نفحات نفت
#نفحات_نفت
جستاری در فرهنگ نفتی و مدیریت دولتی
#رضا_امیرخانی
مستخدمِ دولت هم برای سنجشِ حلال و حرام راه دارد. راهی بسیار ساده. پولی را که می گیرد به ازای خدمت نه به ازای زمان، قیاس کند با اجرتِ همان کار در کفِ بازار... با رقمِ همان قرارداد در فلان شرکتِ خصوصی. اگر همین قدر دادند فبها... و اگر بیشتر دادند، به جای آنکه منتی بگذارد بر سرِ نظامِ دولتی، بسم الله، سریع بنه کن کند به سمتِ بخشِ خصوصی و اگر نشد بداند که پس بیشتر نمی دهند! و اما اگر کمتر می دادند، یقین بداند که نسبتِ به همه صاحبانِ نفت، یعنی همه ی مردم و همه اولادِ مردم و احفادِ ایشان، بدهکار است و باید حساب پس بدهد...
اگر اینگونه زیستیم، با حساب و کتاب، تازه لذتِ لقمهی حلال را خواهیم چشید و این گونه از فرهنگِ نفتی خواهیم گریخت.
صبح به صبح مثلِ ماهیگیرِ مازنی بگوییم "الهی به امید تو" و تورِ سالیِ مازنی به دوش بگیریم و برویم لبِ آب... برکت اینگونه معنا مییابد. کسی برای من برکت را در کارِ کارمندی تعریف کند. چقدر تعریف ضیقی پیدا میکند برکت... چارهای نداریم الا اینکه برای نجاتِ مملکتِمان، کار راه بیندازیم. سفره ای پهن کنیم تا از کنارش دیگران لقمه برگیرند. کاری کنیم که صادرات مان از سیطره نود درصدیِ نفت نجات پیدا کند، تولیدِ ناخالصِ ملی مان از چنگال پنجاه درصدیِ نفت خلاص شود...
لقمه شبهه بس است... چهقدر بنشینیم سرِ سفره ای که برای تبدیلِ دلار به تومان از گوشتِ استرالیایی و میوهی چینی و برنجِ هندی و گندم آمریکایی رنگین شده است... دلِ همه برای لقمهی حلال ایرانی تنگ شده است.
پ.ن: کتاب جالبی بود، نگاهی جدید و قابل قبول به مشکلات موجود کشور