راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




#دانشگاه_نامه

#عباس_احمدی

منظومه طنز



همان گونه که می دانید امروز

بود تولید علم، مبحث روز

ولیکن عده ای بد فهم کردن

از این تعبیر، وارون وهم کردن

گمان کردند ایشان بی مقاله

رسیدن تا به غربی ها محاله

بکوشیدند و آی.اس.آی دادند

و در رنکینگ، خود را جای دادند

خلاصه کمک کم افزون شد مقالات

شد آباد از ریال ما، مجلات

بسا ژورنال هندی یا فرنگی

بدون داوری، فوری پلنگی

گرفته پول و فورا چاپ کردند

به شادی سایت خود را آپ کردن

دل کفّار و استکبار خون شد

به دنیا رتبه ی ایران فزون شد

.

.

.

و دارالعلم ما این سان فشل شد

به دارالترجمه گویا بدل شد

به کار مملکت شاید نیاید

ولی در جیبشان اسکن بزارید

تقلب باب شد با داده سازی

که شد با آبروی علم بازی

نباشد معنی تولید علم این

اگر این است، صد رحمت به داروین


پ.ن: اینجاست که شاعر میگه: جانا سخن از زبان ما می گویی!

پ.ن۲: من می دونم چطوری وزیر بهداشت می تونه پنجاه تا مقاله در سال بده! 

وقتی مای دانشجو مجبوریم اسم استاد هیچ کاره در مقاله رو نویسنده اول بزنیم واگرنه واحد رو پاس نمیشیم، یا برای نمونه گیری ها، مسئول بخش نمی ذاره کاری کنیم مگر اینکه اسمش به عنوان نویسنده همکار اضافه بشه، آیا جناب وزیر نمی توانند از این گونه کارها بنومایند؟!

البته که ممکنه با این وقت شلوغ و مسئولیت سنگین ماهی سه تا مقاله هم بده! ما چه می دونیم...

پ.ن۳ فقط اینو بگم من برای دفاعم مجبورم یه مقاله آی اس آی بدم! شیش ماهه تو پروپوزالش موندم! تازه به قول استاد: موضوعت عالیه ولی ممکنه مجلات غربی استقبال نکنن!چاپ نشه، اونوقت نتونی دفاع کنی!!! 

یعنی رفع نیاز مملکت خودمون کشک!

پ.ن۴: در ادامه پی نوشت سوم، من می دونم بیماری های شایع آمریکای جنوبی چیه! می دونم طبق فرهنگ مردم فلان کشور اروپایی، فلان مدل درمان کردن درست نیست و دیدگاهشون نسبت به یه سری موارد درمانی چیه، ولی  نمی دونم فرهنگ مردم دماوند درباره ی مثلا تزریق خون چطوریه؟ من حتی نمی دونم بیماری شایع فلان استان چی هست!

چون تمامی text های گرامی ترجمه شده هستند و یا در بهترین حالت گردآوری شده!!!😞

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۷ ، ۲۱:۱۸
راهی به سوی نور

گفتم: آخه تو چه می دونی شرایط منو؟ واقعا تو این شرایط چطور میشه خوب بود؟ اصلا چطور میشه این شرایط رو تحمل کرد؟

گفت: مسلمونی دیگه؟ 

- شوخیت گرفته؟ می بینی حال و روزمو ها!

- هستی دیگه؟ آره؟ به خدا و کتاب خدا و ائمه و اماما هم اعتقاد داری؟

- میشه بگی چه ربطی داره؟

- ببین، خدا راه همه ی عذر و بهونه ها رو بسته، نمی تونی بگی نشد! نتونستم! می خواستم درست زندگی کنم اما نمی تونستم! 

اینا که می گی، یه مشت بهونه است، که خدا قبلا حجت و‌تموم کرد و عذر و بهونه ای باقی نذاشته! مگه بگی اعوذ بالله، خدا اندازه تو عقلش نرسیده و یه سری عذر و بهانه رو در نظر نگرفته که فکر کنم انقدری بفهمی که اینو نگی!

- اوووم

- پس تو هر شرایطی که هستی و قدرت انتخابش با تو نبوده، (مثلا شرایط پدر و مادر، همسری که با معیار درست و عاقلانه انتخاب کردی و حالا فهمیدی اونی نبوده که نشون داده، شهری که ناچاری توش زندگی کنی و شرایط تغییرش رو نداری، همسایه هایی که امکان تغییرشونو نداری و...) یعنی بهترین فرصت رشدت توی همون شرایط قرار داده شده! یعنی تو باید درست ترین کار ممکن رو تو اون شرایط انجام بدی، حله؟!

