راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۳۰۸ مطلب با موضوع «معرفی کتاب» ثبت شده است

باید دانست که خداشناسی مراتبی دارد و ما برای دستیابی بهتر به دیگر اهداف نیز، نیازمند تعمیق معرفت خود به خداوندیم، به ویژه آنکه امروز شبهات پرشماری در برابر اصل وجود خدا یا ارتباط خداباوری با دیگر حوزه‌های زندگی مطرح است و همین امر موجب می‌شود کسانی که به ظاهر مسلمان و موحدند، در ساحت‌های مختلف زندگی، از همان الگوهای عملی ای پیروی کنند که خداناباوران پیشنهاد داده یا بدن عمل می‌کند.

پ.ن: اوج کتاب برای من اونجایی بود که برای لحظاتی از عمق جان فهمیدم عین ربط بودنم یعنی چی، و من چقققققققدر هیچم در برابر کمال مطلق.

 

#خدا_شناسی

#عبدالرسول_عبودیت

#مجتبی_مصباح

#طرح_ولایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۰۱ ، ۲۲:۵۳
راهی به سوی نور

معرفت شناسی، دانشی است درباره ی خود معرفت، کار معرفت شناسی پاسخ دادن به پرسش هایی از این دست است:

- معرفت چیست؟

- آیا معرفت امکان پذیر است؟

- اقسام آن کدام اند؟

- معرفت از چه راه هایی به‌دست می‌آید؟

- چگونه می توان معرفت های گوناگون را ارزیابی و اعتبار آن‌ها را مشخص کرد؟

پ.ن: این کتاب، مبنای خوبی هست که آدم ها با تفاوت های دیدگاه بتونن با هم صحبت کنند و درباره ی درست و غلط بودن نظراتشون، تصمیم بگیرند، اینکه از کجا بفهمیم یه علم و دانش درسته یا نه؟ آیا نسبیت وجود داره یا نه؟ و میزان در اعتبار دانسته ها چیه؟ 

 

خیلی بحث شیرین و در عین حال کاربردی ای بود برام.

 

#معرفت_شناسی

#مجتبی_مصباح

#عبداله_محمدی

#طرح_ولایت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۰۱ ، ۲۲:۵۰
راهی به سوی نور

اول های آشنایی ام با طرح ولایت، فکر میکردم چون مباحث شهید مطهری رو گذروندم، دیگه نیازی به این طرح ندارم...

 

بعد که فهمیدم هنوز نیاز دارم که مبانی اعتقادی ام رو محکم کنم و مرور کنم، دیگه فرصت چهل روز تعطیل کردن کار رو نداشتم.

اما

دوره ی مجازیِ کلاس های طرح ولایت برای یکی با شرایط من، بهترین موقعیت بود که بتونه شرکت کنه و حقیقتا که من در این دوره خیلی چیزها یاد گرفتم،

خصوصا در دوره ی خداشناسی، و به واسطه ی اون طلب فهم توحیدم فعال تر از قبل شد.

پیشنهاد می دم پیگیرش باشید ببینید دوباره کی برگزار میشه، که شرکت کنید 

https://hamzevasl.ir/kotobtv/

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۰۱ ، ۲۲:۴۹
راهی به سوی نور

ذهن ما بی حد و مرزترین معادله‌هاست و اون زمانی که بشر حلش کنه، قدرتمندتر از وقتی خواهیم بود که تونستیم به ماه پرواز کنیم. رازی بزرگتر از انسان تو کائنات وجود نداره.

 

پ‌ن: واقعا عالی بود، چه خوبه که آدم یه چیزهایی همیشه یادش بمونه..مثل اینکه کی عاشق شد!

 

#و_هر_روز_صبح_راه_خانه_دورتر_و_دورتر_می‌شود

#فردریک_بکمن

#نشر_نون

#معرفی_کتاب

#آلزایمز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۰۱ ، ۲۲:۴۷
راهی به سوی نور

می‌گوییم استقلال، آزادی و بعد گفتیم جمهوری اسلامی. آن‌ها تاکید می‌کردند این اسلامی اش را بیندازند. اگر می‌انداختند، معنای استقلال عوض می‌شد و معنای آزادی هم چیز دیگری می شد. چون استقلال در مفهوم اسلام که پشتوانه ی توکل دارد، درست در می آید. در هیچ جای دیگر امکان ندارد و مستقل باشیم. محال است...

پ.ن: توکل یعنی از هیچ کس جز خدا نترسی

 

#توکل

ضابطه حرکت بر صراط مستقیم

#عبدالحمید_دیالمه

#معرفی_کتاب

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۱ ، ۲۱:۴۲
راهی به سوی نور

یکی میگفت همه می‌توانند لای پر قو، آدمِ بزرگی بشوند اما آزمون حقیقی شخصیت این است که آدم در شرایط سخت تصمیم های درستی بگیرد. از ته دل به این گفته اعتقاد دارم. من اشتباهات زیادی کردم و زندان افتادم اما آن طور که همه می گفتند خودم را تباه نکردم. وقتی آب خنک می‌خورم، خودم را جمع و جور کردم و تصمیم های مهمی گرفتم.

پ.ن: کتاب سرگذشت یک نویسنده از زبان خودش است، پسری بلند پرواز که برای رسیدن به خواسته اش در تلاش است

 

پ.ن۲: نشر اطراف را دوست می دارم❤️

 

 

#حفره

ماجرای خلافکاری که نویسنده شد

#جگ_گانتوس

#نشر_اطراف 

#نوجوان_پسر

#معرفی_کتاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۱ ، ۲۱:۴۰
راهی به سوی نور

یک روز خسته میشویم ، یونس !

- از مبارزه ؟!

- از آنکه تیرهایمان همه به خطا میرود.

- شاید!

- وحشتناک است.

- خستگی حتی از استبداد هم وحشتناک تر است. خستگی تن دادن است ‌، پذیرفتن است ، کوتاه آمدن است ، کوتاه آمدن وحشتناک است؛ آدم میتواند نجنگد و کوتاه هم نیاید ، اما آن که جنگیدن را برمی‌گزیند و دست آخر آن را رها میکند کوتاه آمده است ؛ سربازی که از جنگ می‌گریزد از آن که پا به جنگ نمی‌گذارد نفرت انگیزتر است..

 

پ.ن : #ارتداد ؛ روایتی از یک فاجعه!!!

فاجعه ای که از یک مخالفت کوچک شروع میشود... اما در نقطه پایان به قدری بزرگ است که مسیر تاریخ را تغییر میدهد...‌ ‌

یک عاشقانه سیاسی مبارزاتی جذاب که بر اساس تخیل نویسنده، در سه بخش «حیرت»، «ارتداد» و «رجعت» نوشته شده.

‌‌داستان با اوج شروع میشه و من حقیقتا شوکه شدم دائم برمیگشتم تاریخ روز و سال و ماه رو میخوندم میگفتم مگه ممکنه!!!؟؟؟؟؟

مو به تنم راست شد و بغض گلومو فشرد

و از تصور انچه نویسنده روایت میکرد غصه خوردم و ترسیدم...

راستش خیلی نمیخوام توضیح بدم که اگه میخوایین برین سراغ این کتاب براتون همونقدر پر هیجان باشه که برای من بود!

 

 

#ارتداد

#وحید_یامین_پور

#سوره_مهر

معرفی_کتاب

#انقلاب_اسلامی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۱ ، ۲۱:۳۸
راهی به سوی نور

شب در تنهایی همان‌طور که داشتم می‌نوشتم، چشمم رفت روی این تقویم.

دیدم دوازده نقاشی دارد برای دوازده ماه که همه‌شان زیبایند.

اما اسم و امضایی پای آنها نبود.

یکی از نقاشی‌ها زمینه‌ای کاملاً سیاه داشت و وسط این سیاهی، شمع کوچکی می‌سوخت که نورش در مقابل این همه ظلمت خیلی کوچک بود.

زیر این نقاشی به عربی شاعرانه‌ای نوشته بود:

«من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم، ولی با همین روشنایی کوچک فرق ظلمت و نور و حق و باطل را نشان می‌دهم و کسی که دنبال نور است، این نور هرچقدر کوچک باشد، در قلب او بزرگ خواهد بود». کسی که به دنبال نور است، کسی مثل من، آن شب تحت تأثیر این شعر و نقاشی خیلی گریه کردم.

انگار این نور همه وجودم را فرا گرفته بود، اما نمی‌دانستم کی این را کشیده...

پ‌ن) نمیدونم چه توضیحی راجع به این کتاب کوچک و پرمحتوا و خوش‌خوان بدم!

اینجا ما چمران رو از نگاه همسرش (#غاده) می‌بینیم

نگاهی که شاید نتونه همه‌ی ابعاد روح و شخصیت و زندگی شهید رو برامون ترسیم کنه

ولی همین اندک، انقدر شیرین هست که آدم رو عاشق #شهید_چمران کنه....

یه آدمای هرچقدر هم راجع بهشون بدونی کمه انگار!

کامل نمیشه شناختشون 

نمیشه فهمیدشون ...

 

#نیمه_پنهان_ماه_۱

( #چمران به روایت همسر شهید)

#حبیبه_جعفریان

#انتشارات_روایت_فتح

#معرفی_کتاب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۰۱ ، ۱۴:۵۹
راهی به سوی نور

فرض کن من چوبه ی دارم را به دوش کشیده ام تا ببینم کجا برپایش می کنند و مرا بر آن می‌آویزند. آن وقت تو مرا از مأموران مخفی می ترسانی!؟ شجاعتِ حق گویی نداریم که گرفتار باطل شده ایم.

- من که جرأت نمی‌کنم در سرداب یا پستوی خانه هم این گونه بی پروا سخن بگویم.

- تا دقیقه ای دیگر از هم جدا می شویم. این را به یادگار از من داشته باش: 

زبانی که به حق نچرخد، به درد همان لقمه در دهان و چرخاندن می‌خورغ و بس!

پ.ن: افسوس که برزخی میان حق و باطل نیست، از حق که گذشتی، دیگر هرچه هست باطل است... ( از متن کتاب)

 

#دعبل_و_زلفا

#مظفر_سالاری

#معرفی_کتاب

#نوجوان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۰۱ ، ۱۴:۵۶
راهی به سوی نور

کرب و بلا را در بلای آن باید جست و این راز را به کسانی می‌دهند که خادمی کرده‌اند.

بلای کربلا خود را به احدی نشان نخواهد داد

جز آن کس که حسین بخواهد،

بلا بهایی دارد که باید آن را خرید. 

بهای بلای کربلا به قیمت اصرار خادم است،

بلایی به قیمت التماس...

به تو اجازه سختی کشیدن نمی‌دهند مگر اینکه واقعا خود بخواهی و این از مهربانی و رحمت امام است...

...

خلاصه همه آن‌چه عرفا و بزرگان در عمرشان به آن رسیدند این دو حرف است: #نوکری ، #بندگی

"دو قدم بیش نیست این همه راه"

سوال: چگونه باید به اولویت هستی که بندگی خداست نائل شد؟ 

پاسخ: اولویت بندگی، با اولویت نوکری حاصل می‌شود.

به عبارت دیگر نسخه دم‌دستی بندگی، نوکری است. نوکری تمرینی است برای رسیدن به اکسیر بندگی.

چون اهل‌بیت واسطه‌اند و وسیله رسیدن به خدا.

.

"سالک که بی تو راه به جایی نمی‌برد

باید خودت مسافر این جاده‌ام کنی

من لایق لقای خدا نیستم ولی

باز آمدم، امید که آماده‌ام کنی"

‌پ‌ن) داستان "جون" واقعا شنیدن داره!👌

غلام با وفایی که در خدمت کردن هم ثبات قدم داره هم اصرار.

غلام سیاهی که وقتی ارباب شب عاشورا بهشون اذن آزادی میدن و میگن برو 

👈میگه من عُمری هست که کاسه لیس شمام، تو آسایش کنار سُفرتون بودم، تو سختی تنهاتون بذارم؟

میگه کجا برم؟ من سه عیب دارم

سیاه و بدبو هستم و اصل و نسبی ندارم!

از شما جدا نمیشم تا خون سیاه من با خون پاک شما مخلوط بشه...

 

#خادم_ارباب_کیست

((#جون_بن_حوی))

#سید_علی_اصغر_علوی

#نشر_سدید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۰۱ ، ۱۴:۵۴
راهی به سوی نور