راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




976 روز در پس کوچه های اروپا

يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۰۰ ق.ظ

#۹۷۶‌_روز_در_پس‌_کوچه‌های_اروپا
#محمد_دلاوری
#انتشارات_قدیانی

د
ر توصیف جهان غرب این عبارت می تواند گویا باشد:
"همین است که هست."
به نظر من غرب به آن چه می‌خواست رسیده است و حالا در پایان راه، آرمانی برای زندگی در آن متصور نیست.
این وضعیت هم می تواند شادی بخش باشد،
چرا که چنین انسانی به ساحل آرام زندگی رسیده و از مواهب آن بهره می‌گیرد و از سوی دیگر می‌تواند دل‌گیر باشد،
چون بی آرمانی، هیجان و شور زندگی را از بین می‌برد و آدمی را دچار نوعی یکنواختی می‌کند 
تا جایی که احساس می کند جهان بدون "چه گوارا" چیزی کم دارد.
گاتفرید لایب نیتس می گفت: «این جهان بهترین جهان از میان جهان های ممکن است.»
غرب بنیاد فکرش را بر همین جهان بنا نهاده است.
با همه‌ی خوبیها و بدی‌هایش، و معتقد نیست که "عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی"


پ‌ن:خوندن سفر نامه رو از اون جهت که آدم بی محدودیت هرجا و هر زمان که بخواد می تونه تجریه کنه رو‌دوست دارم...

پ.ن۲: فصل ۴، یه قسمتی درباره محله ی قرمز می نوبسه، واقعا باورش سخته، نمی دونم میشه به این آدم ها گفت انسان یا؟ 

 

 

نظرات  (۵)

۱۲ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۵۲ هانیه معینیان

باید جالب باشه

ممنون از معرفی کتاب

پاسخ:
جالب بود
من کلا سفرنامه خوندن دوست دارم... اگر این سبک رو دوست داشته باشید احتمالا خوشتون بیاد.

اتفاقا نمی لنگه

خسرالدنیا والاخره

کاش حداقل تو این دنیا چیزی گیرم میومد

پاسخ:
ان شاء الله هم این دنیا هم اون دنیا بهترین ها نسیبتون بشه...

باور می کنی؟ 

من جهنمش رو فقط باور دارم :/

پاسخ:
باور می کنم

اون شکلی که شما باور دارید که یه طرف قضیه می لنگه! و ترسنکه خیلی:(

خواستید حاضرم مفصل تر بگم چرا باور می کنم
و اگر دوست داشتید مجموعه طعم شیرین خدا هم کتاب خوبی برای این موضوعات هست، خواستید بخونیدش

چرا که چنین انسانی به ساحل آرام زندگی رسیده و از مواهب آن بهره می‌گیرد و از سوی دیگر می‌تواند دل‌گیر باشد،

برگرفته شده از rahibesoyenor.blog.ir

delgir bashe behesht e un donya ham bayad delgir bashe 

 

پاسخ:
سلام
فکر نکنم
اونجا فراماده است 
مکان و‌زمان و‌انتها برای این دنیا است
به نظرم اون جایی که نه در وصف میاد نه در ذهن می گنجه نه خستگی داره، باید جای جذابی باشه.
ان شاء الله بریم ببینیم...

چرا که چنین انسانی به ساحل آرام زندگی رسیده و از مواهب آن بهره می‌گیرد و از سوی دیگر می‌تواند دل‌گیر باشد،

برگرفته شده از rahibesoyenor.blog.ir

delgir bashe behesht e un donya ham bayad delgir bashe 

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی