راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۱۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی کتاب» ثبت شده است

#محمد

رمانی بر اساس زندگی پیامبر اسلام (ص)

#ابراهیم_حسن_بیگی

#انتشارات_مدرسه

 

به درستی نمی‌دانم فریاد زدم یا نه!

با دهانی باز و چشمانی گشاده از وحشت به صحنه‌ی مقابل چشم دوخته بودم.

#ابولهب بالای سر محمد ایستاده بود.

دستی را که سنگ در آن بود بلند کرده بود و قصد داشت آن را بر سر محمد فرود آورد هر لحظه منتظر فرود آمدن سنگ بر فرق محمد بودم؛ اما انگار ابولهب چون مجسمه‌ای از سنگ شده بود.

حرکتی نکرد تا اینکه محمد سر از سجده برداشت.

ناگهان ابولهب فریاد دلخراشی کشید و به سوی کعبه دوید.

سنگ را بر زمین انداخت و تکیه داد به دیوار کعبه و به زمین افتاد.

عده‌ای که دور چاه زمزم نشسته بودند، به طرف او رفتند. من هم که رمقی و نفسی تازه یافته بودم، خود را به ابولهب رساندم.

رنگ بر چهره نداشت.

می‌لرزید و چشم‌های از حدقه بیرون زده‌اش به آسمان دوخته شده‌بود...

 

پ‌.ن: راوی مردی‌ست یهودی با نام اسحاق،

ماموریت دارد به پیامبر نزدیک شود، اگر توانست او را بُکشد اگر نه، جلوی کارش را بگیرد و از هیچ مکر و خیانتی کوتاهی نکند...

کتاب در واقع گزارش‌های این مرد است به روئسای خود!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۰۰ ، ۲۳:۲۵
راهی به سوی نور

 #شهر_خدا 
#رمضان و راز‌های #روزه‌داری
#علیرضا_پناهیان
 #بیان_معنوی

 


خدایا! اگر مهمانی داده‌ای، پس دیگر چرا حضور در این مهمانی پرمهر را قهری و الزامی کرده‌ای؟
می‌گذاشتی هرکس دوست داشت، خودش بیاید؛
مانند احرام حج و اعتکاف در مسجد است؛
اما این مهمانی به گونه‌ای ترتیب داده شده است که هیچ‌کس نمی‌تواند به آن وارد نشود.
چون این مهمانی در ظرف زمان است، خواه ناخواه به این ظرف زمانی مبارک وارد می‌شویم؛ چه از آن بهره ببریم و چه از آن غافل باشیم.
مانند اعتکاف و حج نیست که شرکت کردن در آن، اراده بخواهد و به میل افراد بستگی داشته باشد.
پاسخ به سؤال درباره تفاوت اول روشن است.
گاهی اوقات کسی که رفیقش را خیلی #دوست دارد او را طوری به مهمانی دعوت می‌کند که انگار می‌خواهد اختیار را از او سلب کند و او را به زور به مهمانی ببرد.
مثلاً به او می‌گوید:
«فردا مهمان من هستی، اما و اگر هم ندارد! فلان ساعت هم آماده باش، خودم با ماشین می‌آیم دنبالت، خداحافظ!»

 

رمضان شاید یک فرصت آشنایی است، برای ما غریبه‌هایی که از عالم حضور و تقرّب دوریم و با احوال آشنایان و عاشقان بیگانه.
پس اگر در ضیافت، آشنایی حاصل نشد بهتر است خود را معطّل نکنیم و شغل دیگری غیر از آدم شدن اختیار کنیم.
وقتی در خانه‌ایم بtه خدمت صاحب‌خانه نمی‌رسیم، می‌خواهید در خیابان از شرم حضورش به او خدمت کنیم؟!!

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۰۰ ، ۲۳:۱۱
راهی به سوی نور

#جدال_دو_اسلام

(گزیده جلد بیست و یکم #صحیفه_امام)

 #انجمن_فرهنگی_هنری #شهید_بهروز_محمدی

#نشر_معارف

 

امروز #غرب و #شرق به خوبی می‌دانند که تنها نیرویی که می‌تواند آنان را از صحنه خارج کند، #اسلام است.

