودن و دغدغه کار فرهنگی داشتن 

شهید حججی میگفتن:

اگه کتاب بخونید، معرفتتون زیاد میشه؛ اون وقته که ایمانتون قوی میشه....

نظرات  (۴)

سلام 
من سر این آیه رفتم مطالعه کردم . در روایتی که داشتند امام معصوم میفرمودند آمده بود که منظور بهترین رفیق، آقا صاحب الزمان هستند و شهید منظور امام حسن (ع) و امام حسین (ع) هستند .
از نظر من شهدا بعد از امامان و حضرت زهرا و حضرت زینب و حضرت عباس شهدا هستند .  


پاسخ:
سلام علیکم
ممنون از نکته ای که فرمودید
من دنبالش نرفتم، ولی اندازه ی کمی که بهمون یاد دادن، بله، شهدا در قرآن واژه ی عام تری از اصطلاح ماست، و صد البته مرتبه اهل بیت (ع) متفاوت تر و بالاتر از سایر شهداست.
تمام صحبت هاتون درست هست.
فقط این که آگاهی و شناخت لزوما از کتاب کسب نمیشه و همین زندگی روزمره انسان هم برای گرفتن ورودی های دستگاه پردازش کافی هست. زیاد بودند و هستند اولیاء خدا که مکتب نرفته و حتی بی سواد بودند و صرفا با آگاهی های عامیانه و میل فطری و عمل به اونچه که می دونستند به درجات بالای ایمان رسیدند. و همینطور زیاد بودند و هستند علمائی که علم شون باعث فساد و تباهی شون شد.

فکر می کنم دو مسئله ی مهم باید در نظر گرفته بشه در کنار تفکر. اول این که دنبال علم نافع باشیم و دوم این که به آنچه که می دونیم عمل کنیم. در واقع علم نافع همون علمی هست که باعث عمل انسان در راه حق بشه وگرنه علم و آگاهی هم وبال گردن انسان هست اگر باعث رشد انسان نشه.
ایمان و اعتقاد راسخ یا یقین به تعبیری در ابتللائات و مجاهدت های انسان پدیدار میشه.
پاسخ:
بله، بنده هم عرض کردم «یکی» از راه های شناخت، کتاب خوندن میتونه باشه،  برداشتم از جمله ی شهید هم همین است.
واگرنه موافقم که خیلی از اولیاء خدا، علمشون حضوری بوده نه حصولی؛ و هم چنین با دو مسئله ای که فرمودید

ان شاءالله که توفیق کسب علم نافع و عمل به اون بهمون داده بشه...

علیکم السلام
بله متوجه شدم

منظورتون از گرایش، گرایش در جهت مطالعه هست. به معنای این که چه چیزی مطالعه کنیم؟

معرفت و ایمان الزاما ارتباطی با افزایش آگاهی ندارند. اونچه که باعث افزایش معرفت و ایمان میشه به نظرم تفکر و تعقل هست که لزوما نیازی به افزایش آگاهی نداره.
پاسخ:
سلام علیکم
با پوزش اما برای اینکه کاملا منظورم را منتقل کنم، توضیحش کمی طولانی می شود.
اولین مقدمه این است که، ایمان صرفا یک امر اعتقادی نیست، عمل را هم، همراه خود دارد.
و برای اینکه در عمل هم بروز کند، مقدمتا نیاز به شناخت دارد، اما همیشه شناخت باعث عمل نمی شود، مثلا پزشک جراحی که می داند سیگار با بدن چه می کند، اما همچنان سیگار می کشد، حلقه ی واسط بین معرفت و عمل، چیزی به اسم گرایش است، همان میل، همان ترغیب شدن، همان خواستن.
منظورم از گرایش چنین مفهومی است. یعنی یک مثلث که یک ظلعش معرفت و شناخت است، یکی گرایش، یکی عمل.
که صد البته معرفت بدون گرایش منجر به عمل نمی شود.
اما اینکه ایمان لازمه اش تفکر و تعقل است، با شما موافقم، اما تعقل را دستگاه پردازنده ای می دانم مانند معده، که نیاز به مواد اولیه ای برای پردازش دارد، این مواد اولیه همان شناخت و معرفت است. همان آگاهی.
یعنی حتی برای تفکری هم که می فرمایید، چیزی به اسم شناخت و معرفت باید وجود داشته باشد، یکی از راه های این شناخت، مطالعه است.
جمله آخر فکر نمی کنم زیاد دقیق باشه
زیاد هستند کسانی که کتاب می خونند ولی ایمان ...
پاسخ:
سلام
جمله خود شهید هست جمله ی آخر... و از نظر من درست. اونایی که شما می فرمایید، شرط اول که معرفت باشه واسشون محقق نشده...به نظرم کتاب وسیله است اما حتما موجب افزایش معرفت نمیشه. اما افزایش معرفت اگر همراه با گرایش باشه، حتما باعث افزایش ایمان می شه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی