راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اربعین» ثبت شده است

چرا ۴،۵سالی است که پیاده روی اربعین انقدر پررنگ شده است؟


یادم نمی آید اولین بار، کجا با این سوال مواجه شدم، اما یادم هست که در جواب دادنش ماندم، من تازه از سفر اولم برگشته بودم و این سوال و جواب های به شدت مغرضانه ی مطرح شده اش، سیستم دفاعی اعتقادی ام را به شدت فعال کرده بود. فقط می توانستم نپذیرم، اما جواب؟... تقریبا هیچ! 

چیزی برای گفتن نداشتم. من از کجا بدانم چرا پیاده روی اربعین جدیدا انقدر مهم شده است؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۷ ، ۰۰:۲۱
راهی به سوی نور

بدون شک بله!

همه ی آن ها که به این سفر رفته اند، و یا از جزییات این سفر باخبرند، بعید است که پاسخی غیر از این داشته باشند، حتی آن ها که قبل تر ها نظرات دیگری داده اند، الان در اینکه حضور زنان در  این حماسه لازم است شکی ندارند.

اما این حضور ولی و اما هایی دارد که باز هم برای آن عده که در شرایط واقعی و نزدیک این اتفاق بوده اند، احتمالا جای مخالفت ندارد، مثلا لزوم توجه به نکات امنیتی، توجه بیشتر در انتخاب پوشش و نحوه حضور در این مراسم، عدم اصرار بر حضور در مکان های شلوغ و پر ازدحام که تفکیک جنسیتی در آن وجود ندارد مثلا بین الحرمین در روزهای نزدیک به اربعین و...

اگر این شرایط در مورد زنان رعایت شود، بی تردید حضورشان نه تنها جای سوال ندارد که در برخی شرایط الزامی هم می شود.

شاهد مثال، کودکانی که در این مسیر حضور یافتند و جرعه جرعه ماجرای کل یوم عاشورا و کل الارض کربلا را از کام مادرانشان به ارث بردند.

سوال مهم ‌بعدی این است، آیا حضور زنان، موجب دست و پاگیری و سخت شدن پیاده روی برای مردان خواهد شد؟

بازهم بنده جواب سوال را بی تردید بله می دانم، حتما اگر همسر، برادر و پدری با یکی از زنان محارم خود به این سفر رفته باشد، گفته ام را تایید خواهد کرد.

چه انجا که کامیون های رایگان و پر ظرفیت برای حمل مسافران وجود دارد و تو به خاطر وجود یک زن، نمی توانی از آن استفاده کنی، چه ترس و لرزی که برای گم  شدن ها و جا ماندن ها داری، چه انتخاب های محدود تری که برای استراحت شبانه خواهی داشت چون دیگر وسط خیابان و کنار موکب های شلوغ و پر شده نمی توانی بخوابی، چه مراقبت هایی که زمان های ازدحام باید از محرم همراهت داشته باشی و...

اما و ولی این قضیه هم در جای خود مهم است.

اما

نمی توانی به این دلایل مانع حضورشان شوی، یعنی از نظر من، نباید مانع شوی...

انصاف نیست

زنان عفیفه ای که سال ها محجوبانه بچه تربیت کرده اند و کنار کار خانه، هزار و یک وظیفه ی ریز و درشت دیگر را بر عهده گرفته اند، حقشان حسرت عدم حضور در چنین جاذبه ای نیست...


به خاطر سختی کم تر، مانع آمدنشان نشویم.

خیلی ها حسرت های به دل ماندشان باعث می شود  تمام انگیزه و شور ادامه مسیرشان کم  رنگ شود...

لطف حضور در پیاده روی اربعین، با چیز دیگری جایگزین نمی شود


پ.ن: قطعا و بدون شک منظور من رفتن در هر شرایطی، با هر سختی و محدودیت و معذوریتی نیست. گاهی ماموریت تو، جای دیگری تعریف شده است که باید در پست خودت قرار بگیری، تنگه احدت را به بهانه های هرچند معنوی نباید رها کنی.

