راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشورا» ثبت شده است

#اشک_باید_رازدار_باشد

#مرتضی_مفید_نژاد

#حضرت_آیت_الله_خامنه ای


از اعماق وجودمان عرض مى‌کنیم: «السّلام علیک یا اباعبداللَّه، السّلام على الحسین الشهید». شهادت تو، جهاد تو و ایستادگى تو، اسلام را رونق داد و دین پیامبر را جان تازه بخشید. اگر آن شهادت نبود، از دین پیغمبر چیزى باقى نمى‌ماند. امروز دلهاى ما هم مشتاق حسین‌بن‌على (علیه‌السّلام) و آن ضریح شش گوشه و آن قبر مطهر است. ما هم گرچه دوریم، ولى به یاد حسین‌بن‌على و به عشق او سخن مى‌گوییم. ما با خودمان عهد کرده‌ایم و عهد مى‌کنیم که یاد حسین، نام حسین و راه حسین را هرگز از زندگى خودمان جدا نکنیم. همه‌ى ملت ما، همه‌ى کشور ما، همه‌ى شیعیان عالم و بلکه همه‌ى آزادگان در سرتاسر جهان، یک چنین احساسى نسبت به حسین‌بن‌على (علیه‌السّلام) دارند. 85/1/1

پ.ن: " اشک باید رازدار باشد" در برگیرنده گزیده ای از بیانات رهبر فرزانه انقلاب پیرامون "محرم الحرام و نهضت عاشورای حسینی" که بین سالهای 1361 تا 1385 و در جمع های مختلف مبلغان دینی، مداحان اهل بیت(ع)، واعظان و خطیبان و قشرهای مختلف مردم است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۷ ، ۱۵:۲۷
راهی به سوی نور


جامعه ی بعد پیامبر چه شد؟ به کدام سمت حرکت کرد، آیا ۴مولفه آن زمان به کلی از بین رفت؟

۱-ظاهرا عبودیت هست

۲-ظاهرا عدالت هست

۳-تا حدودی معرفت هست

۴- محبت هم هست

پس اگر این ۴عنصر همچنان در جامعه هست، باید به روند قبلی اش ادامه می داد، پس چرا تغییر کرد؟؟؟؟؟؟

مشکل از اینجا شروع می شود.

این ۴عنصر، باید همراه «روح حاکم» همراه باشد، آن روح حاکم چیست؟ «ولایت»


خلفای بعد پیامبر، به ظاهر ۴خط پیامبر را ادامه دادند ولی، این رفتارها همراه روح ولایت نبود.

نکته اینجاست، ایمان آوردن های زمان پیامبر همراه با سیر تربیتی بود، اما شرایط بعد ایشان طوری است که ایمان می اورند اما خبری از تربیت نیست، ( یاد تشکلات دانشجویی می افتم، جذب می کنیم ولی خبری از تربیت نیست!)

شرایط آن روز جامعه این چنین است:

۱- گروهی اجبارا و به ظاهر ایمان می اورند(جریان فتح مکه)

۲- گروهی بادیه نشین ایمان می آورند ولی از اسلام چیزی نمی دانند،

۳- پیامبر هم از بینشان رفته و سیر تربیتی منظم و‌سازمان یافته وجود ندارد

نتیجه:

جامعه ای که از نظر کمیت بر تعدادش افزوده می شود اما از کیفیت در آن خبری نیست


این دردی است که نقاط مثبت موجود هم تحت تاثیر قرار می دهد.

چگونه؟....

به آیه ی زیر دقت کنیم:

مریم آیه ۵۹

فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا

ﺳﭙﺲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺴﻠﻰ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ [ ﺁﻧﺎﻥ ] ﺷﺪ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺿﺎﻳﻊ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻬﻮﺍﺕ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ؛ ﭘﺲ [ ﻛﻴﻔﺮ ] ﮔﻤﺮﺍﻫﻰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﻋﺬﺍﺑﻰ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺍﺳﺖ ]ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﻳﺪ.


ویژگی جوامع دینی انحراف یافته دو‌چیز گفته می شود

۱-ضایع کردن نماز(ضایع کردن عبودیت)

۲- پیروی از شهوات (دنیا طلبی)


ویژگی جامعه زمان امام حسین ع چطور بوده است؟...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۷ ، ۲۲:۰۷
راهی به سوی نور

#عاشورا

#علی_صفایی_حائری

#عین_صاد


...و این تعجب ندارد، که این داستان کوتاه، اما به بزرگی تاریخ، یک بعد ندارد و یک جهت ندارد؛ و این است که هرکس، آن را به گونه ای می بیند.

