عاشورا هنوز شب نشده...
قسمت اول:
چند سال تان است را نمی دانم؟ نمی دانم هم چند محرم را پشت سرگذاشته اید؟
خودم را ولی میشناسم. می دانم محرم پشت محرم می آید وآنچه باید بفهمم را نمیفهمم.
گاهی احساس می کنم در تمامی شور هایم جای شعورعظیمی خالی است.
امسال اما مجبورشدم کمی معلمی کنم و بدبختانه با موضوع محرم!
اینکه می گویم بدبختانه، نه اینکه مشکل فاعلی باشد! نه من قابلیت را نداشتم... اما توفیقی شد اجباری.برای آنکه شرمنده نشوم. شروع کردم به دانستن!
این چند نوشته که عنوان یکسان دارد چکیده ی دانسته های این چند وقت است.
خواستم زکاتش را بپردازم...
در ابتدا یک سوال باعث همه ی این دانسته ها شد.
چرا؟؟؟
1- چرا بعد از گذشت تنها 50 سال ، جامعه ی تربیت شده ی تحت نظر پیامبر به این حد از شقاوت می رسند؟فقط 50 سال از ندای پیامبر گذشته است!
سوال بعد:
2- اینکه حضرت آقا می فرمایند عبرت های عاشورا یعنی چه؟ یعنی آیا با مرور ریشه های عاشورا می شود برای امروزهم مصادیق پیدا کرد؟ آیا می شود ما هم مثال آن ها شویم و امام کُش؟
-در نگاه ساده لوحانه و سطحی خواهیم گفت هرگز! ما کجا؟ آن ها کجا!
اما....
این نگاه نشان دهنده عدم اطلاعمان از تاریخ است.چرا قران می گوید عبرت گیری؟ از کجا باید عبرت گرفت و چطور؟آیا تاریخ تکرار می شود و ما محکوم به جبریم؟
کمی تامل....