راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۷ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

#فقر
#شهید_دیالمه

به همین دلیل آیه ی قرآن می فرماید اگر در جامعه ی شرک زده ای قرار گرفته اید و می‌خواهید حرکتی در آن انجام دهید، فقط در ضمن مجموعه ی افراد خاصی می‌توانیم این ایستایی نفسانی را داشته باشید و اهداف خودتان را محقق کنید؛ اگرچه آن ویژگی ها فقط در یک فرد باشد که خود شما هستید، قرآن می گوید: «ان تقوموا لله مثنی و فردی» (در راه خدا قیام کنید، چه به صورت انفرادی، چه به صورت جمعی). این قیام کردن مجموعه‌ی همه‌ی کارها و فعالیت‌ها را در برمی‌گیرد. می‌گوید اگر در جمع متقین قرار بگیرید، احساس غنا و ثمربخشی می کنید. اما اگر این جمع را رها کنید و در جمع عموم مردم قرار بگیرید، که مسلماً هم باید باشید و برای نجات همین جامعه تلاش کنید،احساس می کنید که جامعه بخشی از امکانات را از شما گرفته است و بخش دیگر را هم مجبورید خودتان قربانی کنید؛ لذا در موقعیت و حالتِ فقر مآبانه حرکت می کنید و همه وابستگی هایتان را قطع می کنید. حتی بسیاری از امکاناتی را که برای شما مجاز و رواست، با اختیار خودتان کنار می گذارید.

 

پ.ن: کتاب فقر یکی از ضابطه های دیگر حرکت بر صراط مستقیم از شهید دیالمه است.
پ.ن۲: در این کتاب فقر را به دو نوع بیرونی و درونی تقسیم کرده. فقر بیرونی که فقر مذموم است همان‌که اگر از دری بیاید ایمان از در دیگری می رود.
 اما فقر درونی فقر ممدوح است. که خودش به دو دسته تقسیم شده یک: ناشی از محرومیت های ایجاد شده از بیرون، به خاطر جبهه حق بودن 
دو: ناشی از درک فاصله خود با خداست (اشاره به انتم فقرا الی الله) که این فقر، بالاترین درجه فقر و بسیار ممدوح است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۹ ، ۲۰:۱۱
راهی به سوی نور

#مامان_و_معنای_زندگی
#اروین_د_یالوم
#سپیده_حبیب

می‌دانم احساس خوبی نسبت به خونه‌ات، پاهات و پوستت نداری. ولی این‌ها «تو» نیستند. این‌ها فقط چیزایی «درباره‌ی» تو هستند، نه «تو»ی اصلی و حقیقی. به اصل خودت نگاه کن. آنجا چه چیزی را می‌خواهی تغییر بدهی؟


پ.ن مهم: کتاب روانشناسی با رویکرد اگزیستانسیالیستی است، رویکردی که در عین نکات مثبتش، نقد های جدی هم دارد و در حل خیلی از سوالات هنوز به نتیجه واحد نرسیده(پارادوکس های خود مکتب).
بیان آزادی مطلق، تکلیف گریزی، ارزش سازی بر اساس پسند انسان، انسان محوری، تاکید بر حیات دنیایی و تاریک خواندن مرگ و...
پس کتاب رو نقادانه باید خوند...
پ.ن۲: چند تا کتاب مرتبط با روان شناسی معناگرا رو برای پایان نامه ام خوندم. مقایسه ی عمق و گستره ی معنا, وجود، ارزش و... توی این مکاتب با اسلام خیلی پندآموز بود برام.
الحمدلله از دین اسلام که هرچه بیشتر می فهمیش، نه تنها از علاقه ات بهش کم نمیشه، بلکه بیشتر هم میشه.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۹ ، ۲۲:۵۶
راهی به سوی نور

یکی از پادشاهان پارسایی را دید، گفت: هیچت از ما یاد می‌آید؟ گفت: بلی، هر وقت که خدای را فراموش می‌کنم.
هر سو دَوَد آن کَش ز بر خویش براند
وان را که بخواند به درِ کس ندواند