پ.ن ۲: برای آن ها که نمی توانند بروند چون  دست و بالشان بسته است چه مالی، چه زمانی و چه...

اجرتان محفوظ است اگر در سپاه حسین ع باشید در روزی که عاشورا است و زمینی که کربلا است.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۲:۴۰
راهی به سوی نور

#احضاریه

#علی_موذنی


این هم جزء عجایب است که علی خود زنده و حیّ و حاضر باشد، اما برای یاران رسول خدا که از تشخیص حق از باطل عاجز مانده اند، عمار یاسر معیار شود. وقتی روایت های مربوط به عمار را می خواندم، برایم این سوال پیش آمد که چطور می شود بعضی اصحاب پیامبر روایت حضرت را در خصوص عمار به یاد داشته اند، اما آنچه را که او بارها به صورت های گوناگون درباره علی فرموده، فراموش کرده اند؟ به یاد دارند که پیامبر فرمود، عمار را ستمگرانی می کشند که بر باطلند، اما به یاد ندارند که فرموده علی و اصحاب او حق اند. حق با علی است. هرجا علی باشد، حق نیز آنجاست.

نکته ی شگفت و تاثیر بار این که برای تشخیص حق از باطل به آنچه عمار می گفته و بر آن تاکید می ورزیده، توجه نداشته اند یا به این که در جبهه ی چه کسی و علیه چه کسی می جنگیده، دقت نمی کردند. فقط منتظر بوده اند ببینند عمار توسط چه کسی و کدام جبهه کشته می شود! 

پ.ن: قلم علی موذنی‌ رو‌بعد خوندن کتاب«نه آبی، نه خاکی» شناختم و بسیار دوست داشتم.

این کتاب هم خوب بود، ولی نه به اندازه نه آبی! 

پ.ن۱: هر چه معرفت بالاتر، محبت بیشتر، کتاب ترغیبم می کرد برم تو خط مطالعات جدی این طوری...

پ.ن۲: یکی دوتا ان قلتم به داستان هست...مثلا قضیه حضور نیافتن عبدالله ابن جعفر رو من تا الان یه شکل دیگه خونده بودم! و فکر می کنم اون شکل متقن تر باشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۷ ، ۲۱:۵۶
راهی به سوی نور

دریافت
حجم: 9 مگابایت
توضیحات: به ذهنتم خطور نکنه به خاطر مشکلات مالی امسال اربعین نری!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۷ ، ۱۳:۴۲
راهی به سوی نور

اینکه از بزرگ ترین اتفاقی که داره برام میوفته ننویسم خیلی عجیبه

اونم واسه من که عادت دارم بنویسم.


اما

 خدا می دونه چقدر این روزا گرفتارم

انگار هرچی می دوم بازم از همه کارام عقبم

از ارشدم ننوشتم

از ارشدی که چقدر اعصاب خوردی داره برام!

از اساتید غرب زده ی خود کم بین که این نگاه سیاه رو کلا دارن می کنن تو حلق همه دانشجوهاشون

از هم کلاسی ها که متاسفانه به خاطر تعداد کم و نسبت تقریبا یکسان جنسیت روابط در نوع خودش بی نظیره...گرم و صمیمی! برادران و خواهران دینی همدیگه ایم انگار!

عجله ی بچه ها برای جمع کردن چیز مضحکی به اسم CV هم در جای خودش جای بررسی داره...می رن کنگره کلا می خوابن آخرشم مدرک می گیرن!

یه سوال هم برام ایجاد شده! اینا که قانون های تحصیلی میذارن فکر هم می کنن آیا؟

برایPHDباید سابقه کار داشته باشی، از طرفی کار کردن دولتی در دوران دانشجویی مجاز نیست.

بیمارستان های خصوصی هم اگر بخوان قانونی عمل کنن،بدون مدرک پایان طرح نباید استخدام و بیمه کنن( که قانونی عمل نمی کنن) در نتیجه تو اصلا نمی تونی سابقه جمع کنی!

تازه واسه من اضافه کنید که یا به دلیل شرایط خاص بیمارستان های خصوصی نمی تونم برم  اونجا کار کنم( آخه اونجا جزء کشور جمهوری اسلامی محسوب نمی شه و  کلا OPEN MIND روزگار می گذرونن، حق میک آپ وممنوعیت چادر و...)

و دلیل دوم اینکه اصلا وقت کار ندارم!

تو این تقریبا دو ماه  تحصیل همش دارم فکر می کنم کجای فعالیت های روزانه ادم های تحصیلات تکمیلی( که غالبا با هدف هیئت علمی شدن اومدن) فرهنگ و کمک به عزت کشور و همدلی با مردم و هم دردی به معنای واقعی هست؟ کجا دارن به نقش هاشون فکر می کنن که بعد متناسب با اون شغل انتخاب کرده باشن؟

روز اولی که استاد هدف بچه ها رو از ادامه تحصیل می پرسید جالب بود(مهاجرت، فرار از بالین و بیمارستان، کل کل با دوستان، همینطوری هر رشته ای بود دوست داشتن تا آخرش بخونن و...)

 نکنه منم یه روز اهدافم یادم بره!نقشم رو فراموش کنم...نکنه راه رو منزلگاه کنم! نکنه با زیاد شدن علمم، جسارت های مذهبی و تقیداتم کم و کم و کمتر بشه...

بگذریم...

از 8 آبان بی تربیت که یه غصه بزرگ گذاشت رو دلم....

از پایان چله نشینی خاص و هم زمانی مبارک این 40 روز با ختم قرآنم وهم زمانیش با تولد جنابمان هم می گذریم...

از اتفاقای محل خدمتمان هم می گذریم ( محل خدمت استعاره است!)

اتفاقای باور نکردنی و کمی تا قسمتی ابری تشکل جان دانشگاه هم بماند( بنده خدا ما!) ولی خیری بود که باعث شد که بررسی کنم، حضور از اول تا الانم را،روابطم را،زیاده روی ها و کم گذاشتن هایم را...که اصلاح  کنم...رفتارها را...

از اتفاقای کم سابقه( و شاید حتی بی سابقه) و خوشحال کننده فک و فامیل جانمان هم همینطور(جوونه های قدم های سخت زندگیم داره کم کم رشد میکنه و شاید این روزی کربلا هدیه همین قدم های سخت زندگیم بود)

ولی از کربلا و اربعین وپای پیاده و.... نمیشه گذشت

این که چی شد که من هر جا پیدا کردم ثبت نام کردم و هی نشد و خبر ندادن بماند

اینکه آخرین روزا همه جا زنگ می زدن که بیا و من چون به خواهر جان قول همراهی داده بودم بماند

اینکه با چه جراتی تصمیم گرفتیم دوتایی بریم بی هیچ کاروانی هم بماند( بی فکری نکردیم ها! من دانشجو ام و کادر درمان هم می تونستم برم ولی خواهر جان نمی تونست و همراه هم اجازه نداشتیم ببریم!کاروان بیرون هم جاشون پر بود یا شرایط بدی داشتن!)

اینکه چه طور مادر جان رو راضی کردیم که اذن خروج دهند هم خودش مثنوی ای است که بماند!

و حالا من بعد یه هفته بدو بدو

 فردا بعد کلاسم باید یه اردوی دیگه شرکت کنم و شب جمعه برگردم

و شنبه راهی  کربلا بشیم

ولی سر فرصت می نویسم

از کربلا

از حرم

از احساس خوب هم قدم شدن با سیل عاشق هایی که همه یه معشوق دارند

از...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۵ ، ۰۷:۱۸
راهی به سوی نور