سه دقیقه در قیامت
#سه_دقیقه_در_قیامت
#گروه_شهید_ابراهیم_هادی
تحربه ای نزدیک به مرگ
در همان زمان، یکی از دوستان همکارم را دیدم. ایشان از بچه های با اخلاص و مؤمن در مجموعه دوستان ما بود.
او مبلغ قابل توجهی را از فرمانده خودش به عنوان تنخواه گرفته بود تا برخی از اقلام را برای واحد خودشان خریداری کند. اما این مبلغ را به جای قرار دادن در کمد اداره، در جیب خودش گذاشت!
او روز بعد، در اثر یک سانحه رانندگی در گذشت. حالا وقتی مرا در آن وادی دید، به سراغم آمد و گفت: خانواده فکر کردند که این پول برای من است و آن را هزینه کرده اند. تو رو خدا برو و به آن ها بگو این پول را به مسئول مربوطه برسانند. من اینجا گرفتارم. تو رو خدا برای من کاری بکن. تازه فهمیدم چرا برخی بزرگان اینقدر در مورد بیت المال حساس هستند. راست می گویند که مرگ خبر نمی کند.
پ.ن: وای که چه کتاب خوبی بود، چقدر تلنگر زننده بود. واقعا آدم رو به خودش میاره..
پ.ن۲: یادمه وقتی داشتم راجع به پایان نامه ام تحقیق می کردم، خیلی از بزرگان مهمترین عامل اینکه باعث میشه آدم سلامت نباشه(سلامت معنوی)، رو غفلت از یاد آخرت می دونستن.
حقیقتا فکر به روز حساب و کتاب خیلی وقت ها باعث میشه آدم ها انقدرها هم یله نباشن.