راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی صفایی حایری» ثبت شده است

#اندیشه_من

#علی_صفایی_حائری

#عین_صاد


هنگامی که انسان عظمت خود را شناخت، به کم قانع نمی شود و‌حتی به بهشت دلخوش نمی گردد، که:«رضوان من الله اکبر».

هنگامی که وسعت هستی را شناخت و‌ دوری راه را شناخت، در تنگنای یک مرحله نمی ماند و آرام پیش نمی رود.

هنگامی که دنیا را یک راه دید، در آن نمی‌ایستد و هنگامی که آن را کلاس دید، از آن درس می گیرد و هنگامی که آن را کوره دید، از دردهایش عقده نمی آورد.

و هنگامی که کارش را شناخت، بی کار نمی نشیند.


پ.ن: بی کار نیستم، اما دنبال یه کاری هستم که کارستون باشه...

اندیشه من

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۲۱:۳۷
راهی به سوی نور

#بررسی

#علی_صفایی_حائری


🔸درد ما درد طرح نیست، درد کادر و مهره هاست. مهره هایی که کلید دگرگون کردن جامعه هستند. مادام که زمینه ها فراهم نشود و این مهره ها تربیت نشوند و این کادر فراهم نگردد، هر نوع سازماندهی، بخصوص از نوع آزاد و اسلامی اش به جایی نخواهد رسید. مادام که جامعه ی اسلامی به وسیله جمعی اسلامی شکل نگیرد، حکومت اسلامی جز سنگینی و ابهام، نشانی نخواهد داشت.

🔹تمام عقب ماندن و کندی پیشرفت اسلام، از همین آزادی یی است که می دهد و از همین زمینه ای است که برای انتخاب انسان می سازد. اسلام اگر می خواست خلق را بغلطاند خیلی زودتر به مقصد می رسید...

بررسی

پ.ن: علینا به کادر ساز....چجوری؟ همه موندیم توش...

پس اول علینا به خودسازی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۶ ، ۱۲:۵۲
راهی به سوی نور

برای شب های قدر مطلبی قشنگ تر از این پیدا نکردم....

منتخب  اخبات از عین-صاد

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۰۲:۴۷
راهی به سوی نور

#روابط_متکامل_زن_و_مرد

#علی_صفایی_حائری (عین_صاد)


🔹مسئله این نیست که من پاکم، مسئله این است که اگر کسی با عمل من گندید، ناچار گند او به من هم سرایت می کند، که من در جامعه مرتبط زندگی می کنم....و اما داستان پاکی دل، ناچار پاکی عمل را به دنبال خواهد آورد، که درخت زنده بار  خواهد داد و دل پاک، عمل پاک خواهد آورد.

🔸نکته ای را که می گویم قابل تأمل است. من الان یقین دارم در پنج متری من آب هست. یقین هم دارم آب هست. من تشنه نیستم. دنبال آب نمی روم. ولی اگر احتمال بدهم در ده کیلومتری من آب است و بچه های من العطش می گویند و خودم تشنه ام، به دنبالش می روم. حتی بر اساس احتمال راجح و‌ احتمال عقلایی، حرکت می کنم.

پس آن چه من را به حرکت وادار می کند، علم به چیزی نیست، اضطرار به آن است. احتیاج به آن است.

روابط متکامل زن و مرد

پ.ن: میزان توقع با میزان تحمل رابطه ی عکس داره. برای صبور بودن باید توقع رو پایین اورد.

پ.ن۲: خیلی از کتاب یاد گرفتم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۶ ، ۰۵:۰۷
راهی به سوی نور


 دل‏هایى که بر اساس اهمیت حادثه‏‌ها، کارها را رده‏‌بندى کرده‏‌اند، در حالیکه هزار کار دارند، بیش از یک گرفتارى برایشان نیست. چون در یک‏ لحظه، گرفتارى ما، فقط مربوط به آن کار و آن حادثه‏‌اى است که *اهمیت زیادترى دارد و ضرورت بیشترى* . اگر تمام کارها را انجام بدهیم و این یک کار، بماند، کارى انجام نداده‏‌ایم و بار خود را نگذاشته‏‌ایم و اگر آن یک کار را، فقط همان را، بیاوریم، دیگر حرفى براى ما نیست و بازخواستى نیست. و همین است که دیگر سیل حادثه‏‌ها و انبوه کارها، ما را خُرد نمى‌کند و به بازى نمی‌گیرد.  

(رشد، ص: 14)

پ.ن۱:اولین جمله ای که از استاد صفایی خوندم متن این دکمه بود! از اونجا به بعد متوجه شدم چه چیزهایی رو باید از ایشون می خوندم و نخوندم.کند ترین کتاب هایی که می خونم مربوط به ایشونه!هر صفحه اش رو سه روز باید فکر کنی!

پ.ن۲:از کتاب رشد یا صراط شروع کنید...

پ.ن۳: کتاب بخونیم...

پ.ن۴: فردا ۱۶اذره...روزی که خاطره خوبی ازش ندارم....سالگرد وفات پدر دوستم... لحظه  لحظه ی از دست دادن پدرش رو کنارش بودم و درک کردم....چقدر از صبرش یاد گرفتم...شادی روحشون فاتحه ای قرائت بفرمایید.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۵ ، ۲۳:۳۰
راهی به سوی نور