راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۱۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی کتاب» ثبت شده است

#دنیای_سوفی

#یاستین_گوردر


همه می دانیم دنیا فریب و نیرنگ نیست چون ما روی زمین کاملا فرق می کنیم و خودمان هم جزئی از آن هستیم. در واقع ما خرگوش سفیدی هستیم که از آن کلاه بلند بیرون کشیده شده است. تنها فرق ما و خرگوش سفید این است که خرگوش کوچکترین درک و‌فهمی از شرکت در شعبده بازی ندارد. ولی ما فرق می کنیم. ما خودمان فکر می کنیم که در چیزی مرموز شرکت داریم و می خواهیم چگونگی این رمز و راز را درک و افشا کنیم...

دنیای سوفی

بالاخره تموم شد! چققققققدر زیاد بود!

پ.ن۱: واقعا دنیا فریب و نیرنگ نیست؟

پ.ن۲: به فلسفه علاقه مند بودم...ولی این کتاب یه جوری بود، رَوشِش خلاقانه بود اما باید با دید نقادانه خونده بشه،برای اطمینان از راست و غلطش باید می رفتم سراغ کتابای دیگه!

پ.ن۳: حالا می فهمم چرا شهید مطهری، شهید مطهریه! فلسفه ای که اون میگه خیلی برام جذاب تره!

پ.ن۴: تایید می کنم پی نوشت کتاب بادبادک باز رو باز هم! کتاب به اندازه معروف بودنش برای من جذاب نبود

پ.ن۵: یه نذر گروهی کردیم.۱۰۰۰صفحه کتاب تو تابستون. واسه من تموم شد! اول...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۰۵
راهی به سوی نور

#تربیت_کودک

#علی_صفایی_حائری


بچه ها البته با تشویق و جایزه و انجمن های پر سرو صدا و با عکس و تفصیلات، زود تحریک می شوند، مخصوصا اگر برنامه‌ی تفریح علمی هم ضمیمه اش شود و گردش های مذهبی بر آن اضافه گردد، اما این ها همه در دوره‌ی رویایی کودکی است. در جامعه‌ی بسته و یا در خانه‌ی بسته است، اما همین که همین ها به آزادی و استقلال برسند، به شخصیت برسند و با تضادها همراه شوند و با تبلیغات به اصطلاح ضالّه و مضلّه رو به رو شوند دیگر تمام حرف ها و عکس ها و تفصیلات، می شود همان طنزها و مسائل  خنده دار دوره ی بچگی که پیرمردها و‌پدربزرگ ها با آب و تاب برای بچه هایشان از آن صحبت می کنند، اما در زندگی حاضرشان از آن ها خبری نیست و اثری به چشم نمی خورد.

تربیت کودک

پ.ن۱: مادری که اینهمه برای انواع و اقسام کارا وقت می ذاره نامردیه اگه واسه انسان سازی وقت نذاره!

پ.ن۲: کار با کودک در عین جذاب بودن، ترسناکم هست...نکنه یه رفتار اشتباه از مسیر منحرفش کنه؟!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۱۸
راهی به سوی نور

#اجازه_می_فرمایید_گاهی_خواب_شما_را_ببینم

#محمد_صالح_علاء


«بسم الله الرحمن رحیم، من عاشق شما شده ام. مرا ببخشید، گستاخی کردم و عاشق شما شده ام. می خواهم به وسیله این کاغذ از شما اجازه بگیرم. اجازه می فرمایید من گاهی خوابتان را ببینم؟ ببخشید دست خودم نیست، آن چشم های محترمتان قلب ما را می لرزاند.»


از آن روز فهمیدم، عشق به من می آموزد که همه‌ی کائنات عاشق می شوند؛ #که_عشق_یعنی_مسئولیت؛ که عاشق مسئول است و حالا عشق مرا اندازه کرده بود...

از طرفی، عشق از جمله پدیده هایی است که معدود نمی شود. عشق اول و‌دوم و سوم  و...ندارد. یعنی عشق یکی است و آدمی تنها یک بار عاشق می شود...

پ.ن: کتاب هدیه بود. بدِ که کتاب هدیه رو نخوند..‌‌.بعدا که ازت بپرسن دوستش داشتی نمی دونی چی بگی! خوندمش بالاخره!

