آنکالی برای خدا
توی برنامه ریزی ساعت های کاری بعضی شغل ها، یه چیزی داریم به اسم « on call»
یعنی تو عملا اون روز سرکار نیستی، ولی باید آمادگی این رو هم داشته باشی که اگر اتفاقی افتاد و بهت نیاز شد، بتونی هماهنگ شی و بری! یعنی آمادگی پذیرش حضور، حالا یا این حضور نیاز میشه و می ری یا نیاز نیست ونمی ری( یه درصدی هم بابت این آمادگی ها حقوق دریافت می کنی)
توی زندگی یه اتفاقاتی میوفته که *فقط* تو رو برای پذیرش یه تصمیم آماده کنه، و این آمادگی اصل هست، نه خود اون اتفاق...
نمی دونم تا حالا براتون پیش اومده یه تصمیم سخت برای قرار گیری در یه موقعیت بگیرید، و وقتی گرفتید اصلا اون موقعیت براتون پیش نیاد که نیاز به عملی شدن اون تصمیم بشه...
بعد اگر تصمیمت درست بوده باشه، حتی اگر عمل هم نکنی حس خوبی داری، حس از پسش براومدن، حس بزرگ شدن، حس پیروزی
و اگر تصمیمت اشتباه باشه، با این که کار خطایی عملا شکل نگرفته اما احساس شکست می کنی، احساس کم آوردن...
اگر بخوام راحت تر توضیح بدم
مثل حضرت ابراهیم (ع)
توی موقعیتی قرار می گیره و تصمیمی می گیره، واون اتفاق اصلا به صحنه ی عمل نمی رسه ولی ما سال ها این *آمادگی کامل پذیرش عبد بودن* رو جشن می گیریم...
خدایا؛ توان این تصمیمات رو بهمون عطا کن