اولین روزی که رفتیم دانشگاه، ما رو جمع کردن تو یه اتاق و شروع کردن به توجیه کردنمون:
-معرفی استاد راهنما تا پایان بهمن
-مشخص کردن عنوان پایانامه تا پایان بهمن
-شرکت در....
-چاپ مقاله در...
گفتن و گفتن و گفتن...
از همون روز اول یه هول و ولایی انداختن تو دل همه.
همکلاسی ها شروع کردن به گشتن برای پیدا کردن استاد خوب.
کدوم استاد خوب نمره میده؟
کدوم استاد با آدم راه میاد؟
کدوم استاد سخت نمیگیره؟
کدوم استاد برشش تو دانشکده بالاست؟مقام علمی داره؟و...
از من می پرسیدن چون من دانشجوی 4 سال پیش همین دانشکده بودم
آخرشم می گفتن: خوش به حالت که همه ی استادا رو می شناسی...
کم کم همه ،اساتید راهنماشون انتخاب شد...
زیر نظر اساتید شروع به کار کردن
موندم خودم و خودم..