حکایات سعدی 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۹ ، ۱۶:۳۸
راهی به سوی نور

#خواستنی_ترین_پیامبر_برخاستن_مصطفی

#کاظم_رجبعلی

نگاهی امت گرا به حیات شریف پیامبر اعظم

 

 

 

حکایت زندگی سلمان، نمایی از اوضاع جهان برای یک جستجوگر حقیقت است. چقدر عطش دانستن و دوست داشتن، در این روزگار هزینه دارد. بَرده شدن چه راحت اتفاق می افتد. جاهلیت چه سایه ای بر زندگی ها انداخته است. خداپرستان چقدر در انزوا هستند. راهب شدن برای خداپرستی نمی تواند باعث نجات این همه انسان شود حتی اگر حقش هم رعایت شود... محمد با مبعوث شدن و قیامش، با هجرت و آباد ساختن شهر و نشان دادن روش حکومتش، با جنگیدن و حفاظت از دینش، چه کار بزرگی انجام داده است. باید مثل سلمان، عُمرت را در سفر و سختی برای رسیدن به حقیقت گذرانده باشی تا قدر محمد و اسلام را بدانی. حیف است طلوع این خورشید تا همین جا متوقف بماند.

 این خورشید باید بر همه زوایای تاریک جهان بتابد و عطر محمدی باید همه عالَم را معطر کند. یهودی بودن، مسیحی بودن، صائبی بودن و زرتشتی بودن (مجوس)، با وجود داشتن برخی نکات مثبت، نمی تواند پاسخگوی نیاز به توحید و خداپرستی باشد. اینها مقصد و جایی نیستند که مسلمانان بخواهند به آنجا برسند... سلمان در طول سفر خود، در خانواده‌ای زرتشتی بود؛ آن ها عزیز دوردانخ خود را به خاطر داشتن پرسش و میل به معنویت، زندانی کردند. او بعد با مسیحیت آشنا شد. با صومعه هایی دور و بریده از جامعه. او با صائبی ها همسفر شد و توسط آن ها به عنوان برده به یهودیان فروخته شد. و نهایتاً به اسلام رسید.

 

پ.ن: وقتی پیامبرت خواستنی می شود، آن وقت قیامش، شهرش، جانشینش، جنگش، صلحش، غضبش،مهرش، نسلش و... خواستنی می شود

پ.ن۲: اگر دنبال یک روایت خطی و منظم از اتفاقاتی که هممون گه گاه به گوشمون خورده هستید، اگر می خواید بگردید ریشه بد و خوب شدن و عوض شدن آدم های تاریخ رو پیدا کنید و اگر دوست دارید قرآنی پیامبرتون رو بشناسید حتما کتاب رو بخونید، واقعا خوب بود.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۹ ، ۲۲:۵۷
راهی به سوی نور

#اپل_رین

#سارا_کروسان

 

حالا که آن قدر بزرگ شده ام تا بتوانم داستان بگویم، نمی دانم چیزی که به یاد می آورم، واقعا اتفاق افتاده یا فقط ساخته ی ذهنم است. جایی درباره ی فراموشی دوران کودکی خوانده ام، به این معنی که نمی توانیم از سالهای آغازین دوران کودکی مان خاطره ای به یاد بیاوریم. چون تا قبل از سه سالگی، مهارت به یاد آوردن را چنان که باید نیاموخته ایم. نظریه چنین می گوید، اما من قانع نشده ام. من از آن دوران خاطرهای دارم که هیچ وقت تغییر نمی کند، و اگر می خواستم آن را از خودم بسازم، آیا نباید یک خاطره ی خوب می ساختم؟ نباید تمام داستان های کودکی ام پایان خوشی می داشت؟ با گریه بیدار شدم. می توانستم صدای داد و فریاد را از طبقه ی پایین و صدای رعد را از بیرون بشنوم و ...

پ.ن: کروسان را با کتاب مرغ مقلد شناختم، نویسنده ای خلاق که حرف برای گفتن دارد،دنیای نوجوان را می شناسد و می تواند ارتباط موثر با آن ها برقرار کند.

