راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۷ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

#حق_السکوت

 #محمد_مهدی_سیار



چشم می‌بندم نباید جاده سرگرمم کند

چند کوه و آبشار ساده سرگمم کند!

راه را در شهرهای پر خیابان گم کند

یا دهی آرام و دور افتاده سر گرمم کند!

هم نباید کنج مسجد‌های دنج بین راه

سجده سرگمم کند سجاده سرگرمم کند!

دل به راهی داده‌ام چون رود و شرمم باد اگر

برکه‌ای که دل به "ماه"ی داده سر گرمم کند!

می‌روم، چون آهوان از مردمان، ترسیده‌ام

چشم آهویی کنار جاده سرگرمم کند...

حق السکوت

پ.ن: تو باید و یقینی، نه اتفاقی و شاید

تو سرنوشت زمینی، که اتفاق می افتد...

ان شاءالله هر‌چه زودتر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۶ ، ۱۲:۲۵
راهی به سوی نور



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۶ ، ۱۰:۲۶
راهی به سوی نور

رحمت واسعه


👈"برای رسالت خود از شما اجر و پاداشی نمی خواهم، جز آنکه به نزدیکانم مودت و مهربانی کنید." (آیه ٢٣سوره ی شوری)#ذوی_القربی


🔸🔶🔸آنچه معاویه و یزید بالفعل داشتند، ما بالقوه داریم. خیلی به خود مغرور نشویم. این طور نیست که آن ها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت. به خدا پناه می بریم!

.

👈"من کشته ی اشک هستم . هیچ مومنی مرا یاد نمی کند، مگر آنکه اشک می ریزد" امام حسین(ع)

.

🔸🔶🔸در مشاهده قرآن و عترت جاذبیتی است که اگر لیاقت داشته باشیم، به زیارت می رویم. معلوم نیست که پول دار پروانه ی این شمع می شود یا بی پول؛ بلکه این در اثر جذب و انجذاب محبت است. تشکیلات مهم نیست. برای آن ها بین پول دار و ندار فرقی وجود ندارد.

.

👈اهم آداب زیارت این است که بدانیم بین حیات و ممات معصومین(ع) هیچ فرقی نیست.

.

🔸🔶🔸فردای قیامت که هیچ چیز از انسان نمیخرند، اشک بر سیدالشهدا(ع) را مثل دانه ی درری برایش نقد می کنند.

.

👈همه چیز در دسترس ماست؛ ولی حالمان مانند حال کسانی است که هیچ ندارند...

رحمت واسعه

.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۶ ، ۲۳:۱۷
راهی به سوی نور


گاهی وقت ها دوست داشتن ها جار زدنی نیست

میشه یکی رو دوست داشته باشی اما نه از مکالمه های خصوصی دو نفره ات اسکرین شات بگیری ، نه عکس دو نفره تون رو بذاری تو صفحه های مجازی و زیرش هرچی کلمه ی محبت آمیزه بنویسی، نه براش یه پُست اختصاصی بذاری و توش هرچی فضای غیر رسمی و ارتباطات صمیمانه تون بوده رو تعریف کنی که دست آخر بگی که چی؟ مثلا برام عزیزی یا به فکرتم...

کاری به بد و‌خوب این کارا ندارم

اما...

خوب می دونم این جور کارا گذشته از آفت هایی که با نظر شخصی من براش وجود داره باعث می شه بازار دوست داشتن و‌ دوست داشته شدن تبدیل بشه به یه فروشگاه...

که هرکی خواست بتونه بیاد و به جنس دوستی هامون ناخُنک بزنه‌..که همین بشه که بعد از یه مدت جنس تقلبی تو این بازار به عنوان اصل به فروش برسه ...

اصلا برفرض هم دوستی های این مدلی واقعی و صادقانه...

سوال؟

نمیشه به خودش پیام بدی که یادت بوده تولدشه؟ که خاطرات به یادموندنیتون هنوز ثانیه به ثانیه جلو چشاته؟

نمی تونی دلتنگیتو از دوری و‌ندیدن ها با زنگ زدن و هدیه فرستادن به طرف مقابلت بفهمونی؟

نمیشه به جای فیلم لایو و لاو‌ترکوندن های مصنوعی، عشقتون رو  در دنیای حقیقی به هم ابراز کنید؟

واقعا نمیشه؟

محبتی که وسط کوچه خیابونای فضای مجازی ظهور و‌بروز پیدا کنه، به احتمال خیلی زیاد یا تو همونجاها گم میشه، یا دزدیده می شه یا به زودی به بن بست می رسه..‌.

اضافه نوشت:

منظور این نوشته هر نوع رابطه ای بود، چه ارتباطات نادرست دختر و پسر، چه زن و شوهر، تا دوتا دوست و حتی تر  و تاسف برانگیز تر ارتباطات دوستانه ی تشکیلاتی و مثلا بچه مذهبی ها.‌‌..(که از قضا مورد آخر بهونه نوشتنم شد)

سوال نوشت: عکس بچه های گوگولی جیگر طلاتونو میذارید تو فضای مجازی، نگران نمیشید که چشم بخوره؟ 

پ.ن: مدیونید اگه مصداق تو‌ذهنتون بیاد، چون یکی دونفر نبود...

