راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۳۰۸ مطلب با موضوع «معرفی کتاب» ثبت شده است

#آسمان_به_زمین_الصاق_شد

از آغاز تا پایان قرون وسطی


حیات متمدن بشری، با وقایع و حوادث اجتماعی و سیاسی شروع نمی شود، نقطه ی آغاز آن تفکر است. تفکر یک طرز تلقی بسیط و دیدکلی به عالم و آدم است که در بین همه ابناء بشر ترویج می شود. هنگامی که یک تفکر جدید یا نسبتا جدید در بین مردم تحقق پیدا می کند، فرهنگی فراگیر می شود، این فرهنگ زمانی که امکان تحقق پیدا کند، مثلا فرصتی برای قدرت یابی اقتصادی و سیاسی مردمان ایجاد  شود، آغازگر مسیر تمدن، یعنی ساخت و سازهای مادی آن ها مثل معماری و‌توسعه کمی و... می شوند. بنابر این علت تمدن را باید در فرهنگ و علت فرهنگ را در تفکر جست و جو نمود.


پ.ن: تقریبا در چند سخنرانی اخیر حضرت آقا، تاکید روی کتاب خوانی و تاریخ خوانی خیلی مشهوده! دقیقا به این انگیزه دنبال کتاب تاریخ خوب گشتم. خیلی از آدم های با سواد این مجموعه پنج جلدی رو پیشنهاد دادند. 

پ.ن۲: اولین جلدش و خوندم، تا آخر آبان تمومه ان شاءالله!

پ.ن۳: یه چیز جالب فهمیدم! اینکه هر حادثه ای که اتفاق میوفت، باید ازش عبرت گرفت(با رویکرد گذشته نگر) و باید هشدارش رو متوجه شد برای آینده( با رویکرد آینده نگر). حالا با این دیدگاه به حوادث که نگاه کنی، یعنی داری تاریخ رو تحلیل می کنی و از همه ی شاخصه ها برای کنترل خودت و پیش بینی آینده جامعه ات استفاده می کنی و... در واقع این شکلی رفتارهای آدم ها و جوامع قابل پیش بینی میشه.(خیلی بحث جالب و‌مفصلی بود به نظر خودم، مجال نیست همه اش رو بگم...)

پ.ن۴:تاریخ به ما می آموزد که...؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۰۱
راهی به سوی نور

#ای_کاش_گل_سرخ_نبود

#منیژه_آرمین


قاب عکس پدر را روی طاقچه گذاشت و قرآنی را که در پوشش مخمل سبز بود، بیرون آورد. لای قرآن پر بود از گل های محمّدی خانه پدر. سوره ای که پدر دوست داشت، در فضا مترنّم بود:« الرّحمن...».

صدای قرآن در میان پنجره های شب گرفته و در میان شاخه های تنها سپیدار حیاط پیچید.

گویی نوری بود که شعاعش تا مسافتی دور را روشن می کرد.

قلب گللر آرام گرفت. فهمید که قلب او راست می گفته و  حس کرد همه چیز درست می شود. حتی دردش را فراموش کرده بود؛ در حالی که هنوز یک قرص هم نخورده بود.

پ.ن:کتاب روایت زندگی گللر است، دختری که بعد از ازدواجش به ناچار زندگی اش تغییر زیادی می کند و این تغییرات تجربه های جدیدی را برایش رقم می زند. روایتی در میان گذشته و حال. 

پ.ن ۲: داستان پردازی خوبی داشت، فراز و فرودهای داستان کاملا به جا اتفاق میوفتاد. اما یه کم زیادی توضیح و تفضیل داشت.

پ.ن۳: عکسم که تابلوئه فتوشاپه!😁

پ.ن۴: کتاب هدیه دوران راهنماییم بود!!😳 یعنی اون موقع اصلا حال باز کردن کتابم نداشتم!( پیام اخلاقی: متناسب سن به اطرافیان کتاب هدیه بدهید!)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۱۴
راهی به سوی نور

#علق

خاطرات ما و سوره مبارکه علق

#سمیه_افشار

با همکاری#احمدرضا_اخوت


می خواند، می نویسد، درس می دهد، می آموزد و می آموزاند.

به سیمایش که نگاه می کنی، آرامش می بینی و اشتیاق. آنقدر بی وقفه تلاش می کند برای نجات و هدایت مردم که گاهی گمان می کنی خودش را فراموش کرده است، از خودش که می پرسی می گوید هیچ است در دستگاه کبریایی رب عالم. می خندد و می گوید دست و‌ پایی می زنیم برای آنکه شاید بعد مرگ بگویند دوست داشت در جرگه صالحان دراید ولی بضاعت اندکش مجالش نداد، پس بر اندک او خورده مگیرید.

به خود می‌گویی اگر سعی و تلاش او اندک است، پس زندگی کردن تو‌ چیست؟ اگر بضاعت او مجالی برای صالح شدنش نمی دهد، پس تو در کجای راهی؟!!!

ترس تا عمق جانت نفوذ می کند. می ترسی از آن روزی که بعد مرگت بگویند هیچ‌دست و پایی نزد و دوست نداشت در جرگه صالحان قرار گیرد پس از خوبان جدایش کنید که جایگاهش دوزخ است...

پ.ن۱:...

پ.ن۲: تلنگر خیلی خوبی بود! ترس تا عمق جان رو میفهمم، خدایا، اگر همه ی کِشته های ما در آخرت بشه باغِ اصحاب جنه سوره قلم چه کنیم؟‌‌...

پ.ن۳: با بضاعت مُزجاتم چه کنم؟ فاوف لنا الکیل می کنی در حقم؟

پ.ن۴: برای بار چندم می گویم، علیکم به مدرسه قران دانشگاه تهران رفتن...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۱۴
راهی به سوی نور

#صحیفه_آفتاب

گزیده #صحیفه_امام_خمینی(ره)

جلد یک


«روح الله» روح خدا؛ نام «کوچک» خمینی بود. همان پیرمردی که نان و ‌پیاز می خورد، همان پیرمردی که به خاطر خدا ایستاد، به خاطر خدا قیام کرد و از سختی راه و قلّت یاران نهراسید... همان پیرمردی که در نخستین پیامش به ملت ایران و تاریخی ترین سند مبارزاتی اش در سال ۱۳۲۳ این گونه آغاز می کند که: «قال الله تعالی: قل اعظکم به واحده ان تقوم لله مثنی و فرادی.»...

حالا برای شنیدن روح خدا- همان پیرمردِ نان و‌پیاز خورِ تکان دهنده ی جهانِ آخرالزمانی- نشسته ایم در انتظار شنیدن خبری، خبری از زبان روح خدا...

آری؛ امام را باید با امام شناخت، امام را فقط و فقط باید با امام تفسیر کرد و لاغیر و برای فهم امام باید با او زندگی کرد، در فراز و‌نشیب های زندگی اش با او همراه بود...

و اگر بخواهیم با حقیقت داستان انقلاب نیز آشنا شویم، چه راهی بهتر از آن که با قهرمان آن داستان همراه شویم و چه خوشایند است که این همراهی، نقل ماجرا و‌ روایت گفته ها و‌شنیده ها از زبان غیر نباشد، بلکه خواننده خود را در بطن داستان ببیند و‌ راوی، روح خدا باشد..

پ.ن: نیت کردم تا رحلت امام(سال۹۸) کل صحیفه رو بخونم. متناسب وقتم، صحیفه ی آفتاب رو انتخاب کردم. این از اولیش...خدا تا ۲۲امین توفیق بده الهی...

پ.ن۲: خیلی خوبه! اگه بخوای نکته ی رفتاری از متن ها دربیاری، چقدر نکته ی به درد بخور گیرت میاد...

پ.ن۳: اولین قدم برای اینکه نگذاریم امام را تحریف کنند، اینکه با امام واقعی آشنا بشیم!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۵۶
راهی به سوی نور

#دوره_های_رشد_تفکر_اجتماعی۱

(پیش از تولد تا تکلم؛ ظهور ولایت و تأدیب)

#احمدرضا_اخوت


دوره اول رشد اجتماعی را می توان به مراحل زیر تفکیک کرد:

۱-مرحله تمهیدات پیش از تولد فرزند

۲-مرحله خلق و تعلیم جنینی

۳-مرحله کفالت

۴-مرحله تعلیم کلام

سیر مراحل یاد شده، تعلیم ارتباطات و تعاملات صحیح به فرزندان است. از این دوره می توان با نام های مختلفی چون دوره ولایت یا تأدیب و یا تعلیم کلام یاد کرد و مهم ترین ویژگی این دوره را نیز می توان در این مسأله دانست که فرد خود هیچ نقشی در فرایند تعلیم و ‌ضابطه مند شدنش ندارد و تمام سهم تعلیم و تأدیب او با اولیای اوست.


پ.ن۱: این کتاب رو با دو‌ رویکرد و‌هدف بخونید:

۱-برای جبران کردن خلأهای تربیتی دوران های قبلی زندگیتون!(سیر و‌ سلوک فردی)

۲-برای دونستن الگوی تربیتی اسلامی بچه خودتون یا اطرافیانتون

پ.ن۲: «هیچ‌ پدر و مادری حق فرزندآوری ندارد مگر این کتاب را خوانده باشد»، قالَ من!😁

پ.ن۳: تازه خواندن کتاب به تنهایی کافی نیست، باید توضیحات صوتی استادچیت چیان رو هم گوش بدید(تو کانال مدرسه قران هست، خواستید بگید براتون نشانی  رو بفرستم.)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۷ ، ۱۹:۵۰
راهی به سوی نور

#حیفا

#محمدرضا_حدادپور_جهرمی


...داعش شکل گرفت. داعش ابتدا در آن سوی مرزهای عراق برنامه ریزی شد، سپس عناصرش در افغانستان و لیبی و ترکیه، تربیت نظامی شدند، به زندان رفتند و توسط امثال حفصه و امثال خواهران پلیدش تربیت شدند. توسط مفتیان تکفیری رژیم سعودی، از اهل سنت به وهابیت تکفیری تغییر ایدئولوژی دادند و نهایتا به جان و مال و ناموسمان افتادند...

پ.ن: کتاب مستند-داستانی است درباره ی یک زن صهیونیسم، که به دنبال یک ماموریت ویژه به زندان ابوغریب بُرده میشه! اون جا با دو مهره ی مهم ارتباط می گیره و شرح حوادثی که در ادامه ارتباطش با اون دو نفر رقم می خوره.

پ.ن۱: احساس می کنم یه جاهاییش رو می شد انقدر باز نکرد! دوست ندارم بعضی از توضیحاتش رو...

پ.ن۲: آدم از این همه حساب شده رفتار کردن اینا می ترسه! اما مطمئنه که زمین به مستضعفین، ارث خواهد رسید. ان شاءالله.

پ.ن۳: برای حفظ سلامتی همه ی سربازان گمنام امام زمان(عج) دعا کنیم همیشه. (الانم یه صلوات بفرستیم)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۷ ، ۲۱:۳۴
راهی به سوی نور

#لُبِّ_مطلب

#خلاقیت

#جیم_رندل


اخیرا یه مطالعه نشون داده که در حدود یک سوم از ما دچار عارضه بیش ارتباطی شدیم و به کلی خودمون رو ‌درگیر انواع مختلف وسایل ارتباطی الکترونیکی کردیم. در این شرایط پیدا کردن زمان آزاد برای فکر کردن بعید به نظر می رسه...استفاده از صفحات نمایش انواع وسایل الکترونیکی، از شاخه ای به شاخه دیگه پریدن، وقت کمی برای خلاقیت و اختصاص زمان مناسب به کارهای روزمره باقی می ذاره.

پ.ن: مامان خانم جان که به شدت از آدم های سرتو گوشی بدش میاد! میفرمایند آدمی که ۲۴ساعته تو فضای مجازیه! دیگه واسه ی فضای مجازیه! نه خونه!!!!(تکبیر)

پ.ن۲: منم از زیادی فعال بودن تو‌فضای مجازی بدم میاد! اندر احوالات «برخط»(فارسی آنلاین) بودن های خودمم یکی از این سه مورده!

۱-یا یادم رفته اینترنتم رو خاموش کنم( ۷۰درصد مواقع)- و‌ چه حجم الکی که برای به روزرسانی های خود به خود از دستم نمیره!-

۲-یا از میزبان اینترنت گوشیم(فارسیِ هاست، یا همون تترینگ) برای اتصال رایانه(فارسی کامپیوتر!) دارم استفاده می کنم.و اونم عموما برای جستجو(فارسی سرچ!) ‌مقاله و کارای درسی و دانشگاهیه(یکی از راه های خلاق کردن فکر اینکه برای کلمات معمول، جایگزین های مناسب تر انتخاب کنید!)

۳- آخرین احتمالِ بر خط بودنم، اینکه واقعا بر خطم و در در فضای مجازی حضور دارم!