آنها در این ده سال #انقلاب_اسلامی_ایران، ضربات سختی از اسلام خورده‌اند و تصمیم گرفته‌اند که به هر وسیله ممکن آن را در #ایران که مرکز اسلام ناب محمدی است نابود کنند.

اگر بتوانند با #نیروی_نظامی، اگر نشد، با #نشر_فرهنگ_مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملی خویش و اگر هیچ کدام از این‌ها نشد، ایادی خودفروخته خود از #منافقین و #لیبرال‌ها و بی‌دین‌ها را که #کشتن_روحانیون و افراد بی‌گناه برایشان چون آب خوردن است و در منازل و مراکز ادارات نفوذ می‌دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند

و #نفوذی‌ها بارها اعلام کرده‌اند که حرف خود را از دهان #ساده_اندیشان_موجه می‌زنند...

من بارها اعلام کرده‌ام که با هیچ کس در هر مرتبه‌ای که باشد عقد اخوت نبسته‌ام.

چارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است.

دفاع از #اسلام و #حزب_الله ، اصل خدشه‌ناپذیر سیاست #جمهوری_اسلامی است.

 

پ‌ن) با خوندن سخنرانیها، احکام، بیانیه‌ها و نامه های امام مخصوصا در سال پایانی زندگیشون(یعنی از پذیرش قطعنامه تا رحلت)

به یاد میاریم هدف عظیم انقلاب ایجاد حکومت جهانی اسلام هست و این که انقلاب ظهور دین جدید نبود بلکه ظهور مجدد دین بود...

یادآوری ده ها نکته درباره انقلاب که حالا یا مورد تغافل واقع شده و یا تحریف شده یا حتی فراموش شده...

خیلی خیلی مفید بود👌

به پیشنهاد طرح#کتابهار

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۰۰ ، ۲۳:۴۵
راهی به سوی نور

#ما_طلبکاریم

#نعیمه_اسلاملو / #محمدحسن_زمان_وزیری

 #انتشارات_تلاوت_آرامش

 

 

و "ما طلبکاریم" از تفکری که بدون در نظر گرفتن انسانیت زن، او را تنها در جسمش خلاصه کرده و برای بهره‌جویی و سود‌جویی هر چه بیشتر، او را وارد عرصه رقابت‌های سنگین و بی‌حد و مرز بر سر زیبایی‌های جسمی و جنسی‌اش می‌کند.

و بدیهی‌ترین حقوق‌اش را که هماهنگ با فطرت و خلقت ویژه و ارزشمند زن و مایه آرامش اوست از او سلب می‌کند

و در آوارگیِ زن میان فلسفه بی اساس و بنیان غرب و دنیای مادی، تنها حقیقت فلسفه الهی است که می‌تواند روشنای راهی دقیق برای سعادت و خوشبختی یک #زن باشد.

حقیقتی که خود، گاهی زیر نگاه‌های افراط‌گرایانه و منحط، پنهان مانده و شاید کمتر به آن پرداخته شده‌است.

و اکنون وقت آن رسیده‌است که جایگاه واقعی زن را بازیابی، معرفی و مطالبه کنیم

زیرا این ما هستیم که با اندیشه‌های ناب الهی از اندیشه‌ی تحقیرکننده غرب در مورد زن طلبکاریم!

 

پ‌ن) این کتاب،با ذکر نظرات و عملکرد غربی‌ها درباره زن و دیدگاه اسلام و انقلاب اسلامی در این زمینه،

در پی مقایسه‌ی این دو نگاه به زن و جایگاه و کرامت اوست

و نتیجه گیری را به مخاطبان واگذار کند.

پ‌ن) این موضوع انقدر مهم و زیربنایی هست

که بهش زیاد پرداخته شده در غالب تبلیغات، شعارها ، مقاله‌ها و جنبش‌ها ، تهاجم فرهنگی و شبهه پراکنی و ...

و معمولا تا اسلام میاد دیدگاه خودش رو روشن کنه براشون، هجمه‌های شدیدی رو در پی داره

و بهش حمله میکنن

تا ذهن‌ها از پوچیِ محتوا و ادعای اون‌ها منحرف بشه

(شنیدی میگن بهترین دفاع حمله‌‌س؟)

و حقیقت متعالی اسلام تو این زمینه هم مورد غفلت و تحریف واقع بشه.

