راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب شعر» ثبت شده است

#بی_نظمی
#احسان_انصاری
#شعر


هستی‌ام رفت و دلم سوخت و خون شد جگرم 
باخبر باش که بعد از تو چه آمد به سرم
در قضاوت همه حق را به تو دادند ولی
نکته اینجاست که من رازنگه‌دارترم
گرچه آزردی‌ام ای دوست! محال است که من 
چون تو از دوست به بیگانه شکایت ببرم
راه بر گریه من بسته غرورم، ای عشق

کاش با تیغ تو بر خاک بیفتد سپرم
من که یک عمر به حقم نرسیدم ای دوست
باشد از خیر رسیدن به تو هم می‌گذرم

پ.ن: البته که حق گرفتنی هست:) و من از حقم نمی گذرم! 

پ.ن۲: یکی دیگه از شب شعرهای خانوادگی:)

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۱۷
راهی به سوی نور

#نامه_های_کوفی
#سعید_بیابانکی

 

خیال می کند این بغض ناگهان شعر است
 همین یقین فرو خفته در گمان شعر است
 همین که اشک مرا و تو را در آورده‌ست
 همین،همین دو سه تا تکه استخوان شعر است 
همین که می رود از دست شهر، دست به دست 
هم این شقایق بی نام و بی نشان شعر است
 چه حکمتی‌ست در این وصف جمع ناشدنی
 که هم‌زمان غم نانْ شعر و بوی نانْ، شعر است
 تو بی دلیل به دنبال شعر تازه مگرد
 همین که می چکد از چشم آسمان شعر است
 از اینکه دفتر شعرش هزاربرگ شده‌ست 
بهار نه، به نظر می رسد خزان شعر است
به گوشه گوشه ی شهر من نوشته‌ام بیتی
تو رفته ای و سراپای اصفهان شعر است
خلاصه اینکه به فتوای شاعرانه ی من
زبان مشترکِ مردمِ جهان شعر است

نامه های کوفی

پ.ن: عکس مقبره امام زاده شاهزاده حسین، کردان.(عاشق حس و حال امامزاده ام یعنی...)

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۴۶
راهی به سوی نور

#اکنون

#فاضل_نظری


گرچه مسجد را گروهی با تجمل ساختند

اهل دل میخانه را هم با توکل ساختند

عشق جانکاه است یا جان‌بخش؟حالا هرچه هست

عشق‌بازان بین مرگ و زندگی پل ساختند

سقف آگاهی ستونی جز "فراموشی" نداشت

این بنا را خشت بر خشت از تغافل ساختند

بی سبب مهمان‌نواز مجلس ماتم نبود 

این "گلابِ تلخ" را از "گریه‌ی گل" ساختند

روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود

از همان آغاز ما را کم تحمل ساختند ...


پ‌ن) هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت

عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت!


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۸ ، ۱۵:۰۲
راهی به سوی نور

#عطارد

مجموعه غزل

#کاظم_بهمنی


من که دائم پای خود دل را به دریا می زنم

پیش تو پایش بیفتد قید خود را می زنم

در وجودم کعبه ای دارم که زایشگاه توست

از شکاف کعبه گاهی پرده بالا می زنم

این غبار روی لب هام از فراق بوسه نیست!

_در خیالم بوسه بر پای تو مولا می زنم!_

از درِ مسجد به جُرم کفر هم بیرون شوم

در رکوع ات می رسم، خود را گدا جا می زنم

این که روزی با تو می سنجند اعمال مرا

سخت می ترساندم، لبخند اما می زنم

من زنی را میشناسم در قیامت...بگذریم!

حرف هایی هست که روز مبادا می زنم

پ.ن: کتاب پیشنهادی خواهر خانم جان، بد نبود ولی آقای برقعی خودمان چیز دیگری است انصافا!!!

پ.ن۲: وجهه تسمیه کتاب، بسیار قشنگ بود و ظریفانه و‌عاشقانه! ولی نمی گم چی بود!

پ.ن۳: هی میومدم یه سری از ابیاتش رو حفظ کنم، فرداش یادم می رفت😂

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۷ ، ۱۱:۰۰
راهی به سوی نور

#پیاده_ها

#امید_مهدی_نژاد

(مجموعه رباعی)


پرپر زدن ستاره ها را دیدیم

دیدیم و زمانِ مانده را پرسیدیم

گفتیم به خورشید: بیا بیداریم

رفتیم و کنار سایه ها خوابیدیم

پ.ن: از سری شب شعرهای من و خواهر جان!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۷ ، ۲۱:۴۰
راهی به سوی نور

#از_آخر_مجلس

#میلاد_عرفان_پور


ما سینه زدیم و‌ بی صدا باریدند

از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند

ما مدعیان صف اول بودیم

از آخر مجلس، شهدا را چیدند

از اخر مجلس


پ.ن۱: بسی شعر خواندن را دوست می دارم...

پ.ن۲: همش یاد لحظه ی گریه ی حضرت آقا موقع خوندن دو بیتی«از آخر مجلس» میوفتم وقتی کتابو می بینم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۶ ، ۱۶:۲۱
راهی به سوی نور