راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علامه مصباح» ثبت شده است

#کف_خیابان

#محمدرضا_حدادپور_جهرمی


این بار فتنه اکبر ، در قالب موافق و‌مخالف نظام داشت جلوه می کرد! هرچیزی که ما داشتیم آن ها از چند ماه قبلش تلاش کرده بودند که برای خودشان بتراشند و‌داشته باشند!

مثلا ما آخوند و عالم و مرجع داشتیم، آن ها هم آخوند و عالم و مرجع و مؤسسه داشتند و ‌حتی کفن پوش و قرآن به دست، میتینگ هم گذاشتند! تازه علما و آخوندها و مراجع آن ها بلند شدند آمدند کف خیابان اما مال ما...حالا بگذریم!

ما خانواده شهید و ‌رزمنده و جانباز داشتیم، آن ها هم خانواده های شهدا را علم کردند و حتی قبل از انتخابات رو کردند و میتینگش  هم گذاشتند! تازه، بعضی از خانواده های رزمنده و شهدای ما معمولا بعد از انتخابات و مراسم های راهپیمایی پیدایشان می شود اما مال آن ها هنوز هیچی به هیچی نیست، بلند شدند توی روی نظام ایستاده اند و می گویند حقمان را از این انتخابات می گیریم!

ما سران کشوری و لشکری داشتیم، آن ها هم شب قبل از انتخابات در حسینیه ....همه سرانی که پشتشان بودند را با همان ماشین های ضد گلوله و شیشه های دودی حاضر کردند! بعضی سران ما فقط شاید چهره شان را بشود در مراسم عزاداری هایی که در بیت آقا برگزار می شود دید و حداکثر در راهپیمایی ۲۲بهمن و تا حدودی هم نماز جمعه! 

ما هیچ‌چیزی از آن ها بیشتر نداشتیم جز یک چیز! شده تا حالا فقط یک چیز از رقیبت بیشتر داشته باشی اما خیالت جمع و خاطرت راحت باشد که همان یک چیز را کسی دیگر ندارد و حالا حالاها هم نمی تواند لنگه اش را پیدا کند؟! فقط می شد همین حس را داشت، چون ما فقط «یک چیز» بیشتر از آن ها داشتیم که آن «چیز» یعنی «همه چیز» برای ما! ما یک «آقا» داشته و داریم که آن ها نداشتند و ندارند! و همین حضرت آقا برای ما یعنی همه چیز...

پ.ن:جانا سخن از زبان ما می گویی...

پ.ن2: کتاب، یک مستند داستانی، با موضوع حوادث اطراف فتنه 88 است، داستانی که تین که یک خودکشی در توالت نزدیک یک گاراژ شروع شده اما در آن جا نمی ماند و به جاهایی می رسد که حتی فکرش را هم نمی کنیم. 

پ.ن3: ما فکر می کنیم اسامی کتاب، تصادفی انتخاب شده، شماهم قبول کنید مثلا!

پ.ن4: نویسنده خودش امنیتی بوده یا هست؟ واقعا چقدر خوب گِره می ندازه تو داستان و‌بعد حل می کنه !احسنت

پ.ن 5: چقدر قشنگ گفت، از مدلینگ ها و شوهای و‌پارتی ها و سرنوشتشون، از چرایی توجه دادن روی بحث پوشش و حجاب، از خباثت های در لباس روحانیت، از آیت الله مصباح یزدیِ خار چشم شده برای دشمن، از تقابل دو طیف جامعه ی زن، از قدرت زن و... احسنت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۰۳
راهی به سوی نور

 #پیش_نیازهای_مدیریت_اسلامی

#آیت_الله_مصباح_یزدی


  بسیاری از رشته‌های دانشگاهی واحدهای بسیار کَمی را در معارف و مبانی اسلامی می‌گذرانند و تازه کیفیت تعلیم و تعلم همانها نیز در حد مطلوبی نیست، لذا از آنها نمی‌توان انتظار داشت که اسلام را به‌طور عمیق بشناسند؛ مثلاً دانشجوی برق و الکترونیک و مکانیک و فیزیک و شیمی و... چقدر اسلام را می‌شناسد؟! فارغ‌التحصیلان این رشته‌ها که عناوینی از قبیل مهندس و دکتر دارند تا چه اندازه از محتوای اسلام اطلاع دارند؟ حداکثر شناخت این افراد از اسلام در حد گذراندن چند واحد درسی یا مطالعه چند جزوه و مقاله است. در مقابل، انبوهی از تفکرات غربی را که از طریق کتاب درسی، روزنامه و سخنرانی در داخل و خارج به آنها منتقل شده است در ذهن دارند، طبیعی است که این علوم و ارزشها همراه با ذهنیتی که این دسته از پیشرفتهای غربیان در سایر زمینه‌ها دارند، علوم و ارزشهای سطحی آموخته شده اسلامی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند و او در صورتی که به همان اعتقادات سطحی اسلامی خود پای‌بند باشد، تلاش می‌کند که بین این دو فرهنگ سازش برقرار کند، زیرا از یک طرف مایل نیست عقاید دینی خود را از دست بدهد و از طرف دیگر نمی‌تواند ارزشهای غربی را نادیده بگیرد، لذا به «التقاط» روی می‌آورد و این کار نوعاً نه از سر نفاق و مخالفت با دین، بلکه صرفاً برای ایجاد آشتی بین حقایق دینی و سنّتی و علوم دانشگاهی صورت می‌گیرد و اینها همه نتیجه نشناختن عمیق دین و سست بودن پایه‌های ایمانی و بینشی نسبت به هستی و انسان است.

پیش نیازهای مدیریت اسلامی

پ.ن: اولین کتاب کاملی بود که از آیت الله مصباح خوندم، به نظرم از خیلی جهات شبیه استاد مطهری(ره) هستن مثلا:

-یه حس کاذب اولیه که کتاباشون سخت و غیر قابل فهمه

-سادگی بیان و قابل فهم بودن مطالب

- شروع موضوع با طرح سوال 

-اشراف به نظرات سایر مکاتب  وشرح دقیق اون

- پرسش و پاسخ در مباحثشون

- مرور جلسات قبل و تکرار نکات مهم و جمع بندی و خلاصه بحث

و...

خدا حفظشون کنه

علاقه مند شدم بقیه کتاباشونم بخونم....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۶ ، ۱۱:۰۸
راهی به سوی نور