راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




شام با آدری هپبورن

پنجشنبه, ۲۷ مرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۲۶ ب.ظ

هیچ دعوای بزرگی بینمان نشد، با هم اختلاف نظر نداشتیم. اما گاهی، احساس می‌کنم اتفاقی غیر قابل برگشت بینمان افتاده است و این موضوع که نمی‌توانم زمان و چرایی‌اش را مشخص کنم حالم را بدتر می‌کند. اگر بینمان دعوایی شده بود، می‌توانستیم درستش کنیم، از هم معذرت بخواهیم، زمان بدهیم و مشکل را حل کنیم. اما نمی‌توان بابت محو شدن تدریجی عذرخواهی یا ابراز تأسف کرد.

پ.ن: اگر برای تولدتان می‌توانستید پنج نفر را(زنده یا مرده) دعوت کنید، آن پنج نفر چه کسانی بودند؟

داستان با پنج نفرِ انتخاب شده ی سابرینا شکل میگیرد، داستانی عاشقانه اما با حرف های جدی و عاقلانه درباره ی عشق...

 

#کتاب

#شام_با_آدری_هپبورن

#ربکا_سرل 

ترجمه: #میلاد_بابانژاد #الهه_مرادی 

#نشر_نون

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۵/۲۷
راهی به سوی نور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی