راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




موهای تو خانه ی ماهی هاست

جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۶:۵۸ ب.ظ

#موهای_تو_خانه_ی_ماهی_هاست
#محمدرضا_شرفی_خبوشان
#رمان_نوجوان

لب های دختر غاضریه تکان می خورد: « دستگاه جبار ایران، با مراجع سر جنگ داشت، با علمای اسلام مخالف بود، به قرآن چه کار داشت؟ به مدرسه ی فیضیه چه کار داشتند؟ به طلاب علوم دینیه چه کار داشتند؟ این ها با اساس کار دارند. با اساس اسلام و روحانیت مخالفند. این ها نمی خواهند این اساس موجود باشد.»
- این ها چیست می گویی؟ 
- این ها حرف های من نیست.
- حرف های کیست این ها؟
- حرف های اولاد پیغمبر است.
« این ها نمی خواهند صغیر و کبیر ما موجود باشد. اسرائیل نمی خواهد در این مملکت قرآن باشد. اسرائیل نمی خواهد در این مملکت علمای اسلام باشند. اسرائیل نمی خواهد در این مملکت دانشمند باشد. اسرائیل به دست عمال سیاه خود، مدرسه ی فیضیه را کوبید، ما را می کوبد. شما ملت را می کوبد. می خواهد اقتصاد شما را قبضه کند. می خواهد، تجارت و زراعت شما را از بین ببرد. می خواهد ثروت ها را تصاحب کند. اسرائیل می خواهد به دست عمال خود، آن چیزهایی را که مانع هستند، آن چیزهایی را که سد راه هستند، از سر راه بردارد. قرآن سد راه است، باید برداشته شود. روحانیت سد راه است، باید شکسته شود. مدرسه ی فیضیه و دیگر مراکز علم و دانش، سد راه است، باید خراب شود. طلاب علوم دینیه ممکن است بعد ها سد را بشوند، باید کشته شوند، از پشت بام پرت شوند، باید سر و دست آن ها شکسته شود.»
- چه می گویی؟ کی را می گویی؟ 
- همان که این مردم برایش کفن پوشیده اند، همان که این مردم یا مرگ خودشان را می خواهند یا آزادی علما.

 


پ.ن: کتاب، رمانی است مناسب نوجوان با موضوع حادثه ی مدرسه ی فیضیه قم.

پ.ن۲: دنبال شناخت رمان های نوجوان هستم، اگر می شناسید لطفا معرفی کنید؟ با تشکر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی