لُبّ مطلب
دیشب باختیم، اما خوشحال بودیم.
تیم مان برنده یا بازنده تا آخرین دقیقه تشویقش کردیم.
داوید سیلوا فوتبالیست محبوبت هم که باشد، عکسش را به در ودیوار اتاقت هم که زده باشی، باز هم وقتی پای تیم ملی ات وسط باشد، دعا می کنی هیچکاری از پیش نبرد و تیمت برنده میدان باشد.
حتی اگر اسپانیا تیمی باشد که قهرمانی اش را پیش بینی کرده باشی، بازهم در برابر ایران، حرفی از امید به پیروزی اش نمی زنی.
همه ی حاشیه های قبل و حین و بعد بازی را فراموش می کنی، اینکه چرا فلان بازیکن در فهرست تیم بود و فلان بازیکن از فهرست حذف شد هم حالا دیگر مهم نیست!
اینکه در انتخابات به آقای روحانی رای دادی یا نه؟ اینکه اصولگرایی یا اصلاح طلب؟ اینکه حجابت چیست هم اصلا فرقی نمی کند. همه یک دست می شویم برای تشویق تیم ملی مان.
به قول بازیکن مان، همه یک خانواده می شویم. نه ١١نفره که ٨٥میلیون نفره از مرزمان دفاع می کنیم. جانانه دفاع می کنیم، حتی اگر مصدوم شویم تا توان داریم میدان را خالی نمی کنیم. حتی اگر معتقد بودیم تیم حریف قوی تر است.
همه از ملیتمان دفاع می کنیم، از بازیکن ایرانی.
دفاع می کنیم از....
تولید ملی مان
از کارگر ایرانی مان
حتی اگر....
محصول رقیب بهتر باشد، اگر بِرَند محبوب مان چیز دیگری باشد، حتی اگر از لحاظ سیاسی وظاهری شبیه هم نباشیم. حتی اگر اشتباهاتی هم داشته باشیم.
تا آخرین توان، دفاع می کنیم...
حتی اگر ببازیم...
از عملکردمان خوشحالیم...