راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




تنها مسیر تغییر

يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۸، ۰۳:۲۹ ق.ظ

احتمالا برای نوشتن از اعتکاف دیر شده باشد،

اما از نظر من این سه روز آغاز است، باید احوال اعتکافت را بگذاری تا کم کم در طول یک سال دَم بِکشد. بزرگ شود،نم نم در عمق وجودت نفوذ کند.

راستش توقعم از اعتکاف رفتن نماز خواندن و‌روزه گرفتن و‌دعا کردن هایش نبوده هیچ‌وقت، اما هر سال به همین روال گذشته بود. امسال دلم یک تغییر بزرگ می خواهد، از اسفند برنامه ریزی اش را برای این تغییر کرده بودم، اسمش را هم گذاشتم گام سوم!

در همین سه روز بود که فکر می کردم خوابیدن های اینجای من چقدر بی دغدغه و راحت و دل چسب تر است تا خوابیدن های در خانه! و بعد فکر کردم چقدر خوب می شود هرچند وقت یکبار بیایی مسجد و بخوابی! 

باورتان بشود همین فکر مسخره باعث شد چند نکته ی جالب را درباره ی اعتکاف کشف کنم.

چه جالب که خوابیدن در مسجد مکروه است!و اما این روزها مستحب...

یک کار، دو حکم

و جالب ترش می دانی چیست؟ وقتی همین کار واجب می شود!

دو روز که آمدی، سومین روزش ماندنت با خودت نیست انگار، باید بمانی، یعنی خواسته اند که نروی.

تمثیلش برای من، آدمی است که انقدر پر شده است که آمده تا فقط خالی شود، آنقدر بگوید و‌بخواهد که آرام شود...

حالا نوبت صاحب خانه است.

دو‌روز تو حرف زدی، تو خواستی، تو‌دعا کردی، حالا بنشین پای صحبت های من، حالا قران بخوان، بخوان بخوان آنقدر بخوان که بالاخره در لابه لای یکی از آیه هایم جواب پیدا کنی.

که اگر بخواهی پیدا می شود

می خواهم از این به بعد برای هرکاری که می کنم حکم داشته باشم

حجت انجام دادن و ندادنش را بدانم

لابه لای همین صفحات هم باید پیدایش کنم

آمده بودم که تغییر کنم

که گام سوم زندگی ام را بردارم

که برایش برنامه بریزم

که...

حالا می فهمم

تنها راه تغییر،فعال شدن تفکر است

باید فکر کرد

باید ورودی های فکر را زیاد کرد

باید خوب دید! خوب شنید!...

و من آماده ام برای مواجه شدن هایم، برای موقعیت های جدیدی که باید یاد بگیرم روش مواجه شدن باآن ها را

و به یاد او و به اذن حاضر ترین ولیّ ناظرش

بسم الله الرحمن الرحیم

۹۸/۰۱/۰۴
راهی به سوی نور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی