راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




بی آنکه به ما نزدیک‌تر شود از او حسابی ترسیده بودیم و بی آنکه از ما دور شود، کم کم بی‌خیالش می‌شدیم...

این رسم ما بود! مرگ ما را به خوبی می‌شناخت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۴ ، ۱۸:۴۷
راهی به سوی نور

امشب بیمارستان شیفت بودم، یکی از بچه های بخش اطفال مونده بود تو حیاط و بالا نمیومد،بخش اطفال کنار بخش ماست. از مامانش اجازه گرفتم و آوردمش بخش خودمون، یه کم که سرگرمش کردم گفتم دیگه برو بخواب.

گفت نمیرم، می ترسم بمب بندازن 

گفتم نترس، هیچ قانونی اجازه نمیده به بیمارستان حمله کنند، اینجا امن هست.

گفت واقعا 

گفتم واقعا 

خیالش راحت شد و رفت بخششون...

و من  به اسراییلی فکر کردم که چند بیمارستان رو تخریب کرده و چه قوانینی رو که نادیده نگرفته؟...

خدایا تو یاور ما باش در این دنیای جنگل وار

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۰۴ ، ۰۰:۱۶
راهی به سوی نور

مدت هاست که در قسمت توضیحات نمایه ام این را نوشته ام: 

«إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ»

آن زمان صرفا چون حضرت آقا خیلی تکرار می‌کرد از آیه حس خوبی می گرفتم، بعدها که تدبرش را خواندم و شأن نزولش را و قبل و بعد آیه را نگاه کردم دیدم عجب آیه ی دل گرم کننده ای است.

صحنه را تصور کنید:

آنجا که تهِ تهِ تهِ ناامیدی قوم موسی رسیده، موقعیت را فرض کنید، زمانی که روبه رویت دریاست و پشت سرت فرعون. انتهای امید. آنجا که اصلا راه نجاتی به طور منطقی نمی تواند باشد،همراهان موسی (ع) گفتند:

 فَلَمَّا تَرَـٰٓءَا ٱلۡجَمۡعَانِ قَالَ أَصۡحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدۡرَکُونَ

به درک‌ واصل شدیم. به زبان امروزی اش می‌شود، بدبخت شدیم!

چه کسانی این را می‌گویند؟ 

کسانی که تهدیدهای وحشتناک فرعون برای ایمان آوردنشان به موسی ع متوقفشان نکرد، کسانی که تهدید و تطمیع و تزویر‌ مانع ایمانشان نشد. اما در این صحنه واقعا انگار به بن بست رسیده اند.

حالا زاویه ی دوربین را می بریم روی حضرت موسی (ع)، در جواب چه می‌گوید؟

قَالَ کَلَّآۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهۡدِینِ

هرگز 

هرگز را با اطمینان هم می‌گوید.

 جمله ی بعدی اش هم آنقدر تاکید دارد که به فارسی انگار چندبار حتماً حتماً حتماً گفته باشی، یا خیییییییییلی را با چندین «ی» نوشته باشی، طوری جمله اش را می گوید که از «اگر» و «شاید» به دور باشد...

کَلَّآۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهۡدِینِ

معیّتِ ربّ ام همراهم هست و هدایت می‌شویم...

 

حالِ این روزهایمان همچین کلامی را نیازدارد که دائم در ذهن و رفتار و عکس العمل هایمان تکرار شود.

حالی که مطمئن باشیم به رب داشتن و معیّتش و هدایتش.

دلمام گرم باشد

گرمِ گرمِ گرم

و همین آرامش بعد این صحنه، باعث شده که این عبارت طی چندین سال از توضیحات نمایه ام کنار نرود.

 

چه طور ؟ نمی دانم 

چه زمانی؟ نمی دانم 

توسط چه کسانی؟ نمی دانم 

جواب خیلی از چرا و چطور های دیگر را هم نمی دانم.

ولی به کتاب خدا ایمان دارم و به موسیِ کلیم الله مؤمنم...

 

*«إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ»*

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۰۴ ، ۱۶:۴۵
راهی به سوی نور

شاید این اولین بار است که در سالگرد رحلتتان گریه ام گرفته

قبل از این هیچ وقت این کار را نکرده بودم.

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۴ ، ۱۲:۱۳
راهی به سوی نور

دنبال نشونه بودم 

آنقدر از نشونه های مستقیم شما شنیدم که اشاره و کشف و حدس، کارم رو راه نمیندازه 

 

دعوت شدم

به تماشای فیلم اسفند 

و از همه ی فیلم این دیالوگ برام نشونه شد:

 

_ چرا پیش نمی ره مادر؟

_ کار خدا پیش میره, پسرم...

 

و من دیدم چطور کار خدا پیش رفت

چطور هزار بار بالا پایینت کرد

هزار گره به کارت انداخت

بعد که عزم و اراده ی تو رو دید

خودش  برات گشایش ایجاد کرد

 

من دیدم

من بارها در این سالها #برکت و #امداد_غیبی رو دیدم...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۰۳ ، ۱۵:۰۱
راهی به سوی نور

می‌باید قرآن را به کمک خود قرآن شناخت. مقصود این است که آیات قرآن مجموعاً یک ساختمان به هم پیوسته را تشکیل می‌دهند؛ یعنی اگر یک آیه از آیات قرآن را جدا کنیم و بگوییم تنها همین یک آیه را می‌خواهیم بفهمیم، شیوه درستی اتخاذ نکرده‌ایم. البته ممکن است فهم ما از همان یک آیه درست باشد، اما این کاری است از احتیاط بیرون. آیات قرآن برخی مفسر برخی دیگرند...  در بسیاری از موارد اگر یک آیه تنها را از قرآن اخذ کنید بدون آنکه آن را بر آیات مشابه عرضه بدارید، مفهومی پیدا می‌کند که با مفهوم همان آیه وقتی که در کنار آیات هم مضمون قرار گرفته است به کلی متفاوت است. 

#آشنایی_با_قرآن #شهید_مطهری #معرفی_کتاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۰۳ ، ۰۳:۳۳
راهی به سوی نور

«باسمه تعالی کوچک و بزرگ باید بدانیم: راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است؛ و بندگی، در ترک معصیت است در اعتقادیات و عملیات. آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت. این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود

خاطرات و تحلیل‌های #سیدحسن نصرالله درباره‌ی آیت الله #بهجت

مترجم: #وحید_خضاب

#نشر_شهید_کاظمی

#معرفی_کتاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۰۳ ، ۰۱:۰۸
راهی به سوی نور

چند ماهِ سخت 
خیلی سخت  رو پشت سر گذاشتم.
هی به خودم امید دادم، درست میشه، حل میشه، بهتر میشه اما دقیقا هر روز بدتر شد و گره محکم تر و اوضاع وخیم تر...
آخرین راه حل این بود 
بیام پیش شما.‌‌..
امام رضای ثابت
بیشترین فشردگی کاری رو انتخاب کردم که یه روزه بیام پیشتون و باهاتون حرف بزنم...
گلایه هام هم آماده کرده بودم...
با تمام قلبم اومد بگم من کم آوردم ...

 

 

همه ی غر زدن هام تمام طول مسیر ۱۴ ساعته ی قطار تو ذهنم رژه می رن
از اول تولد تا امروز هرچی بر وفق مراد نبود رو آوردم که بگم...
فکر می کتم انگار تمام دویدن هام  رو دیگه نمی بینید،
 انگار اصلا صدام رو نمی شنوید...
این از همه بیشتر برام سخته

 

 

اومدم اذن ورود بگیرم 
جلوی باب الرضا ایستادم 
و شروع کردم به خوندن...
همین اول اول اول دیدار جواب گرفتم.

شما می شنوید
شما می بینید 
اون که کر و نابینا شده منم.
گره ی کور این سال ها خودم شدم 
منِ فقیر و ضعیف و عجول و...

من جوابم رو گرفتم
ممنونم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۰۳ ، ۲۳:۲۹
راهی به سوی نور

آمده بود گلزار شهدا.

جلو رفتم و همراهش شدم.

گفتم این گلزار هزار و صد و یازده شهید دارد.

 سردار سلیمانی گفت:

 ان‌شاءالله هزار و دوازدهمین نفر گلزار شهر کرمان باشم.

 

#هزارودوازدهمین_نفر

۲۰۰خاطره از سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی

#محمدرضا_حسنی_سعدی

#عباس_صادقی

#انتشارات_حاج_قاسم

#معرفی_کتاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۰۳ ، ۱۷:۲۱
راهی به سوی نور

 

ما به دست خودمان، با خطاهای خودمان، فاصله ایجاد می کنیم بین خودمان و خدا. #خدای_متعال_فاصله_ای_با_ما_ندارد، راه نزدیک است.

و اگر توفیقی پیدا شد، این توفیق نشانه ی رحمت الهی است. اگر توانستید یک #استغفاری از دل برآورید و عزمی بکنید، حرکتی بکنید، بدانید که #توفیق_الهی و توجه الهی شامل حال شماست، 👈شما دارید #جذب می شوید، شما را دارند جذب می کنند، می کشند. 

خدا در موارد متعدد، توبه را به خودش نسبت می دهد.

"  ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا "  خدا توبه کرد، تا انسان ها توبه کنند.

توبه یعنی چه؟ یعنی توجه، برگشت... #تا_که_از_جانب_معشوق_نباشد_کششی

#کوشش_عاشق_بیچاره_به_جایی_نرسد

.

💢خدا همه گناهان را می آمرزد، مگر کسی که استغفار نمی کند. پیامبر (ص)

💢بالاترین شقاوت ها، متعلق به آن کسی است که مغرور شود به تو...

.

بشر احتیاج دارد به تذکر و توجعچه دائمی

#ما_را_نابخشوده_از_ماه_خارج_نکن!

پ ن) عالی بود👌 عالی 

آدم دلگرم میشه به داشتن همچین رهبر فرزانه ای

سایشون مستدام باد

 

 #پنج_گفتار_حضرت_آیت_الله_خامنه_ای_در_باب #استغفار_و_توبه

در #ماه_مبارک_رمضان

#صهبا

 

.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۰۳ ، ۱۷:۲۰
راهی به سوی نور