تجربه مربی گری برام خیلی درس و نکته داشت. از
تجربه های شیرین و بعضا خنده دارش گرفته ( مثلا اینکه دانشجوهام فکر کردن من ترم
بالایی افتاده ام! و منتظر استادشون بودن! یا اینکه آقایون دانشجو با دو برابر
قد و سن، استاد صدات بزنن و خودت خنده ات بگیره!) تا اتفاقاتی که نگرانت و یا حتی
ناراحتت می کنه.
پوسته ی
استاد و شاگردی، پوسته ای جدا است از همکلاسی بودن و دوست بودن و آشنا بودن. وقتی
بتونی اعتماد جلب کنی، اونوقت کلی حرف یواشکی هست که دنیای دیگه ای رو برات باز می
کنه.
تجربه ای جدید از حس مسیولیتِی که هرگز تجربه اش نکرده
بودی، نگران پرورشِ کنار آموزش بودنی که یه عمر نبودشو حس کردی،... و الان باید بیش از محتوای علمی
حواست به راه و پیام این پرورش باشه.
استاد بودن سخته...
استاد خوب و موثر بودن سخت تر...
باید یاد بگیری خستگی های کارهای دیگه ات هرگز مانع
راهت نباید بشه که هیچ، تازه انگیزه بشه برای ادامه راه....
نباید فکر کرد و فکر کرد و همیشه زیر آب موند، نباید همیشه تو انتزاع موند. یه روز باید سرتو از آب دربیاری و بفهمی چطور می خواهی
افکارت رو عینی اش کنی.. عینیتی که قطعا از تفکرات و وظایفت خارج می شه.
مگر نه اینکه انفاق پر کردن خلاء ها است.. خلاء
های دانشگاه اسلامی که تا اسلامی نشه مملکت اسلامی نمی شه، دانشگاهی که مرکز
تحولات جامعه هست کجاست؟
چرا انقدر ساده داریم از کنار این نهاد رد می
شیم؟
نگاه کن! به اطرافت نگاه کن!
چقدر از دوستانت و آشناهات مسیر زندگیشون به قبل
و بعد دانشگاه اومدن تقسیم شده؟
چقدر این تغییرات رو دیدیم و برامون مهم بوده؟
چرا فکر می کنیم در برابر این مادر و پدرهای
فردا مسیولیتی نداریم؟ چرا این تلاش ها رو سطحی می دونیم؟
اولویت های فردی رو کاری ندارم. ممکنه یه روز به خاطر حفظ وطن و امنیت نظامی کشورم مجبور باشم دانشگاه رو در برهه ای رها
کنم و برم دفاع کنم، ممکنه یه روز به خاطر حفظ خانواده و تربیت فرزندم در شرایط تزاحم و اولویت
های زن بودنم نیاز رو جای دیگه تشخیص بدم؛ اما آیا علم و تسخیر مراکز علمی که
اولین قدم تغییر نظام آموزشی فشل فعلی هست، اولویت امت حزب الله انقلابی ما محسوب
میشه؟
سطحی نگری است اگر عینی، مصادیق ذهنی یمان را
دنبال نکنیم....
پ.ن: آدم خوب به عقیده خوب داشتنه...عقیده هایی
که توی تک تک رفتارهات معلوم باشه...
توی اخلاقت، رفتارت، نوع انتقاد پذیری و انتقاد
کردنت، روی نحوه و کیفیت و هدف درس خوندنت، روی برخورد با خانواده و دوست و همکار
و آشنات، توی اولویت بندی هات و...
نمیشه فکر کنی چون عقاید خوبی داری دیگه حله! پس
کو نماد بیرونیش؟؟
پ.ن 2: استاد شهید مطهری به معنای واقعی استادم بودن. هرچقدر که بیشتر ازشون یاد می گیری بیشتر می فهمی چقدر نمیدونی...خدا بر درجاتشون بیفزاید ان شاء الله...شادی روحشون صلوات