راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «منبر» ثبت شده است

این چند وقت اخیر هر بار که به خانه ی مان آمده یا هر بار به خانه‌شان رفتیم، شروع می کند به بحث کردن، به شبهه انداختن.
 که چرا فلان حاج آقا، بالای منبر گفته فلان امام با اژدها حرف زده است؟
می‌گوید آخر مگر می شود فلان تعداد نفر را حضرت ابوالفضل (ع) در عاشورا کشته باشد؟ حتی هر نفر را سه ثانیه هم بگیری بیشتر از نصف روز جنگ عاشورا طول خواهد کشید. صحبت هایمان از این جا شروع می شود، اما در اینجا نمی ماند.
می رسد به فلان آیه ی قرآن، و بعد می رسد به کلِ قرآن، اینکه اصلاً قرآن تحریف شده است یا نه؟
 می رسد به عصمت امام و رسول؛ و حتما اگر بی تعارف تر می خواست بحث کند به خدا و توحید هم کشیده می شد.

مسلمان است، اتفاقا بچه هیئتی هم هست. در بین جوانان فامیل سر آمدِ اخلاق و حیا و ایمان است... اما سوال دارد! شبهه دارد! 

شک هایش از همین چیزهای کوچک شروع می شود، به این ها بی اعتماد می شود، وقتی زیرآب عقلی این ادعاها خورده شد، این بی اعتمادی ها به چیزهای  بزرگتر اعتقادی اش می رسد...

چند قدم عقب تر برویم.

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۸ ، ۲۲:۳۴
راهی به سوی نور