راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کرونا» ثبت شده است

حکایت #دست هایش

 

بعید بدانم این همزمانی با سالروز ترور نافرجامش برنامه ریزی شده باشد، اما من چقدر یاد توان و قدرت و شکوه دست هایش افتادم...همان دستی که در بمب گذاری کار کردش را از دست داد و شاید اصلا از همان زمان بود که قدرت معنوی حرکت دنیا را به او عطا کردند، که دنیا نخواهد و جلویش بایستد اما او دست در دست خدایش پیشران حرکت های امید بخش جهان شود....

حالا باز هم دست‌هایش ماجرا آفرین شده اند، هم او که چون کوه مقاوم و مطمئن برای صرف واژه ی «ما می توانیم» این بار دست های خودش را جلو آورده است...

بابرکت تر از این دست ها مگر پیدا می شود در جهان؟

 

پ.ن : اللهم احفظ قائدنا خامنه ای...

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۰ ، ۰۳:۳۹
راهی به سوی نور

#دوران_کوران
#سید_حسام‌_الدین_رایگانی

از مرور خاطرات، لبخندِ سردی روی صورتم می نشیند و سریع محو می‌شود. دلخوشی‌های دوست داشتنی، حالا جایشان را به تردید و ترس داده‌ند. دارم فکر می‌کنم شاید حواسمان نبود... شاید قدرِ یک دست دادنِ ساده را هم ندانستیم که حالا باید از فاصله دو متری و با احتیاط معاشرت کنیم. شاید حالا آن بهانه‌های شیرین، آن جمع شدن‌های بدون واهمه، آن خندیدن‌های بلند و آن مسافرت‌های پرخاطره تبدیل به حسرت شده اند که معلوم نیست این مریضی تا که می‌خواهد نبودنشان را به رخمان بکشد... خلوت شدن یک‌باره شهر دلم را حتی برای ترافیک هایش تنگ کرده است... خلوت شدن این که به دلیل تعطیلات و استراحت نیست! دلیلش ویروس مرموزی است که برای روح مردم شده و همه‌چیز را تحت‌الشعاع قرار داده است. حال و هوای شهر گرفته شده. خبری از پارک های شلوغ و صدای بچه‌ها نیست، خبری از حضور دانش‌آموزان و دانشجویانِ کوله‌به‌دوش در خیابان‌ها نیست. خبری از ازدحام در میوه فروش‌ها و صف نان نیست! خبری از نبض همیشگی جامعه نیست... هیچ خبری نیست جز خبرِ نحس کرونا و کرونا و کرونا...

 

پ.ن: شاید از معنوی ترین هدیه های روز پرستارم، این کتاب از مسجدِ نزدیک بیمارستان بود. دم بچه های مسجدالرضا (ع) گرم خدا خیرتون بده...
در ساعت بیداری شیفت شب تمومش کردم؛)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۰ ، ۱۱:۱۵
راهی به سوی نور

موسیقی دنیا، موسیقی جدیدی شده است.
می شنوی؟
صدای شکستن هیمنه ای که هرگز کسی فکر خط افتادن رویش را هم نمی کرد.
صدای فرو ریختن بنای تئوری های رنگارنگ.
خاموش شدن عربده های جهانِ تجربه. 
بی فایده شدن تکنولوژی در برابر اراده ای برتر.

درهم دریده شدن دموکراسی و لیبرالیسم در به اصطلاح کشورهای قدرتمند.

لا به لای این صداها 
صدای الغوث الغوث مردم جهان هم شنیده میشود.
باید هوشیارانه زیست.

حداقل ما که بشارتی داریم، ما که امید و آینده ای را منتظر هستیم.
جای آن نیست که گم شویم.
در این اوضاع که عجایبش بیش از پیش به چشم می‌آید


وقتی خدا بخواهد
می شود

اگردرمسیر درست هستید 
جدیتتان را بیشتر کنید

دنیا در دور تند تر قرار گرفته است.
همه جهان اتفاقاتی را حس کرده اند.

زمان، زمان توقف و خستگی و ناامیدی نیست.. 
عصر، عصر رها شدن کنترل عالم از دست اومانیست خاک خورده است.

ظلم، حساسیت برانگیز شده 
و...

آنقدر آماده باش که اگر گفتند یک ساعت دیگر ...

جا نخوری...

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۹ ، ۱۷:۳۳
راهی به سوی نور

از دوماه قبل که اوردنش به بیمارستان تا هفته ی قبل خیلی پیشرفت داشت.

همه خانواده خوشحال بودن؛
پسر کوچک خانواده از همه بیشتر.
چون با توجه به شرایط کرونا بیمارستان ملاقات ممنوع هست، تقریبا هر شب میومد تو حیاط بیمارستان و از پنجره مامانش رو‌می دید.

دو روز قبل ولی
مامانش وفات می کنه
خیلی ناگهانی
و همون شب پسرش خود کشی می کنه


و 
ما
همچنان
دنیا رو خیییییییلی جدی گرفتیم
خییییلی 


 

وَجَاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَٰلِکَ مَا کُنتَ مِنْهُ تَحِیدُ
 

ﺳﻜﺮﺍﺕ  ﻭ ﺑﻴﻬﻮﺷﻲ ﻣﺮﮒ ، ﺣﻖ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻭﺍﻗﻌﻴﺎﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ ] ﻣﻰ  ﺁﻭﺭﺩ [ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺤﺘﻀﺮ ﻣﻰ  ﮔﻮﻳﻨﺪ : ] ﺍﻳﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻰ  ﮔﺮﻳﺨﺘﻲ 

سوره مبارکه ق، آیه شریفه ۱۹

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۹ ، ۲۲:۲۵
راهی به سوی نور