راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی صفایی حائری» ثبت شده است

#روش_نقد
جلد اول
#علی_صفایی_حائری
نقد هدف ها و نقد مکتب ها

...گفتم: هستی، تمام هستی یک درخته...
میوه ی درخت هستی تویی...
همه ابر و باد و مه و خورشید و فلک به تو ختم میشه. زمین و نفت و طلا و الماس ها، ریشه ها و ساقه ها و شاخه‌های تو هستن. همه اون ها مال تو هستن. تو مال کی هستی؟  تو خودتُ سرشاخه‌ها میذاری تا بپوسی؟ خودتُ احتکار می کنی و یا این که دوباره پای ریشه‌ها و خاک‌ها میریزی و برای چیزهایی که مال تو هستن و برای تو هستن، برای اون ها خرج می کنی؟
 گفتم: همه اون ها کمتر از تو هستن،‌همه اون ها وقتی کامل شدند به تو می رسند. تو میوه‌ای. خودتُ داشته باش... برای مرده ها، برای میرنده ها خرج نکن. اون ها برای تو هستند تو برای آنها نباش... تو ادامه داشته باش... تا اون ها هم ادامه پیدا کنند...
 گفتم:  اگر بخواهی ادامه پیدا کنی، اگر بخواهی حرکت کنی، آن وقت باید از راه خبر بگیری، اون وقت باید راهنما بگیری... اون وقت باید از همین زمین ها و ریشه ها و شاخه ها، آذوقه برداری، که همیشه راه هست و کار تو رفتنه. کار تو تحرّکه، نه تنوع.
گفتم: تنوع شکل عوض کردنه، بزک کردنه، اما تحرّک راه افتادنه...جلوه پیدا کردنه...
 کسی که فهمید چقدر است، کسی که ارزش خودش را شناخت، به راحتی می‌تواند هدفش را انتخاب کند و از تنوع ها به حرکت ها رو بیاورد.

 

 

پ.ن: ابتدای کتاب یک تعریف جامع از معنای نقد داره که بعدش متوجه میشی خیلی از انتقادها، نقد نیست بلکه توجیه و بی خبری و وراجی و نزدیک بینی هست(کلماتی که خود استاد برای این مدل نقد به کار بردن)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۲۹
راهی به سوی نور

#استاد_و_درس

#علی_صفایی_حائری

#عین_صاد

(از سری روش ها- روش آموزش)


...داده ها ملاک نیست و ‌سودها هم ملاک نیست. داده ها از خداست و‌ سودها از سرمایه ها. نه مقدار سرمایه مهم است نه مقدار سود، بلکه نسبت سود به سرمایه مهم است. ده تا آجری را که یک پیرزن با کم کردن غذای خود به مسجدی کمک کرده است نمی توان با ده میلیون تومان کمک تاجری مقایسه کرد، چون تاجر از غذایش کم نشده و نسبت به سرمایه اش کاری نکرده است... بلکه (مهم) نسبت این دو باهم (است) و مهم تر جهت این نسبت، که برای چه کسی و در چه راهی این همه کوشش کرده.

راستی چه دین عمیقی که حتی به اعمال نگاه نمی کند، و به نسبت ها قانع نمی شود که مهم جهت عمل است و عامل و انگیزه ی عمل که «انما الاعمال بالنیات»...

علی صفایی حائری

پ.ن: از این استاد هایم آرزوست...

پ.ن۲: چون خلاصه ی چند پاراگراف هست، فعل و‌فاعل رو اصلاح کردم و به رسم امانت داخل پرانتز گذاشتم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۵۶
راهی به سوی نور

گفتم: آخه تو چه می دونی شرایط منو؟ واقعا تو این شرایط چطور میشه خوب بود؟ اصلا چطور میشه این شرایط رو تحمل کرد؟

گفت: مسلمونی دیگه؟ 

- شوخیت گرفته؟ می بینی حال و روزمو ها!

- هستی دیگه؟ آره؟ به خدا و کتاب خدا و ائمه و اماما هم اعتقاد داری؟

- میشه بگی چه ربطی داره؟

- ببین، خدا راه همه ی عذر و بهونه ها رو بسته، نمی تونی بگی نشد! نتونستم! می خواستم درست زندگی کنم اما نمی تونستم! 

اینا که می گی، یه مشت بهونه است، که خدا قبلا حجت و‌تموم کرد و عذر و بهونه ای باقی نذاشته! مگه بگی اعوذ بالله، خدا اندازه تو عقلش نرسیده و یه سری عذر و بهانه رو در نظر نگرفته که فکر کنم انقدری بفهمی که اینو نگی!

