راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جهاد» ثبت شده است

ضمن احترام به تمامی طرفداران اقای روحانی و تبریک بابت پیروزیشان این مطلب مربوط به طرفداران آقای رییسی است....


بابت جهادهای این چند روزه ی انتخاباتی در راهی که اصلح تشخیصش دادیم خدا قوت به همه...

منم مثل همه از نتیجه ناراضی ام و اگه بخوام غر بزنم انقده دلم پره که فکر کنم کل دنیا رو ناامید کنم.

همه مون می دونیم تخلف شده، و بی نهایت هم غیر اخلاقی بوده این تخلفات،اما فرق ما با اونایی که ۸۸ریختن تو خیابون اینکه ما مستندات تخلفات رو می دیم به مراجع مربوطه و  نظر شورای نگهبان رو حجت می دونیم و به هرچی که باشه تن می دیم... 

اما..

ته ته ته همه ی این حرف ها چندتا نکته می مونه...

یا بگیم تقصیر خودمونه و ۴سال سرمونو زیر بندازیم و آخرشم به خودکشی برسیم...

یا باید ۴سال دیگه رو به کوب و با انگیزه تلاش کنیم...

یه مقدمه بگم که حرفم واضح تر شه؟!

اول و آخرش یادمون هست که هدف  تشکیلات اسلامی که ما معتقدیم انقلاب اسلامی با این تشکیلات پیروز شد و ایجاد مقدمه مورد نیاز اتفاق خوب و قشنگی که در انتظارش ایستاده ایم خارج شدن «انسان» از دستگاه انقلاب اسلامیه...

یعنی باید بپذیریم که برای رشد مردم باید هزینه بدیم....

ما هیچ گزینه ای غیر از جمهوری اسلامی نداریم؟!داریم؟!!

مردم باید در این نظام جمهوری «رشد» کنن،یعنی باید تصمیم بگیرند، نتیجه اش رو ببینند و بازطراحی کنند و در همین فرایند رشد کنند....

بیایید صادق باشیم...

بیشترمان می دانیم که برای این انتخابات آنچه باید می کردیم را نکردیم...اقلیت دیگر هم اگر آن کارهایی که ۴روز مانده به انتخابات کردند را در طول دراز مدت انجام می دادند اوضاع این نبود.

اگر ما نتوانیم نهضتی برای بالا بردن درک مردم آن هم در دراز مدت را شروع کنیم،  آن اتفاق مهم قشنگ هم نخواهد افتاد...

زمانی ظهور را خواهیم درک کرد که به اضطرار رسیده باشیم.اضطرار با علم به خود و اطراف شکل می گیرد.

این انتخابات مجبورمان کرد که بین مردمی رویم که هیچ وقت در معادلات ذهنیمان جایی نداشتند، و حالا رایشان برایمان مهم شده است...

این انتخابات باعث شد ظرفیت های بالقوه مان را به بالفعل تبدیل کنیم...مجبور شدیم که چهره به چهره حرف بزنیم، مجبور شدیم آمار ۴ساله دولت را حفظ کنیم، مجبور شدیم که به اتفاقات دهه۶۰بپردازیم و‌برای شبهات جواب جور کنیم‌‌‌...و چه جاهایی که گیر نکردیم و چوب بی اطلاعاتیمان را خوردیم...

حالا باید بفهمیم که ما چاره ای جز زیاد کردن خودمان، ظرفیتمان، اطلاعاتمان نداریم...

باید زیاد شویم که گیر نکنیم...که کم نیاوریم...

شبهات این انقلاب را پیدا کنیم،جواب هایش را بدانیم، مردم را با اهداف کلان انقلاب مردمی جمهوری اسلامی مانوس کنیم. برایشان فرق بین مسئول انقلابی و مسئول انقلابی نما را مشخص کنیم که همه را به یک چوب نرانند.

عیب ما در جدا بودنمان از مردم است، از ننشستن پای درد و دل این مردم....

نخبه های سیاسی و فرهنگی تا زمانی که حرف توده ی مردم را نفهمند احتمال تاثیرشان کم است... یک زنجیره ی این حلقه مردمی هستند که ندیدشان گرفته ایم....