پ.ن۳:کتاب خلاقانه ای بود، اما یه جاهایی اشتباهات و حتی تناقضات محتوایی هم داشت!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۷ ، ۱۵:۱۷
راهی به سوی نور

#خلاقیت

#برایان_تریسی

#ترجمه_وحیده_قسمی


خبر خوش این است که همه ی افراد به طور ذاتی خلاق هستند. خلاقیت ابزاری است که در طبیعت هر فردی قرار داده شده تا بتواند حیات داشته باشد و با مشکلات غیر قابل پیش بینی و‌چالش های روزمره دست و پنجه نرم کند. تنها فصل تمایز افراد در این است که برخی افراد از خلاقیت ذاتی خود بسیار استفاده می کنند و‌ برخی از این خداداد کم تر بهره می گیرند.


پ.ن: ای! کتاب بدی نبود.اما دسته بندی مرتبی نداشت. 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۷ ، ۱۴:۰۰
راهی به سوی نور

#لحظه_های_انقلاب

#محمود_گلابدره_یی

#کتاب


آیا به این نتیجه نمی رسی که جمله ی «بهشت زیر پای مادران است»، بزرگ ترین حرف است؟ اگر مادرت و مادر جامعه ات، تو را از همان لحظاتی که سر بر سینه اش گذاشته ای تا روزی که خود سری را بر سینه ات می گذاری، از همه ی زیر و‌بم های فکری و فلسفی و سیاسی و اجتماعی اجتماعت آگاهت کند، آیا دیگر دزدان ناآگاه، آگاه از زد و‌بندها و‌دروغ و دونگ هایی خواهند شد که توی آگاه را بتوانند در پناه این که می خواهند آگاهت کنند، آگاهانه کلاه سرت بگذارند و‌بر کولت سوار شوند ...آیا روزی بشر به این روز می رسد که همه ی هم و غمش را در این راه صرف کند که مادران را از همه چیز آگاه کند یا مام وطن آگاهی بسازد که تمام طفلان پاک و‌معصومِ شفاف ذهنِ ناآگاهش را زیر بالش بگیرد و پرورشش بدهد؟

پ.ن: کتاب روزنوشت ها و مستند نگاری های نویسنده است، از ماه های انتهایی حکومت پهلوی و روزهای پر تلاش و‌پر اضطراب نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی، از روزهایی که همه انتظار آمدن امام به کشور را دارند.

پ.ن٢: کتاب هدیه ی یه دوست بود! و چون خیلی بده کتاب هدیه رو نخونی! تمومش کردم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۷ ، ۱۲:۴۵
راهی به سوی نور

#رقصی_چنین_میانه_میدانم_آرزوست

#شهید_دکتر_مصطفی_چمران



احساس می کردم که عاشوراست و در حضور حسین(ع) می جنگم

و او چابکی و زبردستی مرا تحسین می کند، و عشق بی پایان من 

و از قربانی شدن در بارگاه عشق آگاهی دارد

او می داند که چقدر به او عاشقم و چگونه حاضرم که در راهش جان ببازم

من بازیافته ام- من رفته بودم- من متعلق به خدایم

من دیگر وجود ندارم- منی و منیتی دیگر نیست

دیگر به کسی عصبانی نخواهم شد. دیگر به نام خود و برای خود قدمی بر نخواهم داشت، دیگر هوا و هوس در دل خود نخواهم پرورد. آرزو را فراموش خواهم کرد. دنیا را سه طلاقه خواهم نمود. همه ی دردها و شکنجه ها

و زخم زبان ها را خواهم پذیرفت...


پ.ن: حاج آقا پناهیان: شهید چمران سخت‌ترین لحظۀ جنگیِ خودش را به تصویر کشیده در جزوه‌ای که به نام رقصی چنین میانۀ میدانم آرزوست آورده، اگر نخوانی‌اش عمرت هدر است. هفتاد سال زندگی کن هر جوری می‌خواهی، این را نخوانده باشی عمرت ضایع است.

پ.ن١: جالبه که حضرت آقا می فرمایند خروجی دانشگاه‌های جمهوری اسلامی به نحو قاعده باید چمران‌ها باشند نه به استثنا!

پ.ن٢: همیشه همه چیزِ  شهید چمران ‌واسم خاص بوده! درس خوندنش، عرفانش، فعالیت های چریکی ونظامیش، ازدواجش، ادبیاتش و...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۰
راهی به سوی نور