راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۵ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۲ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان قبل از اینکه پدر و مادر داشته باشد خدا دارد. 

قبل از آنکه دنیادار شود آخرت دار شده است. 

قبل از آنکه به دنیا بیاید در بهشت بوده است. 

قبل از آنکه گذشته داشته باشد آینده دارد. 

دارایی های انسان از همان ابتدای ورودش به دنیا بی شمار است و بر اساس آن ها باید مسیر دنیا و آخرت خود را طی کند. 

این دارایی ها حال او را خوب می کنند وقتی شناخته شوند و به کار گرفته شوند، از این رو به آن ها نعمت گفته شده است. 

مسیری که برای هر انسانی در نظر گرفته شده است، کم شدن فاصله ی او از خداست، نزدیک تر شدن او به آخرت است، تثبیت او در بهشت و وارد شدن در بهشت های پی در پی است. داشتن آینده ای باشکوه و ایمن و در سلامت. 

اگر کسی در این مسیر باشد حالش خوبِ خوب است و گرنه حال بدی دارد و حال دیگران را نیز بد می کند و اگر سرپرست کسانی باشد بد سرپرست می شود. 

کسی که در مسیر کم کردن فاصله اش از خدا قرار نگرفته باشد با هر قدمی و با هر اقدامی تاریک تر می شود، مبهم تر ، دنیاخواه تر ، خودخواه تر ، بدحال تر ، تیره روز تر ، دور تر از فجر و شکوه و عظمت و نزدیک تر به خواری و خردی. 

 

 

 

ابراهیم(ع) وقتی خود را شناخت و مسیرش را انتخاب کرد و برای کم کردن فاصله اش با خداوند اقدام نمود، آنقدر نورانی شد که به انحراف سر پرست خود پی  برد.

فهمید سرپرستش راه خطا در پیش گرفته است ،نور که می‌آید دیگر جای ظلمت‌ها نیست و ظلمت پراکنی از هر که باشد زشت و ناپسند است.

ابراهیم (ع) خدا دارد مثل همه مخلوقات و خدای او مقدم بر همه است مثل خدای همه مخلوقات. نور خدا در دل او جاری شد و دانست عبادت غیر خدا به هر صورتی که باشد باطل است. او قبل از آن که به پدر و مادر خود نگاه کند به خدای خود توجه نمود.

قبل از آن که به دنیاداری میل داشته باشد ضرورت آخرت‌داری را فهمید.

و اینگونه دارایی‌هایش را به نعمت تبدیل کرد و حالش خوبِ خوب شد.

پدر جان، نمی‌توانم آن چه شما به عنوان معبود خود قرار داده‌اید را معبود خود قرار دهم همان طور که خود شما هم می‌دانید آنها معبودهای حقیقی نیستند و به صرف عادت و جوّ، آنها را معبود خود قرار داده‌اید!

انسانی که خداوند آفریده است اینچنین انسانی است، تا این حد توانمند در فهم نور ربوبی و درک(آموختن) کجی‌ها و انحراف‌ها از پروردگار عالم.

                   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۲:۱۸
راهی به سوی نور

می دانم حرف هایم جسورانه است، و شاید جسور واژه ی مودبانه ای است برای پر کردن جمله.

اما 

گاهی فکر می‌کنم مگر رسالت همه ی پیامبران و امامان و صلحای بعدشان هموار کردن هدایت برای مردم نبوده؟ 

مگر وظیفه ی نشان دادن راه درست را نداشته اند؟

مگر قرار بر این نبوده که بیایند تا خدا را نشانمان دهند 

 

پس اینکه من از همه شان بخواهم دستم را بگیرند و قدم قدم راهم ببرند و جمله جمله توصیه کنند که این کار را بکن و این راه را نرو و... چیز عجیبی نیست. 

در واقع جزء رسالت شماست

و چه بهتر که خواست من و رسالت شما هم سو باشد 

اینطور به اجابت نزدیک تر است 

من خیلی خیلی به شما چشم دوخته ام

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۲۲:۰۸
راهی به سوی نور

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۲:۲۶
راهی به سوی نور

ما وقتی که دارایی‌مان را مصرف کرده باشیم، منتظر هستیم و طالب. درست مثل بنّایی که آجری را به او داده‌اند و آن را کار گذاشته و منتظر آجر بعدی است. اما وقتی که داده ها را مصرف نکرده باشیم و آجرها را در دست گرفته باشیم و کار نگذاشته باشیم نمی‌توانیم طلب کنیم، نمی توانیم بگیریم، بهمام بدهند و پرتاب هم بکنند، صدمه می خوریم.

« لا تجعل القرانَ بِنا ماحلاً» این شکایت قرآن است از اینکه تو همراهش نبوده ای. حکمی بوده و کلامی آمده، آن را نشنیده‌ای. هدایتی آمده، تو به آن چشم ندوخته ای و به ندای حق جواب نداده ای. نه شنیدی و نه پاسخ گفتی. یعنی تو در سمع و بصرت و لسان و اعضا و جوارحت وحی نشدی و وحی را برنداشتی از وحی و قرآن بهره مند نشدی و آن را کنار گذاشتی و این شکایت و نارضایتی اوست.

 

#شرحی_بر_دعاهای_روزانه_حضرت_زهرا

#عین_صاد

#علی_صفایی_حائری

#انتشارات_لیلة_القدر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۵:۰۲
راهی به سوی نور

مرد، خبر بزرگ است.نباء عظیم. و ما عادت داریم خبرهای بزرگ را تکذیب کنیم و دل ببندیم به خبرهای کوچک. به این‌که امروز چی ارزان شد؟ یا در کدام اداره میز می دهند یا... ما خبر بزرگ را تکذیب می‌کنیم. علی را. نباء عظیم را باور نمی‌کنیم و علی مجبور می شود نفرینمان کند. چه نفرینی. خدایا من از این ها بگیر. از این بالاتر، نمی‌شد چیزی گفت. مردمی که بودن او را نمی فهمند، باید به نبودنش گرفتار شوند. می گوید «خدایا من از این ها خسته ام، این‌ها از من. مرا از این‌ها بگیر» و ما تا ابد، در تاریکی بعد از این نفرین دست و پا می‌زنیم.

#خدا_خانه_دارد

#فاطمه_شهیدی

#نشر_معارف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۴:۴۶
راهی به سوی نور