در این کتاب نیز کروسان،به بحران های یک نوجوان می پردازد،نوجوانی که بعد از کنار آمدن با نبود مادر،باید دوباره با تغییر شیوه ی زندگی اش کنار بیاید و حالا علاوه بر مشکلات خودش، مسئولیت «رین» هم به آن اضافه می شود.

پ.ن۲: اینکه کتاب، کتاب خوبی هست،دلیل این نمیشه که اصلا اشکال نداشته باشه! بالاخره روایت کننده ی یک زندگی غربیست! و طبیعتا ایراد های اینچنینی هم داره...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۱۷:۰۴
راهی به سوی نور

 همه در جریان خبر تلاش برای ساخت واکسن توسط کشورهای مختلف هستیم.

و احتمالاً خبر اعتراضات مردم به ورود بعضی از واکسن ها به کشورشان را هم شنیدید و به دنبال این اعتراضات، ایجاد شک و تردید دولت ها در استفاده و خرید واکسن ها...


وجود احتمال هرگونه آسیب و عواقب بعد تزریق که ممکن هست عمدتا خواسته هم باشد، عواقبی مثل تغییر ژنوم ها، عوارض در نسل ها، ردیابی افراد، آلودگی های ماندگار خونی و... 

چقدر ترسناک شده است.

علمی که قرار بود جان آدم ها را نجات دهد چقدر  ترسناک شده است.

این نتیجه جدا شدن علم از دین است.
این نتیجه ی انسان بریده از آسمان است.
علمی که هیچ چیز محدودش نمی‌کند، جوانمرد نیست و رحم ندارد.
علم منهای توحید همینقدر ترسناک هست.
انسان بدون انسانیت همین قدر غیر قابل اعتماد می‌شود.

اما

جهان فردا حتما، حتما قشنگ تر از این لحظه هاست.
شیب تمدن فردا، شیب به سمت خوب بودن است نه رسیدن به هدف به هر قیمتی....
فقط کاش زودتر عمر این تمدن مادی گرایی علم زده ی متوحش تمام شود.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۹ ، ۲۳:۳۱
راهی به سوی نور

