در برداشت از متن آزادید!
نکته: خواننده گرامی شما آزادید در آخر متن انواع برداشت ها را از نویسنده بکنید،مواردی مانند:
چقدر گیر میده، حسودی می کنه، بیکاره، فضول همه هست و...
توی چند روز گذشته یه جمع مذهبی برای انجام کاری دور هم جمع شدیم واسه حدود یه هفته...
یه رفتار مشترک و مسری بینمون بود که خیلی تو ذوق میزد، چی؟بحث جذاب فضای مجازی.
اینکه کوچک ترین اتفاق دو ثانیه بعد در فضای مجازی اطلاع رسانی می شد. اینکه تا دور هم جمع می شدیم که مثلا اون روز و نقد و بررسی کنیم یه لحظه که غافل می شدیم، همه سرمون توگوشی بود و مشغول انجام رسالت خطیر انتشار اخبار با روش های مختلف!
یه مدل حوادث روز بود، از مثال های اونم میشه به نمایش درب شکسته ودستگیره خراب و لوله ی آشپزخونه ی گرفته اشاره کرد تا غذاهای پخته شده و تردد حیوانات وحشی در ساختمون، مدل دیگه با عنوان ما چقدر خوبیم تعریف می شود، در این مدل نامردگان تلاش می کنند عکس کتاب هایشان را با عنوان ما همین الان در حال مطالعه و یا عکس مسجد رفتنشان را با هشتگ من و فلانی تو مسجد منتشر کنند، بر همگان هم واضح و مبرهن است که سوژه تولد فلانی هم اصلا امکان نپرداختن ندارد....
خلاصه که خبرگزاری ها تمام تلاش خود رو برای انتشار با سرعت حداکثری انجام می دن...
تحلیل اول:
توصیف این افراد با این کلمات: افسر جوان جنگ نرم، فعالیت در فضای مجازی، لزوم تاثیر گذاری، جبهه انقلاب اسلامی، نباید خاکریز رو از دست بدیم....
عکس العملی هم که انتظار دارند: تقبل الله برادر برای این همه تلاش...
تحلیل دوم: fun قضیه باید حفظ بشه، سرگرمیه، مگه چه اشکالی داره؟ گناه که نیست؟ همین طوری دورهمی خاطره می شه و...
تحلیل سوم:
مومن وقت بازی نداره! خیییییلیییی متعصب و خشک و تند رو و بی تربیتی بود نه؟! حدیث از امام صادق(علیه السلام) هست.
بخش اول موضوع اینکه یادمون رفته تو حال زندگی کنیم، انقدر دنبال عکس گرفتن و گذاشتن تو فضاهای مجازی هستیم که بستنیمون آب میشه(تازه نمی ذارید بقیه هم بخورن خوب!😜)، ادم های کناری سوژه مورد نظرو اصلا نمی بینیم، و صفحه ی مجازیمون پر میشه از خاطره های زیبای ثبت شده، چه عیبی داره مگه؟ عیب کار اینجاست که وقتی من میام تو صفحه ات و می بینم واااای چقدر مسافرت، چقدر رستوران، چقدر کافه گردی، چقدر تنوع و خلاصه کلام چقدر خوش بختی! عکس های زندگیتو می ذارم کنار فیلم های زندگیمو میگم چققققددددر من بدبختم. چقدر متفاوتم...چقدر سبک زندگی متفاوت دارم و در آخر انبوهی از حسرت و اندوه سوغاتی سفر مجازیم میشه...
بخش جدی تره قضیه خصوصا واسه جمع های مدعی مذهبی و تشکیلاتی و شناخته تر شده اینجاست...منِ مثلا مذهبی از چهره خودم که عکس نمیندازم...اونی هم که قرارِ وسوسه کنه بلده چه طور وسوسه کنه،
نظرم اینکه تو همکاری هایِ فضاهایِ مختلطِ اسلامی افراد نباید از هم شناخت جزیی پیدا کنن، نباید بفهمن خانم فلانی احتمالا دیر میاد جلسه چون تا ۴ صبح آنلاین بوده، نباید بفهمن خانم فلانی چه دستپختی داره! چه سفره آرایی بلده، نباید بفهمن اقای فلانی وقتی ناراحته معمولا کجا میره، نباید شوخی های رفاقتی بینمون کف فضای مجازی ریخته بشه، نباید بفهمن دیشب بیمارستان سرم زدم چون حالم خوب نبود....جزییات باعث کنجکاوی بیشتر و بیشتر میشه، باعث توجه بیشتر به هم میشه... و قطعا نگاه های نادرستِ ناخواسته در این فضاها یعنی حذف تمام برکت کار در راه خدا.
خلاصه که الان تلاشمون اینکه حرف های یواشکی و درخلوت هامون توسط غیر شنیده نشه اما با کمال میل اون رو ارسال می کنیم با نیت برسد به دست همون غیر!