اینه که چه در غالب ادم جست‌جوگر،

چه ادم پایبند،

چه ادم مخالف به این مبانی 

باید مطالعه و تحقیق کرد

منصف و حق‌جو بود

تا راه روشن بشه ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۴۲
راهی به سوی نور

#از_چیزی_نمی‌ترسیدم

زندگی نامه خودنوشت شهید قاسم سلیمانی

 

به محض ورود به کرمان، به علی یزدان پناه نشان دادم. گفت: «این عکس آقای خمینی است». با تعجب سوال کرد: «از کجا آوردی!؟ اگر تو را با این عکس بگیرند، پدرت رو درمیارند یا می‌کُشندت». جرات و شجاعت عجیبی در وجودم احساس می‌کردم. ساواک را حریف کاراته ی خودم فرض می کردم که به سرعت او را نقشِ زمین می کنم! آن‌قدر وجودم مملو از نشاط جوانی بود که ترسی از چیزی نداشتم. حالا من یک «انقلابیِ دوآتیشه» شدیدتر از علی یزدان پناه بودم و بدون ترس از احدی بی محابا حرف میزدم.

 

 

پ.ن: در ابتدای کتاب از زبان فرزند شهیدسلیمانی این طور میخوانیم:

او برای دقیقه‌های زندگی‌اش برنامه داشت. ساعت‌های کاری و فشردگیِ مسئولیت هایش، بیشترِ اوقات وقتی برای امور شخصی‌اش باقی نمی‌گذاشت؛ اما یک چیز در این میان استثنا بود: مطالعه کردن و نوشتن. حاج قاسم، هم خودش و هم ما بچه‌هایش را موظّف به خواندن می دانست. دایره‌ی کتاب‌های انتخابی‌اش وسیع بود: از شعر فارسی و رمان خارجی تا کتاب‌های تاریخی و سیاسی و از خاطره‌ها و شرح حال‌ها تا کتاب‌های نظامی. روش خواندنش هم، در نوع خود، جالب بود: کتاب را با دقت می خواند. بر ابتدا و میانه و انتهای کتاب یادداشت می‌نوشت. گاهی حتی یادداشت‌های مفصّل ترش را در دفتر جداگانه‌ای ثبت می‌کرد. بسیاری کتاب‌ها را با ماژیک رنگی نشانه‌گذاری می‌کرد و خط می کشید، بله، این‌طور با کتاب ها مأنوس می شد.

 

پ.ن: می دونید که؟ دوره شاه آزادی مطلق بوده! حتی به عکسی که داشتی هم کاری نداشتن و نمی کشتن کسی رو😂

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۰ ، ۱۱:۳۰
راهی به سوی نور

#بودن

#برژی_کاشینسکی

#مهسا_ملک_مرزبان

 

چنسی به خودش آمد. حس کرد ریشه ی افکارش به یکباره از داخل خاک مرطوب کنده شده و با فشار به سمت فضایی غریب رانده شد. به فرش چشم دوخت. بالاخره گفت “رشد گیاهان باغ فصل خاصی دارد. بهار و تابستان هست، اما پاییز و زمستان هم از راه می رسد. بعد دوباره بهار و تابستان می شود. تا زمانی که ریشه ها خشک نشدند، همه چیز درست است و ختم به خیر می شود.” نگاهش را از زمین کند. راند به او نگاه کرد و به تائید سری تکان داد. انگار رئیس جمهور هم خوشش آمده بود.

 

پ.ن: داستان کوتاهی درباره ی باغبانی به نام چنسی که بعد از مرگ پیرمرد صاحب خانه، مجبور است به دنیای دیگری پا بگذارد که در آن حتی ساده ترین حرف های او، نیاز بحران های حل نشده است.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۰۱
راهی به سوی نور

#خانواده

#مقام_معظم_رهبری

به سبک یک جلسه ی مطول مطوی در محضر مقام معظم رهبری

 

خانواده، کلمه‌ای طیّبه است. کلمه‌ی طیّبه هم خاصیتش این است که وقتی یک جایی به وجود آمد، مرتب از خود برکت و نیکی می‌تراود و به پیرامون خودش نفوذ می‌دهد. کلمه‌ی طیّبه همان چیزهایی است که خدای متعال آن را با همان اساس صحیح بشر اهدا کرده...

