راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۳۴ مطلب با موضوع «نامهـ هایـ بلوغـ :: این روزهای من» ثبت شده است

رزق من از این روزهای با تو تنها «با تو بودن» بود.همین کافی است.همین که مرا دیدی و شنیدی برایم کافی است

#اعتکاف

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۷ ، ۱۸:۳۰
راهی به سوی نور
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۴ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۴۰
راهی به سوی نور

دیروز اتفاقی وقتی تلویزیون رو روشن کردم با این دیالوگ‌ها مواجه شدم:(برنامه ی قرعه کشی هدایای یه برندی بود!)

-تا اخر سال چیزی نمونده، شما که می خواید وسایل خونه رو عوض کنید، خوب زودتر بکنید دیگه! که بعدشم تو قرعه کشی بووووق شرکت کنید

-برید خرید کنید، وسایلو عوض کنید این آخر سالی، رنگ زندگیتون عوض شه...

.

.

.داشتم از یکی از خیابون های شهر عبور می کردم، مغازه های فرش فروشی، شلوغ نه! غلغله بود... واقعا عید میشه، باید همه فرش نو بخرن!؟!

.

.

.

. مسیر برگشت از دانشگاه من، از چهارراه ولیعصر(ع) می گذره، یعنی دلم می خواد گریه کنم انقدر ترافیکه! آخه چرا؟! 

.

.

.

بعد چند وقت دوستمو دیدم، میگه، سلام، خوبی؟ چه خبر؟ خریدای عیدتو کردی؟

-یعنی واقعا باید هر عید خرید کرد؟

.

این عید هیچی! هیچی ! نخریدم، چون واقعنی هرچی فکر کردم چیزی نیاز نداشتم... اگه زنده موندم و اتفاقی برام نیوفتاد بهتون می گم...شما هم تجربه کنید، بعید می دونم ادم رو بکشه😂

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۴۹
راهی به سوی نور

- میگم من فقط یه خواسته دارم


-میگه: چی؟


.


.


.


-بریم آدم برفی مون رو تموم کنیم😀😁😂



پ.ن:  اگه حق انتخاب داشته باشم بین پشت پنجره نشستن و چای نوشیدن، با رفتن به بیرون و سرتا پا خیس شدن و‌ اصابت گوله های برف تو صورتم، حتی لیز خوردن؛ حتما دومی رو انتخاب می کنم😄


پ.ن۲: زمستونه خدا، سردِ ،دمش گرم!( آهنگ مزخرررررفی که زمینه فضای برف بازی مون نمی دونم توسط کی تو‌فضا پخش بود!)


پ.ن۳: عکس ما نیستیم! (چه معنی داره عکس خودمونو‌ بذارم!)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۳۲
راهی به سوی نور

 

با توجه به اظهارات رئیس جمهور، آقای روحانی در جمع مدیران وزارت اقتصاد؛ لازم دیده شد نکاتی صرفا جهت یادآوری ذکر شود.

کسانی که در دوران پیامبر ایشان را نقد می کردند یا افراد جاهل به جایگاه عصمت و مقام رسول خدا(ص) و معصومین بوده اند، و یا افرادی مغرض نسبت به ایشان، چرا که با توجه به معنای نقد که جدا کردن خوب  و سره از بد و ناسره است، مطرح شدن آن در زمان معصوم که قول و فعلشان عاری از خطا می باشد، بی معنا است.

 مسئله دیگر این است، آیا صرفا رفتار کسی در زمان پیامبر، مجوزی برای الگوبرداری و الگوسازی آن رفتار است؟

اگر نگاهی به سوره حجرات و نور بیاندازیم، متوجه خواهیم شد که تذکر نکاتی مانند نحوه ی صدا کردن پیامبر، لحن و تون صدا، چگونگی رفت و آمد با ایشان، یعنی اشتباهاتی که قرآن سعی در اصلاح آن دارد. پس تقلید از الگوی رفتاری یک اعرابی، لزوما به معنای درست بودن رفتار نیست.

نکته ی بعد شأن و جایگاه معصومی است که ایشان او را نیز قابل نقد دانسته اند. درباره مقام پیامبر اعظم(ص)، آیات فراوانی است که ذکر چند مورد در رسیدن به مقصود، ما را کفایت می کند، ایشان پیامبری را ممکن النقد می دانند که قرآن در آیه 3 سوره نجم درباره ایشان می گوید که از روی هوا و هوس سخن نمی گوید و گفتارش چیزی جزء وحی نازل شده به سویش نیست.

یا در آیه 65 سوره نساء گفته شده، مبادا مومنان در دلشان نارضایتی ای درباره حکم پیامبر داشته باشند، چه رسد به اینکه با زبان ایشان را نقد کنند!

در زیارت جامعه کبیره که سندی موثق دارد می خوانیم" والحق معکم و فیکم و منکم و الیکم و انتم...." شما عین حق هستید، آن وقت حق را نقد کنیم؟

با توجه به آیه 159 سوره آل عمران آنچه در تعامل با معصومین وجود دارد "مشورت" است، آن هم با توجه به  ضمیر"تَ"  در "فاذا عزمتَ" که یعنی تصمیم گیر نهایی نیز پیامبر است. "نصیحت" معصومین نیز یعنی چیزی که جز خیرخواهی در آن وجود نداشته باشد، که مشخص است که با معنای نقد متفاوت است.

 نکته آخر نیز اثرات چنین صحبت هایی در جامعه است، جامعه ای که در آن به معصوم گفته شود سخنت از  کیست؟ اگر مال خداست، می پذیرم و اگر برای معصوم است نمی پذیرم، جامعه ی " نومن ببعض و نکفر ببعض"می شود، یعنی به بعضی چیزهای اسلام ایمان دارد، به بعضی از آن ها خیر، که نتیجه آن با توجه به آیات 150 و 151 نساء چیزی جز عذاب خوار کننده نخواهد بود.

 

ان شاء الله صحبت های ایشان در آن جلسه ناظر بر بی اطلاعی و سهو لسان بوده باشد که اگر با پشتوانه ی علمی و اعتقادی گفته شود باید گفت بر بسیاری از دانسته ای اعتقادی و قرانی ایشان باید شک کرد.

و امیدواریم این آخرین باری باشد که ایشان به بهانه های سیاسی، یک بحث اعتقادی و اصولی دینی مان را با تحریف سیاسی مطرح می کنند.

 

اما سوالی که برای نگارنده مطرح است، با توجه به اینکه در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، هیچ رئیس جمهوری به اندازه ایشان به منتقدین خود توهین نکرده است( بیش از 50 توهین در سخنرانی های رسانه ای ایشان گفته شده است)،آیا آقای روحانی خود، به آنچه قائل است، فاعل نیز هست؟

و سوال مهم تر از ایشان این است، آقای روحانی شما یادتان می آید در سال 94 در باره برجام فرمودید "دوران نقد و انتقاد که در جای خودش ارزشمند بود، دیگر جایی در برجام ندارد"

در نگاه شما مقام و شأن برجام از رسول خدا(ص)بالاتر است؟  

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۶ ، ۱۲:۵۸
راهی به سوی نور

زلزله اومده...تو‌اون گیرو ویر،پسر دایی کوچک عزیزمان که اولین باره زلزله رو‌ تجربه کرده، می پرسه

زلزله مرده یا زن؟!

خدایا من جواب این بچه رو‌ چی بدم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۶ ، ۲۲:۰۷
راهی به سوی نور

#دیالوگ

« زندگی مثل بازی‌های کامپیوتری، هر غولی رو بکشی غول بزرگ‌تری میاد ولی تو دیگه توان جنگیدن رو داری.»

پ.ن: از معدود فیلم هایی بود که واقعا«عالی» بود...پیشنهاد می کنم حتما ببینید.

ممنون از کارگردان اولی، اقای #سید_محمدرضا_خردمندان 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۶ ، ۱۱:۵۰
راهی به سوی نور

با وجوده اینکه به شدت سرم شلوغه، اما ترجیح دادم یه کم فکر کنم! 

فیلم پر فکری بود...

اما به قول آبجی خانوم جان، دادگاه اجازه بده، مگه خدا اجازه داده؟

یادمه تو کلاس اخلاق حرفه ای هم کلی راجع به #اتونازی  صحبت شد.

دریای درون

🎬تا زمان هست، پرواز را بیاموز تا در بیکران ابدیت، حیران نگردی!


🎬برای دوست داشتن و عشق ورزی نیازی به دلیل نیست


🎬✅ایمانِ منِ که روش زندگیم رو تعیین می کنه!

اما برای اون، روش زندگیشِ که ایمانشو تعیین می کنه...


#دیالوگ_پر_معنای

#فیلم

#دریای_درون

#the_sea_inside

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۶ ، ۱۵:۵۷
راهی به سوی نور

مرگ از نظر شما یعنی چی?

واسه یکی مثل من که فعلا تو بخشی کار می کنه که تعداد مرگ و میرش بالاست و هر روز از کنار سرد خونه بیمارستان رد میشه، واژه ی ترسناکی نیست.البته تا وقتی با من و اطرافیانم کاری نداشته باشه.اما از اونجا که «کل نفس ذائقه الموت»این مسیله دست ما نیست.

وقتی پدربزرگم وفات کرد کوچیک بودم،خیلی یادم نمیاد چی شد و من چی کار کردم.

اما وقتی مادربزرگم وفات کرد، اونم در روزایی که هیچ کس انتظارشو نداشت مجبور شدم که راجع به این موضوع فکر کنم.

آروم نبودم، و این آروم نبودنم دلیلش نامشخص بود.من تا اون لحظه انقدر درباره مرگ خودم و عاقبتم و آخرتم فکر نکرده بودم، فکر نکرده بودم  چقدر وظیفه به دوشم هست که ندیدمشون، یادم نبود که خیلی از جاها حقوقی گردنمه که ادا نشده و حتی تر شاید اصلا اون ها رو‌بر عهده خودم نمی دونستم...

تنها چیزی که اون روزها ارومم می کرد، این بود که از اعمال و‌رفتار مادر بزرگ تا اونقدری که من می دونستم مطمئن بودم. از این که اون نماز شب های مادر بزرگ حتما تو روزای حساب و کتاب به دادش می رسه....

توی اون روزهای تلخ و پر از اشک و آه،یه چیزایی خوب تو ذهنم حک شد

یه تصمیم های بزرگ خوبی که گرفته شد

که یه چیزایی رو برام بی اهمیت کرد و یه چیزایی برام خیلی مهم شد.

انقدر که حالا از مرگ که نمی ترسم هیچ(البته شاید اینطوری فکر می کنم)، حتی دلم می خواد نهایت تلاشمو کنم که خوب و آماده باهاش مواجهه بشم.

حالا دلم می خواد هر روز به روزی فکر کنم که حسرت «ای کاش» به دلم میمونه و از الان جلوش رو بگیرم...

قران خوندم...

در تمام این روزها...

و تازه فهمیدم «الا بذکر الله تطمئنن القلوب» به چه معناست...

قرآن تنها مانوس این روزهای من شد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۶ ، ۱۹:۱۵
راهی به سوی نور

هی اومدم بنویسم

هی پاک کردم...

هی نوشتم

هی گفتم این همه ی اون چیزی که دیدم و‌حس کردم نیست...

مگه میشه نوشت؟

مگه میشه رابطه ی عبد و‌مولا رو با کلمات بیان کرد؟

مگه میشه صفای بین الحرمین و پباده روی رو‌وصف کرد؟

مگه اصلا اینجا جای درد و دل های یواشکی من و امام حسینِ(ع)؟

نه...نمیشه

هیچی نمیگم....

فقط

ازت ممنونم که نه به لیاقت خودم، که نه به عدالت خودت

که به لطف و‌فضلت دعوتم کردی....


پ.ن: عاشق این مداحی ام...دوست داشتید گوش بدید...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۶ ، ۱۶:۲۶
راهی به سوی نور