تو رو دارم...
سه شنبه, ۱۶ اسفند ۱۴۰۱، ۰۹:۴۵ ب.ظ
گفت: فقیرم.
گفتند: نیستی.
گفت: فقیرم! باور کنید.
گفتند نه! نیستی.
گفت: شما از حال و روز من خبر ندارید.
و حال و روزش را تعریف کرد. گفت که چقدر دست هایش خالی است و چه سختی هایی شب و روز می کشد.
ولی امام هنوز فقط نگاهش می کردند.
گفت: به خدا قسم که چیزی ندارم.
گفتند: صد دینار اگر به تو بدهم حاضری بروی و همه جا بگویی که از ما متنفری؟ از ما فرزندان محمد(صلی الله علیه و آله).
گفت: نه! به خدا قسم نه.
- هزار دینار؟
- به خدا قسم نه.
- ده ها هزار؟
-نه باز دوستت خواهم داشت.
- گفتند: چطور می گویی فقیری وقتی چیزی داری که به این قیمت گزاف هم نمی فروشی؟
« چطور می گویی فقیری وقتی کالای عشقِ به ما، در دارایی تو هست؟»
- ترجمه آزاد از امالی، ج۷,ص۱۴۷
روایت مردی که خدمت امام صادق(ع) رسید-
❤️تو تنها دارایی ما هستی
پر از برکت...
عیدتان مبارک🌹
۰۱/۱۲/۱۶