راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




هر کس همانی می شود که باید بشود، چه "علف" باشی، چه "خرما"، نباید برایت فرق داشته باشد. مهم این است که دانه ی وجودت شکافته شود.

در پیکره ی امت، هر کس نقشی دارد.

 "نقش" تو چیست؟ مهم ترین مسئله زندگی تو این است که به این سوال جواب دهی.

جایگاه و رتبه و شغل نیست که اندازه ات را معلوم می کند، مهم شکُفتَنت در همان جایی است که باید بشکُفی.


قرار است کجا باشی؟ همان جا باش و درست کارت را انجام بده....


سوره عبس:

أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا ﴿۲۵﴾

که ما آب را به صورت بارشى فرو ریختیم 

ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا ﴿۲۶﴾

آنگاه زمین را با شکافتنى [لازم] شکافتیم 

فَأَنْبَتْنَا فِیهَا حَبًّا ﴿۲۷﴾

پس در آن دانه رویانیدیم

وَعِنَبًا وَقَضْبًا ﴿۲۸﴾

و انگور و سبزى 

وَزَیْتُونًا وَنَخْلًا ﴿۲۹﴾

و زیتون و درخت‏ خرما 

وَحَدَائِقَ غُلْبًا ﴿۳۰﴾

و باغهاى انبوه 

وَفَاکِهَةً وَأَبًّا ﴿۳۱﴾

و میوه و چراگاه 

مَتَاعًا لَکُمْ وَلِأَنْعَامِکُمْ ﴿۳۲﴾

[تا وسیله] استفاده شما و دامهایتان باشد.

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۷ ، ۲۰:۰۴
راهی به سوی نور

بسم الله الرحمن الرحیم


ای پیامبر ما.....

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ؟

 وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ؟

 الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَک؟

وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ؟

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا....

انگار هرآنچه موسی (ع) هنگام ابلاغ رسالتش برای دعوت فرعون از خدا خواست، همان ابتدا خدا به رسول دردانه اش داد.

شرح صدر، برداشتن وزر، یسر در امور محوله و...

همان دعای موسی....

قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی

وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی

وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی

یَفْقَهُوا قَوْلِی

وَاجْعَل لِّی وَزِیرًا مِّنْ أَهْلِی

هَارُونَ أَخِی

اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی


پشت موسی(ع) به برادرش هارون گرم است؛

ظَهر و پشت پیامبر(ص) با داشتن علی(ع) سبک می شود.


پشت و پناه حسین(ع)، می شود برادرش عباس(ع). همان که با رفتنش الانُ انکسرَ ظَهری می شود حسین(ع)...



مدعی دروغ زَن انتظار.... تو چه؟ تو  چقدر باربردار سختی های امامت شده ای؟

چقدر در حمل بار هدایت امام-که از سنگینی اش،کمر خم کرده- کمک کرده ای؟!

من

و من های شبیه به من

همان لاف زن های در غربتیم...



تا من منم، ضمیر تو پیدا نمی شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۷ ، ۲۲:۴۱
راهی به سوی نور

#در_مینودر

#محمدرضا_بایرامی

۴روز با رهبر در سفر به استان قزوین.


...چیزی در ذهنم شکل می گیرد و شباهتی عجیب بین رهبر و‌ توده ی مردم می یابم، شباهتی که تا به حال، هیچ وقت به آن توجه نکرده ام: آری، هر دوی آن ها به یک اندازه، از برخی مسئولین زخم خورده و گلایه مند هستند. هر دوی آن ها هزینه ی ناتوانی بعضی مسئولانِ پشت هم اندازِ نالایقِ سیاست بازِ کاسب کارِ فرصت طلبِ از خدا و خلق به یک اندازه بی واهمه را می پردازند. آن ها داد می زنند، غصه می خورند، تلاش می کنند، اما آن طور که باید و شاید نتیجه نمی گیرند، چرا که اشکال کار جای دیگری است و گره ها جای دیگری باز می شوند. البته هیچ ‌مسئولی نمی گوید که کار نمی کنم یا هیچ‌مسئولی نمی گوید که توانایی لازم را ندارد، همه ی آن ها می گویند چشم، می گویند باید کاری کرد، اما در عمل اتفاق خاصی روی نمی دهد..... فکر می کردم رهبر نیز همانند توده ی مردم، هم دردمند است و هم ناراضی از وضع موجود. او نه تنها اولین قربانی وضعیت موجود که در واقع سپر بلای تمام مسئولان ناکارامد هم بود...

