راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۱۳۱ مطلب با موضوع «نامهـ هایـ بلوغـ» ثبت شده است

ضمیری آرام و‌مطمئن، برای کسی است که بیش از #حوادث و #اتفاقات، دلخوش به #وعده_های_صادق باشد.
وعده هایی که یکی پس از دیگری در حال تحقق هستند، وعده هایی که آغاز شمارش معکوس برای اتفاقی عالم گیر است

ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم را در شهادت سردار قاسمی دیدیم...
حالا خواهیم دید
«إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا»(۱)ی بهترین وکیل را در حق سردار حاجی زاده 
 و بعد منتظر
 عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ(۲) می مانیم ، گرفتار کردن همان مشرکان و‌منافقینی که سوء را در جامعه ها گسترش دادند..

 

پای استوار دارید و امیدوار 
که دوره دوره ی تحقق وعده های الهی است...

 

پ.ن
۱- سوره حج، آیه ۳۸، ﻣﺴﻠﻤﺎً ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﻰ  ﻛﻨﺪ...
۲-سوره فتح آیه ی ۶
وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیرًا
ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﻨﺎﻓﻖ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺸﺮﻙ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻤﺎﻥ ﺑﺪ ﻣﻰ  ﺑﺮﻧﺪ ﻋﺬﺍﺏ ﻛﻨﺪ ; ﭘﻴﺸﺎﻣﺪ ﺑﺪ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﺎﺩ . ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﺸﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ، ﻭ ﻟﻌﻨﺘﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻭﺯﺥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﮔﺎﻫﻲ ﺍﺳﺖ

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۸ ، ۱۳:۰۹
راهی به سوی نور
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۶ آذر ۹۸ ، ۱۹:۱۰
راهی به سوی نور

طاها ۶سالش هست و‌تا دو‌ماه گذشته مثل یه بچه ی ۶ساله، غذا می خورده، می دویده، راه می رفته و زندگی یه بچه ی طبیعی رو‌داشته...
دو ماه پیش شب می خوابه و‌ صبح بیدار میشه و‌دیگه هیچ‌عملکردی نداشته
نه راه می ره، نه می تونه غذا بخوره نه حرف می زنه و‌ نه واکنشی به اطراف داره
دائم هم گریه می‌کنه

پدر برای کمک به مادر کارش رو‌ ول کرده و ۲۴ساعته مراقب بچه شون هست

امشب دارم فکر می کنم خدا چقدر ظرقیت تو این خانواده دیده 

از ته دلم براش دعا می کنم 
شب پنجشنبه است، تلویزیون دعای کمیل می خونه، امشب از خدا سلامتی طاها رو‌می‌خوام... خدایا به دل پدر و‌مادرش رحم کن لطفا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۸ ، ۲۲:۲۴
راهی به سوی نور

مادر میثاق است، حدود ساعت ۴صبح سر درد و دلش باز شده، تقریبا از صبح که میثاق عمل داشته نخوابیده...
غر نمی زنه، شکایت هم نداره. می گه یک چیز از خدا خواسته ام، آن هم اینکه بچه ام بتونع راه بره. که بعد من محتاج برادراش برای انجام کارهای شخصی اش نشه
می گه نمی خوام دکتر و‌مهندس بشه، فقط راه بره...

پ.ن: 
گاهی ساده ترین داشته هایمان، بزرگ ترین آرزوی دیگری است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۸ ، ۰۴:۳۲
راهی به سوی نور
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۱ آبان ۹۸ ، ۲۳:۲۴
راهی به سوی نور

باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام

 

کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها
باز از دوریت افتاده به کارم گره ها


ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم
پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم

برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم
زود ما را برسانید به مشهد به حرم


مست از آنیم که از باده به خم آمده ایم
ما سفارش شده ایم، از ره قم آمده ایم

 

یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست
پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست
پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست
بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست

 

پیچش قافله ی ما که به سوی نور است
رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است


چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟
صحن ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است
طرف پنجره فولاد هیاهو شده است
باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است

 

مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد
دست و پای فلجی باز شفا می گیرد

 

با شفا از تو، چه زیبا شده بیمار شدن
به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن
کار من هست فقط گرمی بازار شدن
گر چه در باور من نیست خریدار شدن...

