خداحافظ سالار
#خداحافظ_سالار
خاطرات پروانه چراغ نوروزی همسر لشگر پاسدار#شهید_حسن_همدانی
#حمید_حسام
غبار فتنه خوابید و حسین پس از چند شبانه روز بی خوابی، با قیافه ای خسته به خانه آمد. یک آلبوم بزرگ زیر بغلش بود. عکس های جوان های آش و لاش با سر و صورت های خونین، چشمان از حدقه درآمده و بدن های چاقو خورده، چند تا رو که دیدم،حالم خراب شد. گفت:«این بسیجی ها، دستشون تفنگ نبود. قمه و چاقو هم نبود. جرمشون دفاع از نظام و رهبری بوده که اینجوری شدن.»
گفتم:«حالا این عکسا رو برا چی آوردی خونه؟»
گفت:« می خوام به هرکس که گفت جمهوری اسلامی جواب اعتراض مردم رو با گلوله داد، نشون بدم که برخورد ما با این ماجرا، در اوج رعایت و رأفت بود که بچه هامون اینجوری شدن.» و یک خاطره گفت:« توی اتاق کنترل بحران، از طریق دوربین های سر چار راه، تصویر یکی از این جون های بسیجی رو دیدم که چند نفر با چاقو و قمه دوره اش کردن و یه عکس از حضرت آقا دادن دستش و گفتن، پاره اش کن. بسیجی، عکس رو به سینه چسبوند. اول زدنش و بعد یکی با قمه گذاشت وسط کمرش وقطع نخاع شد.»...
پ.ن:قشنگ نبود، عالی بود...
پ.ن٢: یه وقتایی آدم فکر می کنه اگر امثال این آدم ها اسمشون میشه جهادگر، اونوقت ما کجای کاریم؟