پ.ن: کتاب یادداشت های شخصی نویسنده از حاشیه های سفر رهبری به قزوین در سال۸۲است.

پ.ن۲: شهید بهشتی یه جمله دارند به این مضمون: در زندگی دنبال کسانی حرکت کنید که هر چه به جنبه های خصوصی تر زندگی ایشان نزدیک شوید تجلی ایمان را بیشتر می بینید.

بی شک حضرت آقا برای من از همان آدم هاست.

پ.ن۳: خود نویسنده می گن: (رضا امیرخانی) با قدرت قلم و‌دقت نظر ستودنی اش، حرف اول و آخر را در زمینه هایی از این دست زده بود (داستان سیستان) و کسی نمی توانست چیزی برآن بیفزاید...که منم باهاشون موافقم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۷ ، ۲۲:۲۲
راهی به سوی نور

#صحیفه_آفتاب_۴

گزیده صحیفه ی #امام_خمینی_(ره)


همین دیروز- پریروز وزیر خارجه انگلستان گفته است که ما منافع داریم در آن جا، در ایران، و ما نمی توانیم یک کسی که منافع ما را تأمین می کند- قریب به این معانی- یک کسی که منافع ما را تأمین میکند، از آن پشتیبانی نکنیم. ما دنبال همین معنا هستیم؛ ما هم همین ادعا را داریم که شاه برای تامین منافع انگلیس، یرای تأمین منافع آمریکا، برای تأمین منافع شوروی، مانده است الان. متفقین او را گذاشته اند سر کار برای این که منافع آن ها تأمین بکند. خود ایشان هم گفتند که متفقین گفتند که ما باشیم! ما سرکار باشیم، خاندان پهلوی باشد! خدا لعنت کند متفقین را که یک هم چو حیوانی را بر ما مسلط کردند. همه ی حرف ما این است که آقای وزیر خارجه انگلستان می گوید! همه ی درد ما این معناست که ایشان برای منافع شما الآن در مملکت دارد زندگی می کند، برای منافع اجانب دارد زندگی می کند. ایشان می خواهد همه ی چیزهای ما را بر باد بدهد به نفع شما.

صحیفه آفتاب جلد ۴

پ.ن: تاریخ نخونیم، تاریخ ۱۸۰ درجه معکوس رو به زور می کنن تو حلقمون ها!! از من گفتن بود...

تصور ما از اصلاحات ارضی، انقلاب سفید، وضعیت اقتصادی و علمی و نظامی دوران پهلوی، احتمالا تصورات دقیقی نیست...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۷ ، ۱۰:۱۸
راهی به سوی نور

دررابطه با بحث ده ونک، به نظرم لازمه یه کم مطلع باشیم که خدایی نکرده موضع گیری اشتباهمون، حقی رو به گردنمون نیاره که قابل جبران نباشه.

تو این زمینه از یکی از اساتید دانشگاه امام صادق ع که دکترای حقوق دارند و برای گفتگو در این زمینه با حضور هر دو طرف در دانشگاه الزهرا دعوت شده بودند، سوال کردیم(استاد غلامی) ایشون این طور پاسخ دادند:

اول اینکه ایشون فرمودن، قاضی نیستن، حَکَم هم نیستن که همه  مدارک رو کامل دیده باشند، ولی وقتی قوه ی قضایی جمهوری اسلامی ایران، حکمی را اعلام می کند، باید پذیرا باشیم واگرنه خلاف عدالت قضایی رفتار کرده ایم.

- اگر کسانی به هر شکلی احساس کرده اند، حُکم، حکم عادلانه ای نیست، همه ی اسناد دیده نشده یا برخی امکان وکیل گرفتن نداشتن یا اسناد جدیدی در دسترس قرار گرفته که می تونه موثر باشه یا... ، راهکار این موضوع در قانون در نظر گرفته شده، درخواست اعمال ماده ۴۷۷، که موجب ورود مجدد و بررسی می شه، که استاد فرمودند  اعلام کردند حاضرن خودشان پیگیری این موضوع را انجام دهند.

وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَٰئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا

ﻭ ﺍﺯ ﭼﻴﺰﻯ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻠﻢ ﻧﺪﺍﺭﻯ [ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻫﺎ ، ﺳﺎﺩﻩ ﻧﮕﺮﻯ ﻫﺎ ، ﺧﻴﺎﻟﺎﺕ ﻭ ﺍﻭﻫﺎم ﺍﺳﺖ ]ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻣﻜﻦ ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺩﻝ [ ﻛﻪ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭﺍﻗﻌﻰ ﺍﻧﺪ ] ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻧﺪ .(اسرا 36)  ، هر کس نمی تواند خلاف قوه قضاییه هر کاری که خواست انجام دهد! اینکه ادعایی موجب شود تا حکم اعلام شده ی قوه قضاییه اجرا نشود، قانونا و شرعا معنا ندارد.

- وظیفه ی ما چیست؟تمکین، در هر حالت...

- نباید در انتهای این ماجرا کسی مدیون کسی شود، آخر این موضوع باید هرکس مطمئن باشد دروغ نگفته، افترا نزده، هیچ خلاف اخلاقی از او سر نزده است.

و در آخر این کلام از رهبر عزیزمون در مورد عدالت خواهی:

ببینید، شما میگوئید که ما شعار عدالت میدهیم؛ دانشجو را میگیرند، اما آن کسی را که به عدالت صدمه زده، نمیگیرند. قوه‌ی قضائیه چنین، یا دستگاه مسئول چنان. خوب، اینجا شما باید زرنگی کنید؛ یک لحظه از درخواست و مطالبه‌ی عدالت کوتاهی نکنید؛ این شأن شماست. جوان و دانشجو و مؤمن شأنش همین است که عدالت را بخواهد. پشتوانه‌ی این فکر هم با همه‌ی وجود، خودم هستم و امروز بحمداللَّه نظام هست. البته تخلفاتی هم ممکن است انجام بگیرد؛ شما زرنگیتان این باشد: گفتمان عدالت خواهی را فریاد کنید؛ اما انتقاد شخصی و مصداق‌سازی نکنید. وقتی شما روی یک مصداق تکیه میکنید، اولاً احتمال دارد اشتباه کرده باشید؛ من میبینم دیگر. من مواردی را مشاهده میکنم - نه در دانشگاه، در گروه‌های اجتماعی گوناگون - که روی یک مصداق خاصی تکیه میکنند؛ یا به‌عنوان فساد، یا به عنوان کجروی سیاسی، یا به‌عنوان خط و خطوط غلط. بنده مثلاً اتفاقاً از جریان اطلاع دارم و میبینم اینجوری نیست و آن کسی که این حرف را زده، از قضیه اطلاع نداشته است. بنابراین وقتی شما روی شخص و مصداق تکیه میکنید، هم احتمال اشتباه هست، هم وسیله‌ای به دست میدهید برای اینکه آن زرنگ قانوندانِ قانون شکن - که من گفته‌ام قانوندانهای قانون شکن خطرناکند - بتواند علیه شما استفاده کند. شما از دادستان چه گله‌ای میتوانید بکنید؟ اگر یک نفری به‌عنوان مفتری یک شخصی را معرفی کند و بگوید آقا او این افتراء را به من زده. خوب، شأن آن قاضی این نیست که برود دنبال ماهیت قضیه. اگر این افتراء گفته شده باشد، زده شده باشد، ماده‌ی قانونی آن قاضی را ملزم به انجام یک کاری میکند؛ لذا نمیتوانیم از او گله کنیم. شما زرنگی کنید، شما اسم نیاورید، شما روی مصداق تکیه نکنید؛ شما پرچم را بلند کنید. وقتی پرچم را بلند کردید، آن کسی که مجری است، آن کسی که در محیط اجراء میخواهد کار انجام دهد، همه حساب کار خودشان را میکنند. آن کسی هم که فریاد مربوط به محتوای این پرچم را بلند کرده، احساس دلگرمی میکند و کار پیش خواهد رفت. 



پ.ن: یه حسی بهم می گه این فرمونی که برای عدالتخواهی گرفتیم دستمون، احتمالا به هیچستان ختم بشه! مصداق سازی و ‌ورود غیر تخصصی، بیشتر موجب دستمالی عدالت میشه تا عدالتخواهی!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۷ ، ۲۳:۱۳
راهی به سوی نور

#دانشگاه_نامه

#عباس_احمدی

منظومه طنز



همان گونه که می دانید امروز

بود تولید علم، مبحث روز

ولیکن عده ای بد فهم کردن

از این تعبیر، وارون وهم کردن

گمان کردند ایشان بی مقاله

رسیدن تا به غربی ها محاله

بکوشیدند و آی.اس.آی دادند

و در رنکینگ، خود را جای دادند

خلاصه کمک کم افزون شد مقالات

شد آباد از ریال ما، مجلات

بسا ژورنال هندی یا فرنگی

بدون داوری، فوری پلنگی

گرفته پول و فورا چاپ کردند

به شادی سایت خود را آپ کردن

دل کفّار و استکبار خون شد

به دنیا رتبه ی ایران فزون شد

.

.

.

و دارالعلم ما این سان فشل شد

به دارالترجمه گویا بدل شد

به کار مملکت شاید نیاید

ولی در جیبشان اسکن بزارید

تقلب باب شد با داده سازی

که شد با آبروی علم بازی

نباشد معنی تولید علم این

اگر این است، صد رحمت به داروین


پ.ن: اینجاست که شاعر میگه: جانا سخن از زبان ما می گویی!

پ.ن۲: من می دونم چطوری وزیر بهداشت می تونه پنجاه تا مقاله در سال بده! 

وقتی مای دانشجو مجبوریم اسم استاد هیچ کاره در مقاله رو نویسنده اول بزنیم واگرنه واحد رو پاس نمیشیم، یا برای نمونه گیری ها، مسئول بخش نمی ذاره کاری کنیم مگر اینکه اسمش به عنوان نویسنده همکار اضافه بشه، آیا جناب وزیر نمی توانند از این گونه کارها بنومایند؟!

البته که ممکنه با این وقت شلوغ و مسئولیت سنگین ماهی سه تا مقاله هم بده! ما چه می دونیم...

پ.ن۳ فقط اینو بگم من برای دفاعم مجبورم یه مقاله آی اس آی بدم! شیش ماهه تو پروپوزالش موندم! تازه به قول استاد: موضوعت عالیه ولی ممکنه مجلات غربی استقبال نکنن!چاپ نشه، اونوقت نتونی دفاع کنی!!! 

یعنی رفع نیاز مملکت خودمون کشک!

پ.ن۴: در ادامه پی نوشت سوم، من می دونم بیماری های شایع آمریکای جنوبی چیه! می دونم طبق فرهنگ مردم فلان کشور اروپایی، فلان مدل درمان کردن درست نیست و دیدگاهشون نسبت به یه سری موارد درمانی چیه، ولی  نمی دونم فرهنگ مردم دماوند درباره ی مثلا تزریق خون چطوریه؟ من حتی نمی دونم بیماری شایع فلان استان چی هست!

چون تمامی text های گرامی ترجمه شده هستند و یا در بهترین حالت گردآوری شده!!!😞

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۷ ، ۲۱:۱۸
راهی به سوی نور

گفتم: آخه تو چه می دونی شرایط منو؟ واقعا تو این شرایط چطور میشه خوب بود؟ اصلا چطور میشه این شرایط رو تحمل کرد؟

گفت: مسلمونی دیگه؟ 

- شوخیت گرفته؟ می بینی حال و روزمو ها!

- هستی دیگه؟ آره؟ به خدا و کتاب خدا و ائمه و اماما هم اعتقاد داری؟

- میشه بگی چه ربطی داره؟

- ببین، خدا راه همه ی عذر و بهونه ها رو بسته، نمی تونی بگی نشد! نتونستم! می خواستم درست زندگی کنم اما نمی تونستم! 

اینا که می گی، یه مشت بهونه است، که خدا قبلا حجت و‌تموم کرد و عذر و بهونه ای باقی نذاشته! مگه بگی اعوذ بالله، خدا اندازه تو عقلش نرسیده و یه سری عذر و بهانه رو در نظر نگرفته که فکر کنم انقدری بفهمی که اینو نگی!

- اوووم

- پس تو هر شرایطی که هستی و قدرت انتخابش با تو نبوده، (مثلا شرایط پدر و مادر، همسری که با معیار درست و عاقلانه انتخاب کردی و حالا فهمیدی اونی نبوده که نشون داده، شهری که ناچاری توش زندگی کنی و شرایط تغییرش رو نداری، همسایه هایی که امکان تغییرشونو نداری و...) یعنی بهترین فرصت رشدت توی همون شرایط قرار داده شده! یعنی تو باید درست ترین کار ممکن رو تو اون شرایط انجام بدی، حله؟!

- فهمیدنش سخته! ولی حرفت منطقیه! ان شاءالله که حلّه!


...لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لا طَاقَةَ لَنَا بِهِ، وَ لَمْ یُکَلِّفْنَا إِلا وُسْعا، وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا إِلا یُسْرا، وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لا عُذْرا.

...هر چه طاقت نداشتیم از ما برداشت و جز به آن چه سهل بود تکلیف نفرمود و جز به کار آسان امر نکرد و براى هیچ یک از ما حجت و عذرى نگذاشت.

(دعای اول صحیفه سجادیه)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۱۹:۱۵
راهی به سوی نور

حق می دهم به تو، می توانی هزار و یک مثال از بد جنسی و گرانی و بی عدالتی و نامسلمانی و چه و چه در اطرافت بگویی و به قول خودت من جوونِ بی تجربه ی سرد و گرم نچشیده ی پهلوی ندیده ی انقلاب نکرده ی چه و چه، چه می فهمم بی حیایی برخی هارا...

می توانی یک ریز و بی وقفه از انتقادهای به حقت از بهمان آقا و فلان مسئول بگویی، و من هم برایت بشمارم از ناشایستگی های اطرافم و با هم تا خود شب حرص بخوریم و غر بزنیم.

می فهمم

به خدا می فهممت!

اما...


عزیز من

هزار و یک دلیل هم که بیاوری

در آخر

آنچه از تو خواسته اند، *درست* زندگی کردن است.


اگر فکر می کنی بدی آن ۸۰میلیون نفر مجوزی برای بد زندگی کردن تو می شود.برای گران فروشی تو می شود، برای کتمان حق و حقیقت از جانب تو می شود، برای زیر پا گذاشتن درست می شود

شرمنده ام


اشتباه می کنی جان دلم... 

هرچند که با وجود چنین شرایطی برایت سخت تر می شود، اما لابد می توانی که ازت خواسته اند دیگر...




پ.ن: یه چیز جالب کشف کردم، اگه به یکی بگی عزیزم دین این رو گفته، این و خواسته، این طوری درسته، می گه آقا ولمون کنید! دین یه چیز شخصیه! دین یه امر فردی است! در حریم فردی ما دخالت نفرمایید!

به همون آدم بگی، عزیزم، تو خوب باش، از خودت شروع کن، می گه هر وقت بقیه خوب بودن، چشم منم خوب زندگی می کنم!

اون وقت یعنی چی؟ چی یا چی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۷ ، ۱۴:۰۹
راهی به سوی نور

با یک دست بچه را نگه داشته با دست دیگر لوله جارو برقی را، بوی غذایش دویده تا کوچه و سماورش غُل می‌زند، لباس‌های سفید و تمیز آقای‌خانه هم لابد روی رخت پهن است.


همه تعریف ما یا اکثر ما از خانه‌داری همین است. همین کارهای جسمانی فرساینده و سخت. همین کارهایی که اسلام هم سنگینی آن را از دوش زن برداشته و به او حق داده بابت‌شان از همسرش مزد بگیرد. انگار «خانه» همین ظرف و ظروف و مبلمان و پرده است. وقتی از تاثیرگذارترین نهاد اجتماعی و امن‌ترین پناه بشری حرف می‌زنیم منظورمان فقط حاضر بودن غذا و اتو داشتن یقه پیراهن نیست! خانه‌داری فراتر از اینهاست، زن خانه می‌تواند لباسهایش را بسپارد به ماشین تا بشوید، جارو را بدهد به همسرش تا بکشد، پرده و تابلوهایش مثل یک دیزاینر، سِت نباشد و گاهی غذایش هم بسوزد اما همچنان، «خانه‌دار موفقی» باشد!


خانه‌داری یعنی خانواده‌داری؛ یعنی مدیریت عمیق‌ترین روابط انسانی در اصلی‌ترین پناهگاه انسان یا همان خانه. این مفهوم اگر به درستی درک شود، زیبایی و هماهنگی ظاهری هم به همراه آن می‌آید، دلچسب بودن مزه‌ها هم می‌آید، نظم و انضباط هم. خانواده‌داری یعنی انسان‌داری، جامعه‌داری، کشورداری و جهان‌داری. یک زن می‌تواند افراد جامعه را به حضیض رذائل اخلاقی براند و هم از آن بِرَهاند؛ او می‌تواند قرمه‌سبزی‌اش را بی‌نمک بپزد اما نمک زندگی یک جمع را کم و زیاد کند! می‌تواند همسر و فرزندانش را با رغبت در امور خانه شریک کند تا به تنهایی همه کارها را انجام نداده باشد و همچنان خانه‌دار خوبی باشد.


زن اگر اهلِ هر روز بهتر شدن، اهل مطالعه، ورزش، خودسازی، تمرین ، تهذیب و در کل اهل رشد و فضلیتِ مدام باشد خانواده و بالتبع جامعه را هم اهل می‌کند، رشد می‌دهد و اگر نباشد خودش سنگین‌ترین سد در برابر رشد جامعه است. قدر خانه داری را بدانیم، انسان‌سازی کمتر از ماشین‌سازی و ساختمان‌سازی و دندان‌سازی نیست.


پ.ن: مطلب از خبرگزاری مهر برداشته شده است.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۷ ، ۲۳:۳۵
راهی به سوی نور

چرا ۴،۵سالی است که پیاده روی اربعین انقدر پررنگ شده است؟


یادم نمی آید اولین بار، کجا با این سوال مواجه شدم، اما یادم هست که در جواب دادنش ماندم، من تازه از سفر اولم برگشته بودم و این سوال و جواب های به شدت مغرضانه ی مطرح شده اش، سیستم دفاعی اعتقادی ام را به شدت فعال کرده بود. فقط می توانستم نپذیرم، اما جواب؟... تقریبا هیچ! 

چیزی برای گفتن نداشتم. من از کجا بدانم چرا پیاده روی اربعین جدیدا انقدر مهم شده است؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۷ ، ۰۰:۲۱
راهی به سوی نور