پریدخت
جمعه, ۴ خرداد ۱۴۰۳، ۰۵:۱۳ ب.ظ
بسم المعطر الحبیب
تصدقت گردم ...
دردت به جانم منکه مردم و زنده شدم تا کاغذتان برسد، این فراق لاکردار هم مصیبتی شده ...زن جماعت را کار خانه و طبخ و رُفت و روب و وردار بگذار نکشد همین بی همدمی و فراق میکشد... مرقوم فرموده بودید به حبس گرفتار بودید در دلمان انار پاره شد، پریدخت تو را بمیرد که مردش اسیر امنیه چی ها بوده و او بی خبر در اتاق شانه نقره به زلف میکشیده ... حی لایموت سر شاهد است که حال و احوال دل ما هم کم از غرفه حبس شما نبوده ...اوضاع مملکت خوب نیست ... کوچه به کوچه مشروطه چی چونان نارنجهایی چروک و از شاخه جدا بر اشجار و الوار در شهر آویزانند و جواب آزادیخواهی داغ و درفش است و تبعید و چوب و فلک ...
#پری_دخت
#حامد_عسگری
#نشر_مهرستان
#معرفی_کتاب
۰۳/۰۳/۰۴