راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خواص» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ان شاءالله مجموعه یادداشت های تحت عنوان "عاشورا هنوز شب نشده" که از سال قبل شروع به نوشتنش کرده بودیم به مناسبت شروع ماه محرم مجددا در وبلاگ منتشر میشه، برای دسترسی به قسمت های قبل از گوشه سمت چپ، موضوع "عاشورا هنوز شب نشده" را انتخاب کنید.

 

قسمت هفتم:

 

 انواع خواص

 

بعد از مطرح شدن ویژگی های خواص و عوام در قسمت قبل، خواص رو هم به دو بخش تقسیم می کنیم:

خواص اهل حق

خواص اهل باطل

 

خواص اهل حق:

خودِ این دسته مجددا به دو گروه تقسیم می شن

ترجیح دین بر دنیا:

کسانی مثل سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و...


ترجیح دنیا بر دین:

مثل  سعدابن ابی وقاص، زبیر و..

نکته مهم این دسته اینکه این ها از اول معلوم نبود که چه عاقبتی خواهند داشت...گاهی که به زبیر فکر می کنم، به این نتیجه می رسم که اون رشادت های زبیر رو من الان هم ندارم وای به حال عاقبتی که اگر مراقبش نباشیم ترسناک تر خواهد بود!


خواص اهل باطل:

کسانی که با فکر تصمیم می گیرند، با شناخت هم عمل می کنند اما در چه جهتی؟

در جهت شکستن حق...

مثل عمروعاص، مثل مروان بن حکم

 

ساده اندیشی است اگر فکر کنیم خوب ما کجا و این دسته کجا؟! الان حس کاذب نگیره مارو که خوب دانشجو که هستیم، انقلابی که هستیم، تشکیلاتی هم که هستیم، تازه هیئت فلانم که می ریم، نماز جمعه هم که یه وقتایی می ریم و... پس الان قطب عالم بشریتیم! نخیر!

معلوم نیست ته این کارا چی میشه!

یعنی الان ما بد تر از ایناییم؟ نه! تمام همت ما باید این باشه که ببینیم چه آفت هایی اون ها رو تهدید می کرد و سعی کنیم که ما دچار نشیم...


تاثیر خواص:

به طور اجمالی میشه گفت خواص این دو تاثیر مهم رو در جامعه دارند:


1-       هنجار سازی: ارزش های جامعه، باید ها و نباید ها توسط آن ها مشخص میشه


( تو پرانتز بگم که مشکل جامعه امروز اینکه حواس مون نیست داریم چه کسایی رو به اشتباه لقب خواص می دیم و بعد این خواص واسه ما هنجار ساز می شن، و وقتی کار از کار گذشت و این الگو ها سبک زندگی و ارزش هاشون رو به جامعه منتقل کردند تازه یادمون میوفته یه کاری کنیم! تازه جالب اون کاریه که می کنیم...

یعنی به جای اینکه بیایم ریشه ها رو قطع کنیم و جلوشو بگیریم از ساقه ها شروع می کنیم... حتما با این مدل کارمون به جایی نمی رسه!)


2-       پیش رو بودن: جلوداری و نقش هدایت کننده بقیه، رهرو


حوزه تاثیر:

 بنا به قدرت افراد متفاوته

 از جاذبه ها، زور و پول و پارتی گرفته تا مهارت هایی مثل فن بیان و تسلط به جنگ روانی و جنس حرف و تازگی و نو بودن و متناسب مخاطب بودن و.. همه رو شامل میشه. می تونه تو خانواده تاثیر بذاره یا دانشگاه یا جامعه و حتی در یک دنیا...


امام علی(ع) می فرمایند مردم سه دسته اند:

1-عالم ربانی(یاد دهنده)

2-کسانی که دنبال یادگیری هستن

3- دسته های پشه!!( تابع هر فریاد)

دسته سوم همان عوامن! عوامی که به نوری و بادی جا به جا می شن

به قول استاد صفایی ما دو اقلیت داریم و یک اکثریت.

اقلیت خوب

اقلیت بد

اکثریت پیرو!

حالا تصور کنید اگر آدم های پیش رو، آدم های خوب باشند یا آدم های بد چه تفاوتی در نتیجه خواهد داشت! وسعت تاثیر فقط در خواص باقی نمی ماند...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۶ ، ۱۰:۵۸
راهی به سوی نور

 

قسمت پنجم

 

انواع نگاه به عاشورا

1-علل و انگیزه قیام: (مثل اصلاح دین،امر به معروف، نهی از منکر)

2- درس های عاشورا: راه حل ها و درمان را نشان می دهد (مثل فداکاری،عزت، خانواده دوستی، ادب و...)