با خودمان صادق باشیم

همه ی ما دو روز دیگر تمام شور و انگیزه این روز ها را از دست می دهیم....

بیایید قراری باهم بگذاریم.... اگر به شما بگویند ۴سال دیگر بنی صدر رییس جمهور خواهد شد چه می کنید؟!اصلا همین الان گوشه ذهنتان این خبر را بنویسید....

از همین امروز آن طور کار کن که او رای نیاورد...امروز برای ۴سال دیگر شروع کن....

اما....

شروع کن...توقف ممنوع....

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۵۳
راهی به سوی نور

برای خودت حساب کتاب کرده بودی، طول کشید که خودت را راضی کنی که لزوم و وجوب  حضورت جای دیگر است.

انگار زبانت برای نه گفتن قفل شد.گفتی می آیم.گفتی می پذیرم....

شروع شد.نرفتی،که بردنت....

نگرانی هایت انگار یک به یک با دست های توانگر دیگری به اتفاقات مثبت تبدیل می شد.

می شود کیلومتر ها دور تر از اینجا بروی و حس غربتت کم تر شود،میان مردمی که هرگز ندیده ای شان.

پا بگذاری جا پای خودت،آنجا که باید باشی اما هرگز پایت هم به آنجا نرسیده باشد.

می روی...کوله بارت پر از سنگینی باری که ناخودآگاه و آگاه با خودت آوردی اینجا که زیر شر شر بارانش زمین بگذاری...

که رودهای جاری شده اش بشوید غبار لحظه های بی قرارت را...

دلم برای خودم سوخت.چه حالی را تجربه می کرد،زمان هایی که از همان روز اولش نگران پایانش بود. هوایی که بلعیده می شد مبادا حالش را فراموش کنی.

پاهایت می لرزند برای بازگشتی که نکند بازگشت به همان روزهای قبلت باشند.

دستت توانش می برد وقتی فکر می کنی معصومه و معصومه ها به امید دست نوازشگر چه کسی باید رها شوند.

می روی...

می روی در حالی که بیش از آنکه یاد داده باشی یاد گرفته ای.

بیش از آنکه دردی را مرهم گذارده باشی، دست غیبی روی زخم های دلت مرهم گذاشته...

چه کسی انقدر بزرگت کرده است؟صبر را چه کسی لحظه آخر در چمدانت جا داده است...

خدای روزی رسانِ کپر نشینان هنگر و همستان مگر روزی تو را فراموش خواهد کرد؟خدای زهرا،خدای بلقیس خدای ادمهای خوب روستا.‌..و چقدر برایت درک بزرگی این ادم ها سخت است.

قناعت را اینجا از نگاه مردم پوم باید چشید.

باید آرامش را از لبخندهای خالصانه این کودکان به امانت گرفت.

 اینجا میایی که بفهمی زندگی و مسیرش پراست از سنگ های ریز و درشت که همین هموار نبودنش درس می شود برای لحظه های زندگی ات.

می فهمی مجاهدتت را برای هموار کردن مسیری که فرجامش نور امید می شود برای ادامه دادنش

جهاد سازندگی جذب دل های همراهان و دوستان است، باید دانست کنار دفاع از هجمه دشمن،جذب دل های مردمی که پایدارترین هستند در دفاع و دل بستگی به حکومت اسلامی چقدر لازم و ضروری است.

نباید وارثان زمین را فراموش کرد...نباید سنگینی تکلیفت بی حس شود روی دوشت...

مهمان مردم اینجا نبوده ام....آذوقه و توشه راهم را تو‌در دستانم گذاشتی....

می دانم

تو‌را که داشته باشم

برایم کافی است....برای تمام دو‌دنیایم کافی است.

ممنون بابت عیدی سال جدید...

 



مدت زمان: 32 ثانیه 

پ.ن: سکوت حرف های بزرگتر و‌بیشتری دارد برای تمام ناگفته ها...سکوت تجلی صبر است که بزرگت خواهد کرد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۲۱
راهی به سوی نور