جامعه‌ی اسلامی، بدون بهره‌مندی کشور از نهاد خانواده‌ی سالم، سرزنده و با نشاط، اصلاً امکان ندارد پیشرفت کند. بالخصوص در زمینه‌های فرهنگی و البته در زمینه‌های غیرفرهنگی، بدون خانواده‌های خوب، امکان پیشرفت نیست. پس خانواده لازم است، حالا نقض نشود که شما می‌گویید در غرب خانواده نیست؛ پیشرفت هم هست. آنچه که امروز در ویرانی بنیاد خانواده در غرب روز به روز بیشتر دارد. نمودارهایش ظاهر می‌شود، اینها اثرش را خواهد بخشید؛ هیچ عجله‌ای نباید داشت. حوادث جهانی و حوادث تاریخی این‌جور نیست که زود بازده و زوداثر باشد؛ اینها به‌تدریج اثر خواهد گذاشت، کما اینکه تا حالا هم اثر گذاشته. آن روزی که غرب به این پیشرفت‌ها دست پیدا کرد، در آنجا هنوز خانواده سرجای خودش بود؛ حتی مسئله‌ی جنسیت با همان رعایت‌های اخلاقیِ جنسی- البته نه به شکل اسلامی، بلکه به شکل خاص خودش- وجود داشت. اگر کسی با معارف غربی آشنا باشد، هم در اروپا و هم بعداً در آمریکا این را می‌بیند و مشاهده می‌کند. این مسئله رعایت‌های اخلاقیِ دو جنس نسبت به یکدیگر، مسئله‌ی حیا، پرهیز از تهمت، اینها چیزهایی بود که آن روز یک زمینه‌هایی فراهم شد و به اینجا رسید. وضع امروز هم فردای بسیار تلخ و سختی را برای آنها رقم می‌زند،

اینی که می‌بینید غربی‌ها در داخل کشورهای شرقی، کشورهای اسلامی، کشورهای آسیایی، این همه سعی می‌کنند شهوت‌رانی را رواج بدهند، برای چیست این؟ یکی از عللش همین است که می‌خواهند با این کار خانواده‌ها را متلاشی کنند تا فرهنگ اینها را تضعیف کنند تا بتوانند سوار اینها بشوند. چون یک ملتی تا فرهنگش تضعیف نشود، کسی نمی‌تواند او را مهار کند، به دهان او دهنه بزند و سوار او بشود و او را براند. آن چیزی که ملت‌ها را بی‌دفاع می‌کند، دست اجانب اسیر می‌کند، از دست دادن هویت فرهنگی‌ست. این کار هم، با برهم خوردن بنیاد خانواده‌ها در جامعه، آسان می‌شود برای استعمارگرها و دشمن‌ها...

 

پ.ن: از بین تمامی کتاب هایی که یا موضوع خانواده خوندم، به جرأت می تونم بگم، موجزترینِ در عین حال کامل ترین، منطقی ترین، متناسب فطرت ترین، روشن‌فکرانه ترین و... این کتاب بود.

خدا حفظ کنه رهبر به این عالمی و دانایی و روشنفکری رو...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۲۵
راهی به سوی نور