پ.ن۲: آمادگی هرگونه نقد محترمانه به نظرم رو‌ دارم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۳:۱۰
راهی به سوی نور

با وجوده اینکه به شدت سرم شلوغه، اما ترجیح دادم یه کم فکر کنم! 

فیلم پر فکری بود...

اما به قول آبجی خانوم جان، دادگاه اجازه بده، مگه خدا اجازه داده؟

یادمه تو کلاس اخلاق حرفه ای هم کلی راجع به #اتونازی  صحبت شد.

دریای درون

🎬تا زمان هست، پرواز را بیاموز تا در بیکران ابدیت، حیران نگردی!


🎬برای دوست داشتن و عشق ورزی نیازی به دلیل نیست


🎬✅ایمانِ منِ که روش زندگیم رو تعیین می کنه!

اما برای اون، روش زندگیشِ که ایمانشو تعیین می کنه...


#دیالوگ_پر_معنای

#فیلم

#دریای_درون

#the_sea_inside

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۶ ، ۱۵:۵۷
راهی به سوی نور

مرگ از نظر شما یعنی چی?

واسه یکی مثل من که فعلا تو بخشی کار می کنه که تعداد مرگ و میرش بالاست و هر روز از کنار سرد خونه بیمارستان رد میشه، واژه ی ترسناکی نیست.البته تا وقتی با من و اطرافیانم کاری نداشته باشه.اما از اونجا که «کل نفس ذائقه الموت»این مسیله دست ما نیست.

وقتی پدربزرگم وفات کرد کوچیک بودم،خیلی یادم نمیاد چی شد و من چی کار کردم.

اما وقتی مادربزرگم وفات کرد، اونم در روزایی که هیچ کس انتظارشو نداشت مجبور شدم که راجع به این موضوع فکر کنم.

آروم نبودم، و این آروم نبودنم دلیلش نامشخص بود.من تا اون لحظه انقدر درباره مرگ خودم و عاقبتم و آخرتم فکر نکرده بودم، فکر نکرده بودم  چقدر وظیفه به دوشم هست که ندیدمشون، یادم نبود که خیلی از جاها حقوقی گردنمه که ادا نشده و حتی تر شاید اصلا اون ها رو‌بر عهده خودم نمی دونستم...

تنها چیزی که اون روزها ارومم می کرد، این بود که از اعمال و‌رفتار مادر بزرگ تا اونقدری که من می دونستم مطمئن بودم. از این که اون نماز شب های مادر بزرگ حتما تو روزای حساب و کتاب به دادش می رسه....

توی اون روزهای تلخ و پر از اشک و آه،یه چیزایی خوب تو ذهنم حک شد

یه تصمیم های بزرگ خوبی که گرفته شد

که یه چیزایی رو برام بی اهمیت کرد و یه چیزایی برام خیلی مهم شد.

انقدر که حالا از مرگ که نمی ترسم هیچ(البته شاید اینطوری فکر می کنم)، حتی دلم می خواد نهایت تلاشمو کنم که خوب و آماده باهاش مواجهه بشم.

حالا دلم می خواد هر روز به روزی فکر کنم که حسرت «ای کاش» به دلم میمونه و از الان جلوش رو بگیرم...

قران خوندم...

در تمام این روزها...

و تازه فهمیدم «الا بذکر الله تطمئنن القلوب» به چه معناست...

قرآن تنها مانوس این روزهای من شد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۶ ، ۱۹:۱۵
راهی به سوی نور

نمی دونم یادتون میاد یا نه...ولی وقتی ایران شروع کرد به حمایت از دولت رسمی سوریه و‌کمک در برابر نیروهای متجاوز مثل داعش، خیلی ها حتی آدم خوب خوباش می گفتن نمیشه،کار تمومه!

اما ما گفتیم مقاوت...

این کلمه رو انقدر گفتیم و خیلی های دیگه اونور عملیش کردن، که چند روز قبل مرد خدا به وعده ی مردونه اش عمل کرد و عراق و سوریه رو از شر سایه منحوس داعش پاک کرد...

و صدالبته یادمون میمونه صحبت های آدم هایی که قرار بود با مذاکره این مشکل رو حل کنن... یادمون می مونه طعنه کنایه هایی که به شهدای مدافع حرم زدن، یادمون می مونه مرز کشی انسانی بین ایران و سوریه و عراق و حتی فرانسه!

یادمون می مونه که ترقه بازی داعش تو مجلس یادمون آورد که نعمت امنیت رو  تا از دست ندی قدردانش نیستی...یادمون می مونه که اگه اونجا دفاع نمی کردیم باید تو همدان و کرمانشاه دفاع می کردیم

یادمون می مونه که حضرت آقا گفتن خرمشهر ها در پیش است و ...

یادمون میمونه که تو شادی و جشن و تبریک این اتفاق نصبت به خرمشهر  که یه شهر بود و این اتفاق که دو کشوره چقدر کم کاری کردیم، از نهادی مثل صدا و سیما بگیرید تا نهادهای مردمی و  تشکلات دانشجویی و...

اما

در آخر 

یادمون میمونه که...

 

در بهار آزادی...جای شهدا خالی است

و یاد شعر آهنگران بخیر...

محسن جان نبودی ببینی شهر آزاد گشته....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۶ ، ۲۲:۲۴
راهی به سوی نور