راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صراط» ثبت شده است

#صیرورت_انسان_بر_صراط_مستقیم
#شهید_دکتر_عبدالحمید_دیالمه
#نشر_معارف

مسیر و بستری که انسان در آن حرکت می‌کند، جریان و حرکتی است از بی نهایت کوچک به سمت بی‌نهایت بزرگ... در این مسیر، بُعد مادی انسان او را به «بودن» وا می دارد؛ به گونه‌ای که خواستش این است که در آن محدوده ای که وجود دارد، باقی بماند و آنچه به دست آورده، در همان دستاوردهایش مرور کند و گاهی اوقات هم به وسیله ی آن ها سرگرم باشد و اما اگر قرار شود که از این محدوده ی قالب گیری شده خارج شود، باید به نوعی «شدن» دست بزند و برای این «شدن» که در مفهوم بسیار وسیع تر با اصطلاح «صیرورت» مطرح می شود، نیازمند یکسری ضوابط است و اگر آن ضوابط در اختیار انسان نباشد، یا در حالت رکود باقی می‌ماند یا در حرکتش به انحراف کشیده می‌شود. مهم‌ترین عاملی که برای «شدن» انسان اهمیت بسیار دارد، چیستی و چگونگی «راهی» است که در آن حرکت می کند. اگر این راه راهی بسیار عریض باشد، زمینه‌های انحراف در آن فراوان خواهد بود... امروز یکی از مثال های بسیار ساده برای این موضوع «خط امام» است. در مفهومی کلی دائم شنیده ایم که همه ی گروه ها و همه ی طرز تفکرها... مدعی حرکت در این مسیر و پیروی از «خط امام» هستند و چون این مسیر که به خط امام مشهور شده، به صورت بزرگ راه وسیع و عریضی ترسیم شده است، گاهی اوقات می‌بینیم که حتی گروه ها و طرز تفکر های غیر اسلامی هم در محدوده ی این بزرگ راه جا گرفته‌اند. به تعبیر دیگر، امروزه محک و ضابطه ی مشخصی برای تعیین این که چه کسی در خط امام هست و چه کسی نیست، وجود ندارد؛ یعنی معیاری در دست ما نیست که بیانگر این موضوع باشد که چطور میشود سره را از ناسره تشخیص داد. به تعبیر دیگر، ما جاده ی پهنی را به جای یک خط ترسیم کرده ایم و مسلّم است که در چنین جاده ی عریضی، هزاران طرز تفکر جای خواهد گرفت و اینجا به خوبی روشن می شود که اگر از این جاده کم شود و به سمت یک خط می کند، هرچه این خط ظریف تر و نازک تر و حساس تر شود، از طرفی شناسایی افرادی که روی این خط حرکت می‌کنند، آسان تر می‌شود و از دیگر سو، حرکت روی چنین خطی مشکل تر خواهد بود.

 


پ.ن: متن رو طولانی انتخاب کردم، چون کل حرف شهید در مجموعه کتاب های ضابطه شون، حول این موضوع مهمِ و این موضوع همچنان دامن گیر جامعه ما هست. یه سری مفاهیم رو درست تعریف نکردیم و همه توش جا شدن.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۹ ، ۱۳:۴۹
راهی به سوی نور


 دل‏هایى که بر اساس اهمیت حادثه‏‌ها، کارها را رده‏‌بندى کرده‏‌اند، در حالیکه هزار کار دارند، بیش از یک گرفتارى برایشان نیست. چون در یک‏ لحظه، گرفتارى ما، فقط مربوط به آن کار و آن حادثه‏‌اى است که *اهمیت زیادترى دارد و ضرورت بیشترى* . اگر تمام کارها را انجام بدهیم و این یک کار، بماند، کارى انجام نداده‏‌ایم و بار خود را نگذاشته‏‌ایم و اگر آن یک کار را، فقط همان را، بیاوریم، دیگر حرفى براى ما نیست و بازخواستى نیست. و همین است که دیگر سیل حادثه‏‌ها و انبوه کارها، ما را خُرد نمى‌کند و به بازى نمی‌گیرد.  

(رشد، ص: 14)

پ.ن۱:اولین جمله ای که از استاد صفایی خوندم متن این دکمه بود! از اونجا به بعد متوجه شدم چه چیزهایی رو باید از ایشون می خوندم و نخوندم.کند ترین کتاب هایی که می خونم مربوط به ایشونه!هر صفحه اش رو سه روز باید فکر کنی!

پ.ن۲:از کتاب رشد یا صراط شروع کنید...

پ.ن۳: کتاب بخونیم...

پ.ن۴: فردا ۱۶اذره...روزی که خاطره خوبی ازش ندارم....سالگرد وفات پدر دوستم... لحظه  لحظه ی از دست دادن پدرش رو کنارش بودم و درک کردم....چقدر از صبرش یاد گرفتم...شادی روحشون فاتحه ای قرائت بفرمایید.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۵ ، ۲۳:۳۰
راهی به سوی نور