3- عبرت های عاشورا: پیشگیری را نشان می دهد

(هر 3 نگاه مفید و آموزنده است اما آنچه ما در این سلسله مطالب دنبال خواهیم کرد نگاه سوم است)

 

بهترین منبع اینکه چه اتفاقی افتاده را از کجا پیدا کنیم؟

از خود اصل منبع، از خود سخنان امام حسین(ع)، و روایات ائمه اطهار(س)


بررسی صحبت های امام حسین در منا(دو سال قبل عاشورا)

" شما ای بزرگان که در علم و دانش پرآوازه و در نیکی و خیرخواهی معروفید، و به وسیلة خدا در دل مردم مهابتی دارید که شرافتمند از حساب می برد و ناتوان شما را گرامی می دارد و آنان که هم درجه شمایند و بر آنها حق نعمتی ندارید، شما را بر خود پیش می دارند، شما واسطة حوایجی هستید که از خواستارانشان دریغ می دارند و به هیبت پادشاهان و ارجمندی بزرگان در میان راه، گام برمی دارید. آیا همه اینها از آن رو نیست که به شما امیدوارند که به حقّ خدا قیام کنید؟ اگر چه از بیشتر حقوق خداوندی کوتاهی کرده اید از این رو حق امامان را سبک شمرده، حقوق ضعیفان را تباه ساخته اید و به پندار خود حقّ خود را گرفته اید. شما در این راه نه مالی خرج کردید و نه جانی را برای خدا که آن را آفریده به مخاطره انداختید و نه برای رضای خدا با عشیره ای درافتادید، آیا شما به درگاه خدا بهشت و همنشینی پیامبران و امان از عذاب او را آرزو دارید؟"

خطاب به چه کسانی است؟ خواص  جامعه

خواص: کسانی که بر اساس فکر و آگاهی تصیم می گیرند

و

بر اساس شناخت ،عمل می کنند

در برابر خواص چه کسانی هستند؟ عوام

عوام: کسانی که بر اساس فکر و شناخت، عمل نمی کنند.

علم منظور مدرک نیست. ممکن است کسی از نظر علمی جایگاه بالایی داشته باشد اما عوام باشد و برعکس.

یک سوال؟

چیزی که برای من خیلی جالب بود این بود که چه می شود که مردم کوفه هرگز یک سوال ساده را نپرسیدند!

چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا بزرگانمان یک روز گفتند که ما باید به امام حسین(ع) نامه بنویسیم و دعوتش کنیم؟ چرا گفتند با فرستاده اش بیعت کنیم؟ چرا یک روز دیگر فرستاده اش را می کشند؟ چرا روز بعد ما را به کشتن امام حسین(ع) دعوت می کنند؟

شدت عوام زدگی آن روز جامعه به حدی است که اگر امروز بگویند برو چپ فردا بگویند راست برای کسی سوالی پیش نمی آید که چرا؟

این موضوع در زمان ما هم صدق می کند؟

قطعا بله...

ارزش ها و هنجارهای ما سرعت تغییرش چقدر است؟ چرا؟

امروز می گویند فلان کار را بکن فردا می گویند تکذیبش کن.کسی هم برایش سوال پیش نمی آید چرا؟

اینطور است که ما می شویم عوام. جوی ایجاد می شود و ماهم به دنبالش می دویم بی هیچ سوالی، بی هیچ پشتوانه آگاهی و شناختی

ویژگیهای خواص از منظر قرآن:

1-اهل تجزیه و تحلیل هستند:

وَتِلْکَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا إِلا الْعَالِمُونَ ﴿عنکبوت-۴۳

و این مثلها را برای مردم می‌زنیم و جز دانشمندان کسی درباره آنها تعقل نمی‌کند.

 

 

2- روحیه گزینش گری:

" وَمَا تَفَرَّقُوا إِلا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ ....﴿شوری-۱۴

و تفرقه پیدا نکردند مگر پس از آنکه علم [وحی‌] برایشان آمد...

 

یعنی می شود علم عامل تفرقه می شود؟ بله. گاهی علم مان حجاب می شود.

آن زمان که کمتر می دانستیم ، به محض اینکه می گفتند این گناه است نکن، می پذیرفتیم .حالا علممان توجیه المسائلمان شده است به جای اینکه تقویت ایمان کند، هزار دلیل علمی بی اساس می آوریم که نپذیریم...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۹۵ ، ۰۱:۳۶
راهی به سوی نور