- فهمیدنش سخته! ولی حرفت منطقیه! ان شاءالله که حلّه!


...لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لا طَاقَةَ لَنَا بِهِ، وَ لَمْ یُکَلِّفْنَا إِلا وُسْعا، وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا إِلا یُسْرا، وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لا عُذْرا.

...هر چه طاقت نداشتیم از ما برداشت و جز به آن چه سهل بود تکلیف نفرمود و جز به کار آسان امر نکرد و براى هیچ یک از ما حجت و عذرى نگذاشت.

(دعای اول صحیفه سجادیه)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۱۹:۱۵
راهی به سوی نور

حق می دهم به تو، می توانی هزار و یک مثال از بد جنسی و گرانی و بی عدالتی و نامسلمانی و چه و چه در اطرافت بگویی و به قول خودت من جوونِ بی تجربه ی سرد و گرم نچشیده ی پهلوی ندیده ی انقلاب نکرده ی چه و چه، چه می فهمم بی حیایی برخی هارا...

می توانی یک ریز و بی وقفه از انتقادهای به حقت از بهمان آقا و فلان مسئول بگویی، و من هم برایت بشمارم از ناشایستگی های اطرافم و با هم تا خود شب حرص بخوریم و غر بزنیم.

می فهمم

به خدا می فهممت!

اما...


عزیز من

هزار و یک دلیل هم که بیاوری

در آخر

آنچه از تو خواسته اند، *درست* زندگی کردن است.


اگر فکر می کنی بدی آن ۸۰میلیون نفر مجوزی برای بد زندگی کردن تو می شود.برای گران فروشی تو می شود، برای کتمان حق و حقیقت از جانب تو می شود، برای زیر پا گذاشتن درست می شود

شرمنده ام


اشتباه می کنی جان دلم... 

هرچند که با وجود چنین شرایطی برایت سخت تر می شود، اما لابد می توانی که ازت خواسته اند دیگر...




پ.ن: یه چیز جالب کشف کردم، اگه به یکی بگی عزیزم دین این رو گفته، این و خواسته، این طوری درسته، می گه آقا ولمون کنید! دین یه چیز شخصیه! دین یه امر فردی است! در حریم فردی ما دخالت نفرمایید!

به همون آدم بگی، عزیزم، تو خوب باش، از خودت شروع کن، می گه هر وقت بقیه خوب بودن، چشم منم خوب زندگی می کنم!

اون وقت یعنی چی؟ چی یا چی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۷ ، ۱۴:۰۹
راهی به سوی نور

با یک دست بچه را نگه داشته با دست دیگر لوله جارو برقی را، بوی غذایش دویده تا کوچه و سماورش غُل می‌زند، لباس‌های سفید و تمیز آقای‌خانه هم لابد روی رخت پهن است.


همه تعریف ما یا اکثر ما از خانه‌داری همین است. همین کارهای جسمانی فرساینده و سخت. همین کارهایی که اسلام هم سنگینی آن را از دوش زن برداشته و به او حق داده بابت‌شان از همسرش مزد بگیرد. انگار «خانه» همین ظرف و ظروف و مبلمان و پرده است. وقتی از تاثیرگذارترین نهاد اجتماعی و امن‌ترین پناه بشری حرف می‌زنیم منظورمان فقط حاضر بودن غذا و اتو داشتن یقه پیراهن نیست! خانه‌داری فراتر از اینهاست، زن خانه می‌تواند لباسهایش را بسپارد به ماشین تا بشوید، جارو را بدهد به همسرش تا بکشد، پرده و تابلوهایش مثل یک دیزاینر، سِت نباشد و گاهی غذایش هم بسوزد اما همچنان، «خانه‌دار موفقی» باشد!


