#ده_نکته_از_معرفت_نفس
#اصغر_طاهرزاده
آری، ما احساس خودیت ومنیت در مقابل خدا داریم که او خود را به جان ما نشان نمی دهد. وقتی متوجه شدیم هیچچیز در این جهان، ملک ما نیست، و جملگی ملک خدائیم و بنده ی او، و وقتی خود را به درجه ی خدمت گزاران تنزل دادیم و از خاکِ زیر پای خود متواضع تر شدیم، حجاب های بین ما وخدا مانند دود به هوا می رود و خدای را رو در روی خود خواهیم دید.
آری: «گفتم فراق تا کی؟ گفتا که تا تو هستی»
پس تزکیه؛ حرکت از خود و در خود به سوی خود است، ولی به سوی خودِ برتر و از حجاب خودِ نازل عبور کردن، تا با خدای خود روبه رو شویم...
پ.ن: کتاب با مهارت تونسته بود مطالب فلسفی رو با مثال های قابل فهم منتقل کنه، چقدر خوندنش لذت بخش بود.
پ.ن۲ : گوهری در میان این سنگ است
یوسفی در میان این چاه است
پَسِ این کوه، قرص خورشید است
زیر این ابر، زهره وماه است