پ‌ن۲: عاشق مسئول است.مسئول چی؟! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۴:۲۶
راهی به سوی نور

#دانش_و_دانشگاه_اسلامی_وضعیت_کنونی_و_راهکارهای_وصول_به_آن

#علی_بهادری_جهرمی

#رضا_نیازی


فرزندان عزیزم! شما در دانشگاه ها به نام اسلام و برای تأمین هدف های عالیه‌ی اسلامی، فعالیت می کنید. این خصوصیت اگر در عمل تحقق یابد، می توان گفت که کمتر فعالیتی، از لحاظ ارزش با آن برابری تواند کرد...نیت های خود را خالص کنید و با هر نامی که در دانشگاه به فعالیت اسلامی سرگرمید، آن فعالیت را منتظم، هوشمندانه، همراه با حکمت و‌کاردانی و به دور از جنجال های بیهوده و تعارض های بد فرجام شکل دهید.


علم یعنی «سلاح»، ایمان یعنی «به کار برنده»، ایمان است که جهت علم را مشخص می کند.

باید تلاش کنید#کار_دست_شما_دانشجویان است

پ.ن: دانشگاه اسلامی، نمیشه تا وقتی دانشجوهاش اسلامی نباشن!

پ.ن۲:کاریکاتوری ترین نظر درباره دانشگاه اسلامی فقط جدا کردن جنسیت و خواهرم حجابت و برادرم نگاهت هست!این همه ی آنچه می خواهیم قطعا نیست....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۱۴:۱۴
راهی به سوی نور

#دموکراسی_یا_دموقراضه

#سید_مهدی_شجاعی


توضیح و توجیه، قبل از انجام هرکار، کاملا فرسوده و نخ نماست. سیاستگزاری و برنامه ریزی ما باید به گونه ای باشد که مردم تحقق آرمان های خود را در برنامه های ما ببینند.

به عبارت دیگر برآورده ساختن خواسته ها و نیازهای مردم در مقام حرف و شعار، کاری است پسندیده و شایسته اما به عنوان برنامه یا سیاست، ابلهانه ترین کار ممکن است. هنر ما باید نیازآفرینی باشد و آرزوسازی و خواسته پردازی، به گونه ای که مردم در یکایک طرح ها و برنامه های ما، تجلی آرزوها و تحقق آرمان های خودشان را مشاهده کنند. در این صورت مسأله پرسش و پاسخ و توضیح، از بنیان منتفی می شود. اگر شما به کسی که تشنه است یا تشنه شده است، آب برسانید، تنها چیزی که از شما طلب نمی کند، دلیل است و تنها نکته ای که به ذهنش متبادر نمی شود،سوال.

پ.ن: اگه سال چاپ کتاب ۸۸نبود فکر می کردم منظور از دموقراضه یکی از رجال سیاسی فعلی کشوره...آدم یاد خیلی از کارای این روزا میوفتاد.‌‌


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۶ ، ۱۷:۱۱
راهی به سوی نور

#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان

#کتاب_حمید_باکری


من اگر قرار بود یک بار دیگر زندگی کنم برنامه ام را جوری تنظیم می کردم که با علم بیشتری همین زندگی را دوباره تجربه کنم. مطمئن باشید که باز با حمید باکری ازدواج می کردم، باز همان آوارگی ها را تحمل می کردم...باز افتخار می کردم که فقط چهار سال با حمید زندگی کرده ام و همه چیز ازش آموخته ام.

من حاضر نیستم این چند سال زندگی با حمید را با هیچ چیز گرانبهایی عوض کنم. به آسیه هم همین را گفته ام. حتی به او سپرده ام«هر وقت یک حمید پیدا کردی برو باش ازدواج کن، ولی.‌‌..

#برو_یک_حمید_پیدا_کن.»

پ.ن۱: تصور وجود این آدم ها تو این دوره زمونه محال نیست اما سخته!

پ.ن۲: گاهی فکر می کنم خوندن این کتابا آدمو پر توقع می کنه! هم از خودش،هم از اطرافیانش...

پ.ن۳: به نظرم خیلی مظلوم‌بودن این دو برادرِ شهیدِ جاویدالاثر...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۶ ، ۱۶:۵۹
راهی به سوی نور

#صمیمانه_با_جوانان_وطنم

#سید_مهدی_شجاعی


پس نگرانی از قدرتمندی دشمن نیست، این سلاح های مخرب نیست که ترس آور است، آنچه نگران کننده و وحشت زاست،دشمن نیست، ضعف های ماست. اگر دیدبان‌های ما به خواب رفته باشند، اگر ستون پنجم دشمن از درهای نامرئی قلعه نفوذ کرده باشد، اگر عده ای از داخل قلعه، با تیشه جهل، به جان دیوارها افتاده باشند، اگر عده ای در شب های فتنه، با دست های خیانت، گرای مهمات فرهنگی ما را به دشمت بدهند، اگر عده ای ورود دشمن را لحظه شماری کنند و خبر آمدنش را مژده بشمارند، ضعیف ترین دشمن هم پیروزی را پیش چشم خود می بیند. 

#آری_هراس_از_قدرت_دشمن_نیست، هراس از ضعف های ماست..

صمیمانه با جوانان وطنم


پ.ن:انگار وقتی نوشته صمیمانه بشه،نویسنده هم دوست داشتنی تر میشه، واقعا خدا آقای شجاعی رو برای انقلابمون نگه داره....تو یکی از نوشته های آقای زائری می خوندم که ایشون چقدر برای جذب و پرورش جوون های نویسنده تلاش کردند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۶ ، ۱۶:۴۱
راهی به سوی نور

#کرشمه_خسروانی_یا_مخالف_بیداد_به_طرز_همایون

#سید_مهدی_شجاعی

#نمایشنامه


(بخشی از صحبت معاویه با یزید)

چرا همه پادشاهان و سلاطین پیشین، مورخ و وقایع نگار داشته اند؟ قضاوت تاریخ و مردم، پس از مرگ، به چه کارشان می آمده.‌..برای این‌که بتوانی بدون دغدغه در حوض شراب غوطه بخوری و از زن و سگ و میمون لذت ببری،باید رعایایی کاملا احمق داشته باشی. و برای رساندن مردم به حماقت مورد نیاز، باید بی پروا هزینه کنی. از ریخت و پاش نترسی، ارث پدرت که نیست. مال مردم را صرف تحمیق خودشان می کنی....اگر این پول را این‌جا هزینه نکنی، چند برابرش را باید صرف خاموش کردن آتش کنی، سرکوب کردن قیام ها،فرو نشاندن فتنه ها...

کرشمه خسروانی

پ.ن: اولین بار که این ماجرا رو شنیدم، فرد تعریف کننده، معاندانه آخر داستان رو نگفت...هرچند سند این اتفاق خیلی مشخص نیست اما اینکه ادم خبر داشته باشه که کسی سوءاستفاده نکنه خوبه!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۶ ، ۱۶:۳۶
راهی به سوی نور

#از_آخر_مجلس

#میلاد_عرفان_پور


ما سینه زدیم و‌ بی صدا باریدند

از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند

ما مدعیان صف اول بودیم

از آخر مجلس، شهدا را چیدند

از اخر مجلس


پ.ن۱: بسی شعر خواندن را دوست می دارم...

پ.ن۲: همش یاد لحظه ی گریه ی حضرت آقا موقع خوندن دو بیتی«از آخر مجلس» میوفتم وقتی کتابو می بینم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۶ ، ۱۶:۲۱
راهی به سوی نور

#از_گشتِ_ارشاد_تا_چادرِ_المیرا

(چون و چراهای حجاب)

#ابوالفضل_اقبالی


استاد! مدتی است که در خیابان های شاهد حضور ون های گشت ارشاد هستیم. امروز با دیدن صحنه ای که در آن مامور نیروی انتظامی با عصبانیت و تندی به یک دختر تذکر رعایت حجاب می داد، این نکته در ذهنم شکل گرفت که واقعا چرا حکومت در شخصی ترین مساله زندگی افراد هم به خود حق دخالت می دهد؟ آیا واقعا حکومتی که به افراد خود حتی حق انتخاب نوع پوشش که شخصی ترین امر است را هم نمی دهد،ظالم نیست؟

از گشت ارشاد تا چادر المیرا


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۶ ، ۰۱:۰۶
راهی به سوی نور