 

یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟
من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم

 

تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی
کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی
مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی
لحظه ی مرگ بیایی و کنارم باشی

 

قول دادی به همه پس به خدا می آیی
هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی

(مجید تال)

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۸ ، ۱۱:۳۶
راهی به سوی نور

بعضی در پیامبر ماندند، ولی حضرت عباس، «المطیع لله و لرسوله و لاامیرالمومنین و الحسن و الحسین» بود.
 فهم سلسله ی ولایت یعنی هرچه پایین تر می آیی، ولایت‌مداری ات مثل اول باشد. معمولاً تشکیلاتی ها در این ناحیه، دچار آسیب می شوند. وقتی تشکیلات به فرد دوم رسید، تبعیت نمی‌کنند. فهم این نکته بسیار مهم است. این ولایت مداری سخت‌تر از ولایت مبدأ است. 
استادش هم شیطان است! خدا را قبول دارد، سجده می کند، اما امر او را نه!
 به رسول الله گفتند: خدا را قبول داریم، اما تو را نه!
 به امیرالمومنین گفتند: پیامبر را قبول داریم، اما تو را نه! 
به امام خمینی گفتند: امام زمان را قبول داریم، اما تو را نه! 
به سید علی آقا می‌گویند: امام خمینی را قبول داریم، اما تو را نه! 

 

بی بصیرت ها همیشه یک قدم عقب اند!

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۱۰:۲۲
راهی به سوی نور

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام هم ولایتی!
عیدت مبارک
روز ها و شب هایت را خدا به علی گره بزند که هر کس که علی وار زیست رستگار شد.امیدوارم به تو بر نخورده باشد که نوشتم هم ولایتی!آخر از امروز به بعد من و تورا زیر پرچم ولایت علی جا داده اند گفتند ولایت علی بن ابی طالب حصنی!امروز روز شادی ماست و روز فخر ماست و روزیست که خدا نعمت بر ما تمام کرد.
زیر سایه علی بودن کیف میدهد.خیلی زیاد.خنکایش عطر بهشت دارد...زیر سایه ی علی بودن حس خانه ی پدری به آدم میدهد.همانقدر آرام.همانقدر امن.روزگار چطور است؟

میدانم خسته ای.خستگی هم دارد.الدنیا سجن المومن.و سجن یعنی زندان.زندانی شدن خستگی هم دارد.اما چند لحظه.شاید قد خواندن این نامه.خستگی هایت را کمی آنطرف تر رها کن.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۴۲
راهی به سوی نور

 ایام اعتکاف امسال ، یاد گرفته بودم که آدم ها اندازه ی نیازهای درک شده شون رشد می کنن، یعنی فهمیدم  یه طرفِ رشد و بزرگ شدن، خواست و تقاضای ماست که با درک نیازهای واقعی مون فعال میشه. اون موقع دعا کردم خدا نیازهام رو بهم نشون بده و می دونستم نیاز های جدید با مواجه شدن با موقعیت های جدید ممکن میشه، یعنی تجربه هایی که قبلا نداشتی، و بعد قرار گرفتن در اون شرایط می فهمی خیلی چیز ها کم داری پس طلب کردن، درونت فعال میشه.

خلاصه این دعا و‌خواسته ام رو‌ تو ‌دفترچه ام نوشته بودم، اما یادم رفته بود. تا اینکه

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۳۳
راهی به سوی نور


قسم به دیده‌ی یعقوب و بوی پیرهنی

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۸ ، ۰۳:۰۰
راهی به سوی نور