- اوووم

- پس تو هر شرایطی که هستی و قدرت انتخابش با تو نبوده، (مثلا شرایط پدر و مادر، همسری که با معیار درست و عاقلانه انتخاب کردی و حالا فهمیدی اونی نبوده که نشون داده، شهری که ناچاری توش زندگی کنی و شرایط تغییرش رو نداری، همسایه هایی که امکان تغییرشونو نداری و...) یعنی بهترین فرصت رشدت توی همون شرایط قرار داده شده! یعنی تو باید درست ترین کار ممکن رو تو اون شرایط انجام بدی، حله؟!

- فهمیدنش سخته! ولی حرفت منطقیه! ان شاءالله که حلّه!


...لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لا طَاقَةَ لَنَا بِهِ، وَ لَمْ یُکَلِّفْنَا إِلا وُسْعا، وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا إِلا یُسْرا، وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لا عُذْرا.

...هر چه طاقت نداشتیم از ما برداشت و جز به آن چه سهل بود تکلیف نفرمود و جز به کار آسان امر نکرد و براى هیچ یک از ما حجت و عذرى نگذاشت.

(دعای اول صحیفه سجادیه)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۱۹:۱۵
راهی به سوی نور

#لم_یزرع

#محمدرضا_بایرامی


خیلی وقت ها حرف زدن و بحث کردن هیچ ‌فایده ای ندارد. نه تنها مشکل را حل نمی کند که بدتر هم می کند اوضاع را، به خصوص که آدم معمولا چیزی در دل دارد و چیز دیگری به زبان می آورد.

پس عمل کردن بهتر است از حرف زدن، آن هم در زمانه ای که گویی کلام همه ارزش خودش را  از دست داده و تبدیل شده به لقلقه زبان بعضی ها. در چنین وقت هایی بهترین کار این است که چیزی نگویی و همه را واگذار کنی به زمان. اینجوری شاید به عمل هم نیازی نباشد. زمان فرصت تأمل می دهد و فرصت تحمل. آدم ها نه تنها به خود و حرف خود که به دیگری هم فکر می کنند، و خیلی چیزها حل می شود.


پ.ن: داستان مربوط به یک خانواده عراقی، در زمان صدام است، فراز و فرودهای داستان کشش زیادی برای مطالعه ایجاد می کنه. 

پ.ن۲: کتاب به توصیه ی موکدِ مکرر خواهر جان انتخاب شد. ولی انصافا خوب بود!

پ.ن۳:راستی کتاب، جایزه جلال هم برده...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۷ ، ۲۰:۰۰
راهی به سوی نور

#غدیر

#علی_صفایی_حائری


ولایت امام، بالاتر از محبت و دوستی و عشق است؛ 

که عشق علی در دل دشمنان او هم خانه داشت.

ولایت علی، 

نه علی را دوست داشتن 

که فقط علی را دوست داشتن است.

ولایت علی، علی را سرپرست گرفتن

و از هواها و حرف ها و جلوه ها بریدن است.

و این ولایت، ادامه ولایت حق است و دنباله ی توحید،

آن هم توحیدی در سه بعد؛ در درون و در هستی و در جامعه؛

که توحید در درون انسان ها، هواها و حرف ها و جلوه ها را می شکند؛

هواهای دل و حرف های خلق و جلوه های دنیا را.

و در جامعه طاغوت ها را کنار می ریزد

و در هستی خدایان و بت ها را.

پ.ن: چقدر آدم باید بی سعادت باشه که لیاقت ولایت پذیری از امیرالمومنین رو نداشته باشه؟ 

و ما چقدر ولایت پذیر واقعی هستیم؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۷ ، ۲۰:۰۰
راهی به سوی نور

#تفسیر_سوره_کوثر

#علی_صفایی_حائری


نبود امکانات و افرادِ همراه، مانع حرکت و عامل توقف نیست؛ که باید در تنهایی تولید کرد و از زیادی جمعیت دوست مغرور نشد و از کثرت دشمن خود را نباخت. اگر مبارزه موسمی و فصلی بود، نه مستمر و همیشگی و اگر رجحان و ضرورتی نبود، می شد که از یک کار تفننیِ موسمی، چشم پوشید و به خاطر نبود یار و کثرت دشمن کنار کشید. منی که توانایی بالقوه و تولید و تکثیر خودم را می شناسم، دیگر چرا در تنهایی مأیوس شوم؟ و منی که انگیزه ها و عوامل پیروزی را پیش چشم دارم، چرا از زیادی جمعیت دشمن بترسم؟ هنگامی که تو موضع و پست ها را در دست داشتی، دریای گسترده نیروهای دشمن، طعمه ی مناسبی برای نابودی آن ها و شکار تو خواهد بود...