#غیر_رسمی ؛
برای آنهایی که میشناختنتان جدید نبود
کاش زودتر این تصاویر پخش میشد
تا همگان بدانند تصویر واقعی از یک مرجع تقلید کاملا مردمی و امامشان چیست.
همینقدر صبور و اهل مشورت
انتقاد پذیر و شوخ
لطیف و دقیق
خیلی ها نمیدانند شما تمام بازی ایران و کره در جام ملتهای ۱۹۹۶ را دیده اید و برای موفقیت تیم ملی زیر لب ذکر میگفتید و با گلهای علی دایی خوشحالی میکردید
حتی وقتِ خوابتان بود که بازی ایران و امریکا در جام جهانی ۹۸ فرانسه را دیدید و با گل استیلی خوابتان پرید و تا آخر تماشایش کردید
۳ ساعت و ۳۰ وقت گذاشتید و فیلم‌سینمایی محمد رسول الله(ص) مجید مجیدی را با کارگردانش دیدید و بعد از پایان گفتید: کاش میتوانستم دوباره تماشایش کنم!
شب کریسمس به خانه شهدای ارامنه می روید، از شیرینی و میوه هایشان میخورید.
شما بعد از انتخابات ۸۸ با امثال سیدمهدی شجاعی جلسات خصوصی گذاشتید و هنرمندان را هنرمندانه نسبت به اتفاقات توجیه میکردید.
از فیلم مارمولک بدتان نیامدو دستور توبیخ ندادید، کارگردانش را در آغوش کشیدید.
بیس از ۱۲۰۰ رمان خوانده اید، و کتابخانه تان هیچ کتابی بدون حاشیه نویسی ندارد.
حلقه ازدواج پسرتان،انگشتر عقیق خودتان بود که کوچک کردن اندازه اش برای داماد فقط ۱۴ هزار تومان خرج داشت.
یخچال خانه تان خراب شده بود یک ماه در تعمیرگاه بود.
کاش میدانستند فرزندانتان حتی از املت بیت المال شام دفتر نمیتوانستند بخورند.
بیماریتان را در بیمارستان بقیه الله تهران با پزشکان ایرانی معالجه کردید
نوه تان در بیمارستان رسالت تهران بدنیا آمد
از مجید صالحی تا عادل فردوسی پور،حسن جوهرچی تا رامبد جوان، امین تارخ تا حسام نواب صفوی، محمدعلی کشاورز تا داوود رشیدی،برای گفتگو با همه وقت گذاشته اید
موسیقی و و ردیف های آوازی و سازهای ایرانی را خوب میشناسید، اهل شعرید،سینما شناسید،تندخوان و اهل مطالعه اید،والیبال بازی میکردید و حواستان به شطرنج آرین غلامی هم هست.
سریال پایتخت و عمو پورنگ‌را دنبال میکردید،جلال آل احمد و شریعتی میخوانید، اندیشه های سید قطب را ترجمه میکنید.
با لباس مبدل بین خرابه های بم قد میزنید
اجازه نمیدهید خبرنگاری با کفش روی فرش چادر زلزله زدگان کرمانشاه برود
اتومبیل حامل و محافظان را نگه میدارید تا به داماد و عروس نسبتا بد پوشش در خیابان تبریک ازدواج بگویید، با دختر کوهنورد جوان که سگش را در آغوش گرفته با محبت از احکام نگه داری حیوانش سخن می گویید، دانشجویان را برای بیان صریح ترین مواضع دعوت میکنید و بیش از ۶ ساعت پای حرفهایشان مینشینید.
رهبر ۸۱ ساله ای که ساعت ۵ صبح کارش را شروع میکند وساعت ۱۱ شب میخوابد تا نیمه شب برای تهجد بیدار بشود.
سخنرانی طولانی میکند با کمترین تپق و اشتباه!
با هر قشری با اطلاعات تخصصی سخن میگویید
هر روز گزارشات مردمی را میخواند و از اوضاع زندگی مردم شخصا تحقیق میکند
به کوه میرود ، جنس غیر ایرانی در خانه شان پیدا نمیشود.هنوز اثاث خانه شان همان جهیزیه قدیمی همسرشان است.مایحتاج منزل را اهل خانه از جنوب شهر تهیه میکنند.
از حضرات آیات بهجت و بهاء الدینی تا حسن زاده آملی و فاطمی نیا
و حتی پوتین و کوفی عنان و دکوئیار و بانکی مون
شیفته و واله شما شده اند.
حق دارند اینهمه دشمنی میکنند با شما و نامتان
شما هیبت شاهان و رهبران عالم‌را به چالش کشیده اید
با آن دمپایی وصله دار، عینک قدیمی با پَدِبینی شکسته و همان آستین قبای نخ نما شده.
با این همه سادگی از تنگه باب المندب تا تنگه هرمز
از یمن تا آذربایجان 
از کشمیر تا زاریا در نیجریه
از بوسنی تا ونزوئلا
از ضاحیه تا پاراچنار
زیر سایه همان قبای با پارچه زبده رضوی ایرانی است که لایه پس دوز پایینش را باز کرده اید تا اندازه استفاده شما بشود.
میرحسین و رهنورد را از طلاق نجات داده اید
فرزندانتان را به ختم همسر امجد میفرستید
برای وفات دختر کوچک سید مهدی شجاعی پیام میدهید
بر پیکر هاشمی نماز میخوانید
جوانمردانه از دولت کم محبوبیت حمایت میکنید
حال فرزندان اردوغان را به اسم کوچک‌میپرسید
و هزار حرف نگفتنی دیگر...
شما غیر رسمی ترین رهبر دنیایید
باهوش، مقتدر،صبور،مهربان،حکیم 
.
تو میر عشقی ،عاشقان بسیار داری
تو رهبری،با جانِ عاشق کار داری...

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۹ ، ۱۰:۳۵
راهی به سوی نور