راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۱۱ مطلب با موضوع «چله ۱۴۰۲» ثبت شده است

تا الان فکر میکردم از این چله ها، حاجت می خواهم...

عین همان چه را تصور کرده ام

حالا 

فرق این با بقیه این می شود،همان چه را تو تصور کرده ای برایم مقدر کن.

اما...

قبلش ظرفیت پذیرش آنچه خواسته ای را در من ایجاد کن، این چله برای همین نیت...

#روز_پنجم

( مرا در راهی که خلق کرده ای به کار بگیر)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۰۲ ، ۲۳:۳۵
راهی به سوی نور

یه وقت هایی دلت از همه ی نشدن هایی که به زعم تو باید می‌شد، می گیره.

از دویدن هایی که یه وقت فکر می کنی به ناکجاآباد رسیده، خسته میشی.

گاهی می خوای به خودت حق بدی برای اینکه کم بیاری.

دلت می‌خوادکنار خودت بشینی و مفصل حرف بزنی.

بعد اون جاهایی که از حرف تهی میشی، به آینه نگاه کنی و نگاهت با خودت حرف بزنه... 

وای اگه تاییدت نکنه

وای اگه بگه اونی که می خواست،نبودی

نشدی...

وای...

امان از این اوهام پیچ در پیچ

 

کاش یه نفر با یه خبر خوب نزدیک جهان بشه... کاش این روند رو به اضطرار زودتر به نور ختم بشه...

همه کم کم باید بفهمیم مَرکب های قبلی راهمان نمی برند که هیچ،دارند مانع حرکت ها می شوند...

 

#شب_اول

_✓۲ _ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۰۲ ، ۰۰:۲۰
راهی به سوی نور

به زور شش سالش می شد

پشت سر من وایستاده بود و یه پرچم کوچک‌ رو داشت دائم می چرخند.

باباش گفت بسه، یه ذره بشین، خسته شدی.

گفت: من دوست دارم خسته بشم برای امام حسین ع

 

 

به منم یه کار بسپار، بذار برات خسته بشم...

 

پ.ن: امشب حاجت ندارم، می خوام چندتا از بارهای مسیرت رو بذاری رو دوش من، لایق می دونی؟

 

#قول_دادم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۲ ، ۱۴:۲۷
راهی به سوی نور
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۶ مرداد ۰۲ ، ۱۴:۲۴
راهی به سوی نور
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۵ مرداد ۰۲ ، ۱۳:۱۰
راهی به سوی نور
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۲ مرداد ۰۲ ، ۲۲:۰۶
راهی به سوی نور
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۲ مرداد ۰۲ ، ۲۲:۰۴
راهی به سوی نور
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۳۱ تیر ۰۲ ، ۲۳:۳۹
راهی به سوی نور
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۳۱ تیر ۰۲ ، ۲۳:۳۸
راهی به سوی نور
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۹ تیر ۰۲ ، ۲۲:۰۸
راهی به سوی نور