پ.ن: هرچی از خوب بودن کتاب بگم کم گفتم ، این روزها به آرامشی که این کتاب، برای پذیرش موقعیت ها بهم داد نیاز داشتم، برای ترغیبم به انجام عکس العمل مناسب... عالی بود

پ.ن٢: خوندن کتاب کلا ٣ساعت طول میکشه، حتما بخونید.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۲۱
راهی به سوی نور

#تو_می_آیی

#استاد_علی_صفائی_حائری

#عین_صاد


به جان تو! که این دل گرچه خواستار است، ولی بازیگوش هم هست. بازیگر هم هست. بازیچه هم هست و تماشاچی هم هست. این دل، لاهی و غافل هم هست، مگر اینکه بلایی بیدارش کند و تازیانه ای وقوفش  را برانگیزد و مدام، او را یاداوری کند و با فکر و ذکر، این عشق بی قرار را بارور سازد. تو از رعایت و چوپانی این دل سرگشته، دست بر ندار و بر جست و خیزهای این فراموشکار غافل که گاه به مرتعی چشم می دوزد و گاه با گرگی پیمان می بندد و در نهایت از خودش و از اندازه هایش و استمرار و ارتباطش و از تو که آموزگار عشق و‌ پرستار رنج هایش هستی،چشم می پوشد، خشم نگیر...

پ.ن:حضور تو پیداست، من غائبم، آیا امید ظهوری هست؟

پ.ن۲: یادم بده که از تو، جز تو نخواهم....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۲۶
راهی به سوی نور

#تفسیر_سوره_قدر

#علی_صفایی_حائری

#عین_صاد


و نکته این است که «لیله القدر» می گویند نه یوم القدر. در دل تاریکی ها و در بطن حادثه است که تو باید طرح فردا را بریزی و در طلوع فجر، همراه فرشته های نازل شب قدم برداری. اشتباه ما این است که در شبمان کاری نمی کنیم و در شکم گرفتاری ها و ظلمت ها، یا تسلیم تاریکی می شویم و یا مرثیه خوان ظلمت.

و این فاجعه را در طلوع فجر می فهمیم...

پ.ن: بدبخت اونی که این فاجعه رو طلوع صبحم‌نفهمه...

پ.ن۲: ....(واسه خودم یاداوری شه حرف استاد دژبخش)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۰۸
راهی به سوی نور

#شرحی_بر_دعاهای_روزانه_حضرت_زهرا_(س)

#استاد_علی_صفایی_حائری


🔸عنایت های حق، نه تنها در نعمت و رحمت او، حتی در بلاها و مصیبت ها جلوه کرده است...در هر گرفتاری نیز سه نعمت وجود دارد: یکی اینکه نقطه ضعفت را شناخته ای و دوم اینکه تعلق و وابستگی ات قطع شده و سوم اینکه برایت دلشکستگی آمده و این سه نعمت، نعمت های کم و کوچکی نیستند.

🔹در برابر بلا و گرفتاری به سه گونه می توان رفتار کرد، اول جزع و ناله و فریاد، دوم صبر و 

 سوم شکر؛ و شکر مختص کسانی است که به این حد از معرفت و توجه رسیده باشند و زیادتی شکر لازمه اش شناخت وسعت نعمت است حتی در بلاها.

پ.ن: اگه این دعاها این همه پر بار و پر مفهوم هست که هست، پس وای به حال من با این درکم از معنای دعاها...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۶ ، ۱۳:۱۰
راهی به سوی نور

#نگاهی_به_تاریخ_معاصر_ایران

#علی_صفایی_حائری

#عین_صاد


برای ارزیابی استقلال و امنیت رشد ایران در این دوره(پهلوی) اشتباه است که آن را با دوره ی قاجار مقایسه کنیم و‌ رقم ها را جمع بزنیم و خندان باشیم.

سرعت یک ماشین نیرومند را با مقایسه ی با ماشین های اوراق از دست رفته نمی توان سنجید، بلکه باید ماشین را با قدرت خودش، با استعداد خودش سنحید. این ماشینی که می تواند در ساعت ٢٠٠کیلومتر برود بیش از ٢٠کیلومتر راه نرفته و ١٨٠کیلومتر کوتاهی کرده و از قدرت خود جلوگیری نموده است. گرچه نسبت به ماشین های راکد قاجار ٢٠ کیلومتر خیلی زیاد است، اما نسبت به آنچه که باید چیزی نیست.

پ.ن: افتادم رو دور تاریخ خوندن...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۶ ، ۱۱:۵۳
راهی به سوی نور