خانه‌داری یعنی خانواده‌داری؛ یعنی مدیریت عمیق‌ترین روابط انسانی در اصلی‌ترین پناهگاه انسان یا همان خانه. این مفهوم اگر به درستی درک شود، زیبایی و هماهنگی ظاهری هم به همراه آن می‌آید، دلچسب بودن مزه‌ها هم می‌آید، نظم و انضباط هم. خانواده‌داری یعنی انسان‌داری، جامعه‌داری، کشورداری و جهان‌داری. یک زن می‌تواند افراد جامعه را به حضیض رذائل اخلاقی براند و هم از آن بِرَهاند؛ او می‌تواند قرمه‌سبزی‌اش را بی‌نمک بپزد اما نمک زندگی یک جمع را کم و زیاد کند! می‌تواند همسر و فرزندانش را با رغبت در امور خانه شریک کند تا به تنهایی همه کارها را انجام نداده باشد و همچنان خانه‌دار خوبی باشد.


زن اگر اهلِ هر روز بهتر شدن، اهل مطالعه، ورزش، خودسازی، تمرین ، تهذیب و در کل اهل رشد و فضلیتِ مدام باشد خانواده و بالتبع جامعه را هم اهل می‌کند، رشد می‌دهد و اگر نباشد خودش سنگین‌ترین سد در برابر رشد جامعه است. قدر خانه داری را بدانیم، انسان‌سازی کمتر از ماشین‌سازی و ساختمان‌سازی و دندان‌سازی نیست.


پ.ن: مطلب از خبرگزاری مهر برداشته شده است.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۷ ، ۲۳:۳۵
راهی به سوی نور

چرا ۴،۵سالی است که پیاده روی اربعین انقدر پررنگ شده است؟


یادم نمی آید اولین بار، کجا با این سوال مواجه شدم، اما یادم هست که در جواب دادنش ماندم، من تازه از سفر اولم برگشته بودم و این سوال و جواب های به شدت مغرضانه ی مطرح شده اش، سیستم دفاعی اعتقادی ام را به شدت فعال کرده بود. فقط می توانستم نپذیرم، اما جواب؟... تقریبا هیچ! 

چیزی برای گفتن نداشتم. من از کجا بدانم چرا پیاده روی اربعین جدیدا انقدر مهم شده است؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۷ ، ۰۰:۲۱
راهی به سوی نور

بدون شک بله!

همه ی آن ها که به این سفر رفته اند، و یا از جزییات این سفر باخبرند، بعید است که پاسخی غیر از این داشته باشند، حتی آن ها که قبل تر ها نظرات دیگری داده اند، الان در اینکه حضور زنان در  این حماسه لازم است شکی ندارند.

اما این حضور ولی و اما هایی دارد که باز هم برای آن عده که در شرایط واقعی و نزدیک این اتفاق بوده اند، احتمالا جای مخالفت ندارد، مثلا لزوم توجه به نکات امنیتی، توجه بیشتر در انتخاب پوشش و نحوه حضور در این مراسم، عدم اصرار بر حضور در مکان های شلوغ و پر ازدحام که تفکیک جنسیتی در آن وجود ندارد مثلا بین الحرمین در روزهای نزدیک به اربعین و...

اگر این شرایط در مورد زنان رعایت شود، بی تردید حضورشان نه تنها جای سوال ندارد که در برخی شرایط الزامی هم می شود.

شاهد مثال، کودکانی که در این مسیر حضور یافتند و جرعه جرعه ماجرای کل یوم عاشورا و کل الارض کربلا را از کام مادرانشان به ارث بردند.

سوال مهم ‌بعدی این است، آیا حضور زنان، موجب دست و پاگیری و سخت شدن پیاده روی برای مردان خواهد شد؟

بازهم بنده جواب سوال را بی تردید بله می دانم، حتما اگر همسر، برادر و پدری با یکی از زنان محارم خود به این سفر رفته باشد، گفته ام را تایید خواهد کرد.

چه انجا که کامیون های رایگان و پر ظرفیت برای حمل مسافران وجود دارد و تو به خاطر وجود یک زن، نمی توانی از آن استفاده کنی، چه ترس و لرزی که برای گم  شدن ها و جا ماندن ها داری، چه انتخاب های محدود تری که برای استراحت شبانه خواهی داشت چون دیگر وسط خیابان و کنار موکب های شلوغ و پر شده نمی توانی بخوابی، چه مراقبت هایی که زمان های ازدحام باید از محرم همراهت داشته باشی و...

اما و ولی این قضیه هم در جای خود مهم است.

اما

نمی توانی به این دلایل مانع حضورشان شوی، یعنی از نظر من، نباید مانع شوی...

انصاف نیست

زنان عفیفه ای که سال ها محجوبانه بچه تربیت کرده اند و کنار کار خانه، هزار و یک وظیفه ی ریز و درشت دیگر را بر عهده گرفته اند، حقشان حسرت عدم حضور در چنین جاذبه ای نیست...


به خاطر سختی کم تر، مانع آمدنشان نشویم.

خیلی ها حسرت های به دل ماندشان باعث می شود  تمام انگیزه و شور ادامه مسیرشان کم  رنگ شود...

لطف حضور در پیاده روی اربعین، با چیز دیگری جایگزین نمی شود


پ.ن: قطعا و بدون شک منظور من رفتن در هر شرایطی، با هر سختی و محدودیت و معذوریتی نیست. گاهی ماموریت تو، جای دیگری تعریف شده است که باید در پست خودت قرار بگیری، تنگه احدت را به بهانه های هرچند معنوی نباید رها کنی.

پ.ن ۲: برای آن ها که نمی توانند بروند چون  دست و بالشان بسته است چه مالی، چه زمانی و چه...

اجرتان محفوظ است اگر در سپاه حسین ع باشید در روزی که عاشورا است و زمینی که کربلا است.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۲:۴۰
راهی به سوی نور

مردم عادی عمر خود را از حرکت زمین به دور آفتاب به دست می آورند. مثلا کسی که می گوید من پنجاه سال عمر دارم، منظورش این است که من پنجاه سال روی زمینی  زندگی کرده ام که پنجاه بار به دور آفتاب گشته است؛ ولی این عمر زمین است، نه عمر کسی که بر روی آن زندگی می کند ؛ مگر این که فرد مزبور در این مدت، پنجاه مرحله علمی و عملی را بگذراند ؛ وگرنه چنین شخصی کودک پنجاه ساله ای بیش نیست. دلیل ندارد که زمین به دور آفتاب حرکت کند، ولی عمر این شخص زیاد شود؛

چون زندگی هر کس محصول حرکت خود اوست، نه محصول حرکت دیگری. بنابراین سیرت و سنت هر کس، شناسنامه اوست و اگر کسی بدون هیچ گونه حرکت علمی و عملی در مدت زندگی اش، حرکت زمین به دور آفتاب را عمر خود به حساب آورد، این وصف حال متعلق به موصوف است. اگر انسان تحولی در علم و عمل پیدا کرد، این تحول حقیقتاً محصول عمر اوست و مبنای محاسبه عمر به شمار می آید.

آیت الله جوادی آملی


با این حساب ماها الان چندسالمونه؟!




۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۷ ، ۰۰:۳۰
راهی به سوی نور

 جلو تر می رویم، زمان امام حسین ع ...

خطبه ی منا یادتان هست؟ 


بررسی صحبت های امام حسین در منا(دو سال قبل عاشورا)

" شما ای بزرگان که در علم و دانش پرآوازه و در نیکی و خیرخواهی معروفید، و به وسیلة خدا در دل مردم مهابتی دارید که شرافتمند از حساب می برد و ناتوان شما را گرامی می دارد و آنان که هم درجه شمایند و بر آنها حق نعمتی ندارید، شما را بر خود پیش می دارند، شما واسطة حوایجی هستید که از خواستارانشان دریغ می دارند و به هیبت پادشاهان و ارجمندی بزرگان در میان راه، گام برمی دارید. آیا همه اینها از آن رو نیست که به شما امیدوارند که به حقّ خدا قیام کنید؟ اگر چه از بیشتر حقوق خداوندی کوتاهی کرده اید از این رو حق امامان را سبک شمرده، حقوق ضعیفان را تباه ساخته اید و به پندار خود حقّ خود را گرفته اید. شما در این راه نه مالی خرج کردید و نه جانی را برای خدا که آن را آفریده به مخاطره انداختید و نه برای رضای خدا با عشیره ای درافتادید، آیا شما به درگاه خدا بهشت و همنشینی پیامبران و امان از عذاب او را آرزو دارید؟


امام ویژگی آدم های خاص جامعه و علت جانشینی یزید را ۶مورد می دانند:

۱-کوتاهی در ادای حق الهی و اهل بیت(ع)

۲-پایمال کردن حق ضعیفان و بی نوایان

۳- ناروایی در تصرف آنچه حق خود تصور می کردند

۴- عدم بخشش مال در راه خدا 

۵- عدم به مخاطره انداختن جان در راه خدا

۶- عدم بریدن از اقوام و خویشان برای رضای خدا


خلاصه ی این ۶مورد را بخواهیم بنویسیم چه می شود؟

همان ضایع کردن عبودیت و دنیا پرستی آیه ی قبل نیست ؟

نکته مهم:

ممکن است اگر این اتفاق ها مجددا افتاد، جامعه اتفاقات مشابهه را تجربه کند؟!