این داستان ، همچون دشت نیست که نشسته تا آخرش رابینی و کرانه هایش را در آغوش نگاهت بنشانی. این داستان، داستان کوه است، آن هم کوهی به عظمت تاریخ، و این است که هر چقدر بالاتر بروی، بیشتر می بینی، در حالی که بیش از یک بعدش را ندیده ای...

پ.ن: صوت های فلسفه ی عاشورای #دکتر_علی_غلامی مکمل بسیار مناسبی برای فهم کتابه...حتما از اینجا گوش بدید...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۶ ، ۱۰:۵۱
راهی به سوی نور

آیت الله حائری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۶ ، ۱۶:۴۷
راهی به سوی نور

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ان شاءالله مجموعه یادداشت های تحت عنوان "عاشورا هنوز شب نشده" که از سال قبل شروع به نوشتنش کرده بودیم به مناسبت شروع ماه محرم مجددا در وبلاگ منتشر میشه، برای دسترسی به قسمت های قبل از گوشه سمت چپ، موضوع "عاشورا هنوز شب نشده" را انتخاب کنید.

 

قسمت هفتم:

 

 انواع خواص

 

بعد از مطرح شدن ویژگی های خواص و عوام در قسمت قبل، خواص رو هم به دو بخش تقسیم می کنیم:

خواص اهل حق

خواص اهل باطل

 

خواص اهل حق:

خودِ این دسته مجددا به دو گروه تقسیم می شن

ترجیح دین بر دنیا:

کسانی مثل سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و...


ترجیح دنیا بر دین:

مثل  سعدابن ابی وقاص، زبیر و..

نکته مهم این دسته اینکه این ها از اول معلوم نبود که چه عاقبتی خواهند داشت...گاهی که به زبیر فکر می کنم، به این نتیجه می رسم که اون رشادت های زبیر رو من الان هم ندارم وای به حال عاقبتی که اگر مراقبش نباشیم ترسناک تر خواهد بود!


خواص اهل باطل:

کسانی که با فکر تصمیم می گیرند، با شناخت هم عمل می کنند اما در چه جهتی؟

در جهت شکستن حق...

مثل عمروعاص، مثل مروان بن حکم

 

ساده اندیشی است اگر فکر کنیم خوب ما کجا و این دسته کجا؟! الان حس کاذب نگیره مارو که خوب دانشجو که هستیم، انقلابی که هستیم، تشکیلاتی هم که هستیم، تازه هیئت فلانم که می ریم، نماز جمعه هم که یه وقتایی می ریم و... پس الان قطب عالم بشریتیم! نخیر!

معلوم نیست ته این کارا چی میشه!

یعنی الان ما بد تر از ایناییم؟ نه! تمام همت ما باید این باشه که ببینیم چه آفت هایی اون ها رو تهدید می کرد و سعی کنیم که ما دچار نشیم...


تاثیر خواص:

به طور اجمالی میشه گفت خواص این دو تاثیر مهم رو در جامعه دارند:


1-       هنجار سازی: ارزش های جامعه، باید ها و نباید ها توسط آن ها مشخص میشه


( تو پرانتز بگم که مشکل جامعه امروز اینکه حواس مون نیست داریم چه کسایی رو به اشتباه لقب خواص می دیم و بعد این خواص واسه ما هنجار ساز می شن، و وقتی کار از کار گذشت و این الگو ها سبک زندگی و ارزش هاشون رو به جامعه منتقل کردند تازه یادمون میوفته یه کاری کنیم! تازه جالب اون کاریه که می کنیم...

یعنی به جای اینکه بیایم ریشه ها رو قطع کنیم و جلوشو بگیریم از ساقه ها شروع می کنیم... حتما با این مدل کارمون به جایی نمی رسه!)


2-       پیش رو بودن: جلوداری و نقش هدایت کننده بقیه، رهرو


حوزه تاثیر:

 بنا به قدرت افراد متفاوته

 از جاذبه ها، زور و پول و پارتی گرفته تا مهارت هایی مثل فن بیان و تسلط به جنگ روانی و جنس حرف و تازگی و نو بودن و متناسب مخاطب بودن و.. همه رو شامل میشه. می تونه تو خانواده تاثیر بذاره یا دانشگاه یا جامعه و حتی در یک دنیا...