#دوران_کوران
#سید_حسام‌_الدین_رایگانی

از مرور خاطرات، لبخندِ سردی روی صورتم می نشیند و سریع محو می‌شود. دلخوشی‌های دوست داشتنی، حالا جایشان را به تردید و ترس داده‌ند. دارم فکر می‌کنم شاید حواسمان نبود... شاید قدرِ یک دست دادنِ ساده را هم ندانستیم که حالا باید از فاصله دو متری و با احتیاط معاشرت کنیم. شاید حالا آن بهانه‌های شیرین، آن جمع شدن‌های بدون واهمه، آن خندیدن‌های بلند و آن مسافرت‌های پرخاطره تبدیل به حسرت شده اند که معلوم نیست این مریضی تا که می‌خواهد نبودنشان را به رخمان بکشد... خلوت شدن یک‌باره شهر دلم را حتی برای ترافیک هایش تنگ کرده است... خلوت شدن این که به دلیل تعطیلات و استراحت نیست! دلیلش ویروس مرموزی است که برای روح مردم شده و همه‌چیز را تحت‌الشعاع قرار داده است. حال و هوای شهر گرفته شده. خبری از پارک های شلوغ و صدای بچه‌ها نیست، خبری از حضور دانش‌آموزان و دانشجویانِ کوله‌به‌دوش در خیابان‌ها نیست. خبری از ازدحام در میوه فروش‌ها و صف نان نیست! خبری از نبض همیشگی جامعه نیست... هیچ خبری نیست جز خبرِ نحس کرونا و کرونا و کرونا...

 

پ.ن: شاید از معنوی ترین هدیه های روز پرستارم، این کتاب از مسجدِ نزدیک بیمارستان بود. دم بچه های مسجدالرضا (ع) گرم خدا خیرتون بده...
در ساعت بیداری شیفت شب تمومش کردم؛)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۰۰ ، ۱۱:۱۵
راهی به سوی نور

#زن_و_بازیابی_هویت_حقیقی

#گزیده_بیانات_رهبر_معظم_انقلاب

 

آن‌ها برای اینکه از زن، آن‌چنان موجودی به وجود بیاورند که مورد نظر خودشان است، محتاج این هستند که دائماً مد درست کنند و چشم‌ها و دل‌ها و ذهن‌ها را به همین چیزهای ظاهری و کوته نظرانه مشغول کنند. کسی که به این چیزها مشغول شد، کی به ارزش‌های واقعی خواهد رسید؟

 آن‌هایی که مرزهای دو جنس را به کلی از بین بردند، آزادی جنسی را در عمل، در زبان، در تبلیغات، حتی در فلسفه ترویج کردند باید پاسخ بدهند. نتیجه این شد که با توجه به خوی تجاوزگری طبیعی و قوت طبیعی‌ای که مرد نسبت به زن دارد، زن مظلوم واقع بشود و نسبت به زن حق‌کشی انجام بگیرد. زن را وسیله ای برای فروش کالاهایشان قرار بدهند؛ مثل یک کالا مثل یک متاع! شما این مجلات فرهنگی را نگاه کنید؛ برای فروش یک متاع پیکر لخت یک زن را نشان می دهند! آخر اهانتی از این بالاتر برای یک زن ممکن است؟ آن‌ها باید جواب بدهند...

 

پ.ن: تقریبا یکی از کامل‌ترین کتاب‌ها با موضوع زن، در کلام رهبری که طولانی هم نیست، این کتاب هست.

پ.ن۲: حضرت آقا بارها گفتند در موضوع زن ما طلبکاریم نه پاسخگو، حالا یه عده کلا تا می گی زن، یاد دیه و ارث و مهریه می افتند! قدیمی شده دیگه این حرف‌ها:)

پ.ن۳: یکی از کتاب های خوب منتشر شده به تازگی، به این موضوع پرداخته! معرفیش می.کنم ان شاءالله

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۹ ، ۱۷:۵۵
راهی به سوی نور

#بی_نظمی
#احسان_انصاری
#شعر


هستی‌ام رفت و دلم سوخت و خون شد جگرم 
باخبر باش که بعد از تو چه آمد به سرم
در قضاوت همه حق را به تو دادند ولی
نکته اینجاست که من رازنگه‌دارترم
گرچه آزردی‌ام ای دوست! محال است که من 
چون تو از دوست به بیگانه شکایت ببرم
راه بر گریه من بسته غرورم، ای عشق

کاش با تیغ تو بر خاک بیفتد سپرم
من که یک عمر به حقم نرسیدم ای دوست
باشد از خیر رسیدن به تو هم می‌گذرم

پ.ن: البته که حق گرفتنی هست:) و من از حقم نمی گذرم! 

پ.ن۲: یکی دیگه از شب شعرهای خانوادگی:)

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۹ ، ۰۹:۱۷
راهی به سوی نور