الهی به امید تو... ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم، تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن، که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً" و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...
در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..
حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم. و حرف هایی هست برای نگفتن، حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند. و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد. حرف های بی قرار و طاقت فرسا که همچون زبانه های بی تاب آتشند. کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند. اینان در جستجوی مخاطب خویشند. اگر یافتند آرام می گیرند و اگر نیافتند... روح را از درون به آتش می کشند.
اگر در مملکتی هستی که تمامش تاریک است، این نشان می دهد که تو یک کبریت هم روشن نکرده ای. نباید مسأله را توجیه کنیم و بگوییم دیگران اقدام نکرده اند، که تو باید فرض کنی، کسی جز تو در این عالم نیست. باید خود شروع کنی و هر مقدمه ای را که می خواهد، فراهم نمایی.
قشنگ بود،حرفاش یه حس خوب داشت.
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.