امام علی(ع) می فرمایند مردم سه دسته اند:

1-عالم ربانی(یاد دهنده)

2-کسانی که دنبال یادگیری هستن

3- دسته های پشه!!( تابع هر فریاد)

دسته سوم همان عوامن! عوامی که به نوری و بادی جا به جا می شن

به قول استاد صفایی ما دو اقلیت داریم و یک اکثریت.

اقلیت خوب

اقلیت بد

اکثریت پیرو!

حالا تصور کنید اگر آدم های پیش رو، آدم های خوب باشند یا آدم های بد چه تفاوتی در نتیجه خواهد داشت! وسعت تاثیر فقط در خواص باقی نمی ماند...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۶ ، ۱۰:۵۸
راهی به سوی نور

قسمت سوم


عبرت گیری

1.معنای عبرت:

مصدر عبور-----گذر، متوقف نشدن

عبرت از تاریخ یعنی گذشتن از ظواهر ورسیدن به عمق و پیام تاریخ.

2.ابعاد عبرت:

الف) چه چیز تهدید کننده است(سلبی)

ب) چه چیز لازم است(ایجابی)

مثال: تصادف یک ماشین، دو عبرت در دیدن صحنه تصادف وجود دارد.

یک اینکه بدانیم احتمال تصادف ما را هم تهدید می کند

دو اینکه ببینیم چه کنیم که برای ما اتفاق نیوفتد

3.لزوم تاکید بر عبرت گیری:

تاکید قران:

 در قصه‌های آنان برای صاحبان خرد عبرت است سوره یوسف، آیه 111"لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الالباب"

  نه برای همه، برای اولی الالباب

"لقد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین"

قبل از شما سنت هائی جریان یافته، پس در زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بوده،سوره آل عمران،آیه138 

 

تاکید روایات:

امیرمؤمنان(ع) فرمود:

وَاعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْیَا لِمَا بَقِیَ مِنْهَا فَإِنَّ بَعْضَهَا یُشْبِهُ بَعْضاً   وَآخـِرَهَا لَاحِقٌ بِأَوَّلِهَا وَکُـلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِقٌ

از گذشته دنیا برای آیـنـده اش عبـرت بـگـیر زیرا همه اجزای آن شبیه یکدیگرند و انجام آن به آغازش می پیوندد و تماماً دگرگون شونده و رفتنی است

4.موضوع عبرت:

درس آموز ترین و مهمترین حادثه تاریخ

عظمت رزیه گفته شده در زیارت عاشورا  یعنی حادثه ی بزرگ.


 زیارت عاشورا

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۵ ، ۲۲:۲۲
راهی به سوی نور

قسمت اول:


چند سال تان است را نمی دانم؟ نمی دانم هم چند محرم را پشت سرگذاشته اید؟

خودم را ولی میشناسم. می دانم محرم پشت محرم می آید وآنچه باید بفهمم را نمیفهمم.

گاهی احساس می کنم در تمامی شور هایم جای شعورعظیمی خالی است.

امسال اما مجبورشدم کمی معلمی کنم و بدبختانه با موضوع محرم!

اینکه می گویم بدبختانه، نه اینکه مشکل فاعلی باشد! نه من قابلیت را نداشتم... اما توفیقی شد اجباری.برای آنکه شرمنده نشوم. شروع کردم به دانستن!

این چند نوشته که عنوان یکسان دارد چکیده ی دانسته های این چند وقت است.

خواستم زکاتش را بپردازم...

 

 

در ابتدا یک سوال باعث همه ی این دانسته ها شد.

چرا؟؟؟

1-   چرا بعد از گذشت تنها 50 سال ، جامعه ی تربیت شده ی تحت نظر پیامبر به این حد از شقاوت می رسند؟فقط 50 سال از ندای پیامبر گذشته است!

سوال بعد:

2-   اینکه حضرت آقا می فرمایند عبرت های عاشورا یعنی چه؟ یعنی آیا با مرور ریشه های عاشورا می شود برای امروزهم مصادیق پیدا کرد؟ آیا می شود ما هم مثال آن ها شویم و امام کُش؟

 


-در نگاه ساده لوحانه و سطحی خواهیم گفت هرگز! ما کجا؟ آن ها کجا!

اما....

این نگاه نشان دهنده عدم اطلاعمان از تاریخ است.چرا قران می گوید عبرت گیری؟ از کجا باید عبرت گرفت و چطور؟آیا تاریخ تکرار می شود و ما محکوم به جبریم؟

کمی تامل.... 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۵ ، ۲۱:۲۷
راهی به سوی نور