راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۲۱ مطلب با موضوع «کم گوی» ثبت شده است

اونجا که شاعر میگه: «می خواهد گریه ام بگیرد، اما غمگین تر از آنم»؛ دقیقا این یه تیکه رو الان خیلی می فهمم!

 

پس کی اجازه می دی کنارت فرو بریزم و از نو ساخته بشم، با منی که دیگر من نیست؛ شاید اونموقع باشه که #تو در آن دیده بشی.

الآن که #خالی ام از #تو

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۰۲ ، ۱۲:۴۴
راهی به سوی نور

 

- ایوان: فقط یه بار بود
+ کاترینا: فرق بین یه بار و هرگز به اندازه یه دنیاست؛ فرق بین یه بار و هرگز مثل فرق بین بد و خوبه!
من چند ساله اینو حفظم که یادم نره، بعضی چیزها حتی یه بار هم نباید اتفاق بیفتن...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۰۲ ، ۱۷:۰۷
راهی به سوی نور

میشه امشب فقط بیدار نباشم

میشه بیدار بشم؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۲ ، ۰۰:۳۷
راهی به سوی نور

سی سال بود می‌گفتم:

خدایا! چنین کن و چنان ده!

چون به قدمِ اولِ معرفت

رسیدم گفتم:

الهی..

تو مرا باش،

هرچه خواهی کن!

 

- بایزید بسطامی

- تذکرة الاولیا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۰۱ ، ۱۴:۲۶
راهی به سوی نور

گفت: فقیرم.

گفتند: نیستی.

 گفت: فقیرم! باور کنید.

 گفتند نه! نیستی.

گفت: شما از حال و روز من خبر ندارید.

 و حال و روزش را تعریف کرد. گفت که چقدر دست هایش خالی است و چه سختی هایی شب و روز می کشد.

ولی امام هنوز فقط نگاهش می کردند.

 گفت: به خدا قسم که چیزی ندارم.

 گفتند: صد دینار اگر به تو بدهم حاضری بروی و همه جا بگویی که از ما متنفری؟ از ما فرزندان محمد(صلی الله علیه و آله).

گفت: نه! به خدا قسم نه.

- هزار دینار؟

- به خدا قسم نه.

- ده ها هزار؟

 -نه باز دوستت خواهم داشت.

- گفتند: چطور می گویی فقیری وقتی چیزی داری که به این قیمت گزاف هم نمی فروشی؟

« چطور می گویی فقیری وقتی کالای عشقِ به ما، در دارایی تو هست؟»

 

- ترجمه آزاد از امالی، ج۷,ص۱۴۷

 روایت مردی که خدمت امام صادق(ع) رسید-

 

❤️تو تنها دارایی ما هستی

پر از برکت...

 

عیدتان مبارک🌹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۰۱ ، ۲۱:۴۵
راهی به سوی نور

کاش یه روز بتونم عمق احساسم و افتخارم از زندگی در حکومت اسلامی ایران رو بگم.... 

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۱۰
راهی به سوی نور

یکی از پادشاهان پارسایی را دید، گفت: هیچت از ما یاد می‌آید؟ گفت: بلی، هر وقت که خدای را فراموش می‌کنم.
هر سو دَوَد آن کَش ز بر خویش براند
وان را که بخواند به درِ کس ندواند

حکایات سعدی 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۹ ، ۱۶:۳۸
راهی به سوی نور

اگر بدانیم

اصل حواس متعلق به #نفس است

جور دیگری می بینیم

جور دیگری می شنویم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۹ ، ۲۳:۱۰
راهی به سوی نور

...در واقع حضور مسلم می توانست فرصتی باشد برای مردم کوفه تا ننگ گذشته را از دامان خود بزدایند و برای همیشه در طول تاریخ خود را سرافراز کنند اما مردم کوفه در این امتحان هم موفق نشدند.
حضور نایب امام فرصتی است برای مردم هر عصر تا لیاقت خود را برای حضور امام معصوم(ع) ثابت کنند.
آری اگر امام معصوم در آمدنش تاخیر می کند، یعنی مردم برای نایب الامام کم گذاشته اند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۸ ، ۰۴:۲۲
راهی به سوی نور

دعا نکنید فتنه نشود
دعا کنید از این فتنه ها سر سالم به در ببریم
ققنوس وار از خاکسترش بیرون بیاییم

نکند فردا که گرد و‌غبار ها خوابید، شرمنده ی حرف ها و‌ چرا ها و جلوتر از ولی بودنمان شویم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۸ ، ۰۳:۲۷
راهی به سوی نور