حوادث بعد از پیغمبر(ص)

بعد از پیامبر چه کردند تا بتوانند مسیر جامعه را منحرف کنند؟

۱-اولین قربانی، خودِ پیامبر بود.

از ممنوع کردن کتابت و‌نقل حدیث ایشان گرفته تا گفتن«حسبنا کتاب الله» خلیفه دوم.

چرا پیامبر باید حذف می شد؟ 

احتمالا حضور احادیث و بیانات باعث سوالانی در مردم و عوام و‌تازه مسلمان ها می شد که نباید بشود. مثلا شاید برایشان سوال می شد، اینکه پیامبر به امیرالمومنین فرموده اند، تو برای من چون هارون برای موسی هستی، یعنی چه؟ و احتمالا از این سوالات به چیزهای دیگری می رسیدند، مثلا خلافت بدون اذن پیامبر!!!


۲- آسیب بعدی دامن گیر راویان احادیث بود، کسانی مانند ابوذر، عمار و...کاملا تحت نظر بودند که حدیث خلافی(بخوانید خلاف مصلحت) را بیان نکنند.

۳- این دو اقدام کافی نبود، باید برای توجیه واضحاتی که خلاف سیره پیامبر بود، کاری می کردند، چه کاری بهتر از جعل حدیث؟

در تاریخ آمده، انقدر حقوق جاعلان زیاد بود که برخی کار سابقشان را رها می کردند!و به این شغل شریف روی آورده اند!

۵- نتیجه احادیث جعلی کاهش دادن جایگاه و تقدس پیامبر (ص) می شد. 

واضح است، پیامبرِ احادیث جعلی  ای که در آن، فراموش می کنند، خطا می کنند، امور دنیایی مردم را هم نمی داند، دیگر پیامبر عظیم الشان ابتدای اسلام نخواهد بود! (خواستید بفرمایید احادیث اینجوری رو چندتاشو مثال بز)

۶- و در کنار این کارها «بالا بردن شخصیت خُلفا، پازل را تکمیل می کرد.


پازلی که در تلاش بود حرف های زده شده توسط پیامبر را از میان راه بردارد،چون احتمالا مانع انجام دسته ای از اقدامات خلفا می شد. برای این کار چه باید می کردند؟

۱-گوینده را پایین بیاورند

۲- خود حرف ها را پایین بیاورند

۳- خلفا را بزرگ کنند


این اتفاقات، شما رو یاد چیزی نمی ندازه؟

مثلا بعد رحلت امام؟

چقدر امروز انتصاب حرف هایی رو به امام خمینی می شنویم که با امام جور در نمیاد؟

می گویند امام هم با حذف شعار مرگ بر آمریکا موافق بود! 

جان؟ امام؟

اگر می خواهید درستی این حرف را بسنجید، ببینید شیب تعامل امام بعد از قبول قطع نامه تا وفاتشان(حدود ده ماه) به چه سمتی است؟ به سمت تنش زدایی و‌دوستی و حذف شعار، یا دقیقا برعکس آن؟

 امام تندترین مواضعش را علیه آمریکا در ده ماه آخر دارد...


چرا امام باید تحریف شود؟ چرا بعضی ها خاطرات دو‌نفره خلاف سیاق امام می سازند؟ 

چون اگر مواضع امام باقی بماند، خیلی کار ها رو، خیلی ها نمی توانند انجام بدهند، امام نیم بند گزینشی، برای این عده مناسب تر است...


نکته و تذکر مهم: خداییش صرف انتصاب خونی به امام، می تونه باعث بشه، حرف صریح امام تحریف بشه؟ حرف هایی که سند و اتقانش کاملا مشخصه؟

اینجور‌جاها شنونده باید عاقل باشه! 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۷ ، ۲۲:۴۹
راهی به سوی نور

#احضاریه

#علی_موذنی


این هم جزء عجایب است که علی خود زنده و حیّ و حاضر باشد، اما برای یاران رسول خدا که از تشخیص حق از باطل عاجز مانده اند، عمار یاسر معیار شود. وقتی روایت های مربوط به عمار را می خواندم، برایم این سوال پیش آمد که چطور می شود بعضی اصحاب پیامبر روایت حضرت را در خصوص عمار به یاد داشته اند، اما آنچه را که او بارها به صورت های گوناگون درباره علی فرموده، فراموش کرده اند؟ به یاد دارند که پیامبر فرمود، عمار را ستمگرانی می کشند که بر باطلند، اما به یاد ندارند که فرموده علی و اصحاب او حق اند. حق با علی است. هرجا علی باشد، حق نیز آنجاست.

نکته ی شگفت و تاثیر بار این که برای تشخیص حق از باطل به آنچه عمار می گفته و بر آن تاکید می ورزیده، توجه نداشته اند یا به این که در جبهه ی چه کسی و علیه چه کسی می جنگیده، دقت نمی کردند. فقط منتظر بوده اند ببینند عمار توسط چه کسی و کدام جبهه کشته می شود! 

پ.ن: قلم علی موذنی‌ رو‌بعد خوندن کتاب«نه آبی، نه خاکی» شناختم و بسیار دوست داشتم.

این کتاب هم خوب بود، ولی نه به اندازه نه آبی! 

پ.ن۱: هر چه معرفت بالاتر، محبت بیشتر، کتاب ترغیبم می کرد برم تو خط مطالعات جدی این طوری...

پ.ن۲: یکی دوتا ان قلتم به داستان هست...مثلا قضیه حضور نیافتن عبدالله ابن جعفر رو من تا الان یه شکل دیگه خونده بودم! و فکر می کنم اون شکل متقن تر باشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۷ ، ۲۱:۵۶
راهی به سوی نور


جامعه ی بعد پیامبر چه شد؟ به کدام سمت حرکت کرد، آیا ۴مولفه آن زمان به کلی از بین رفت؟

۱-ظاهرا عبودیت هست

۲-ظاهرا عدالت هست

۳-تا حدودی معرفت هست

۴- محبت هم هست

پس اگر این ۴عنصر همچنان در جامعه هست، باید به روند قبلی اش ادامه می داد، پس چرا تغییر کرد؟؟؟؟؟؟

مشکل از اینجا شروع می شود.

این ۴عنصر، باید همراه «روح حاکم» همراه باشد، آن روح حاکم چیست؟ «ولایت»


خلفای بعد پیامبر، به ظاهر ۴خط پیامبر را ادامه دادند ولی، این رفتارها همراه روح ولایت نبود.

نکته اینجاست، ایمان آوردن های زمان پیامبر همراه با سیر تربیتی بود، اما شرایط بعد ایشان طوری است که ایمان می اورند اما خبری از تربیت نیست، ( یاد تشکلات دانشجویی می افتم، جذب می کنیم ولی خبری از تربیت نیست!)

شرایط آن روز جامعه این چنین است:

۱- گروهی اجبارا و به ظاهر ایمان می اورند(جریان فتح مکه)

۲- گروهی بادیه نشین ایمان می آورند ولی از اسلام چیزی نمی دانند،

۳- پیامبر هم از بینشان رفته و سیر تربیتی منظم و‌سازمان یافته وجود ندارد

نتیجه:

جامعه ای که از نظر کمیت بر تعدادش افزوده می شود اما از کیفیت در آن خبری نیست


این دردی است که نقاط مثبت موجود هم تحت تاثیر قرار می دهد.

چگونه؟....

به آیه ی زیر دقت کنیم:

مریم آیه ۵۹

فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا

ﺳﭙﺲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺴﻠﻰ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ [ ﺁﻧﺎﻥ ] ﺷﺪ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺿﺎﻳﻊ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻬﻮﺍﺕ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ؛ ﭘﺲ [ ﻛﻴﻔﺮ ] ﮔﻤﺮﺍﻫﻰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﻋﺬﺍﺑﻰ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺍﺳﺖ ]ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﻳﺪ.


ویژگی جوامع دینی انحراف یافته دو‌چیز گفته می شود

۱-ضایع کردن نماز(ضایع کردن عبودیت)

۲- پیروی از شهوات (دنیا طلبی)


ویژگی جامعه زمان امام حسین ع چطور بوده است؟...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۷ ، ۲۲:۰۷
راهی به سوی نور