داستان راستان۲
شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۹:۵۱ ب.ظ
#داستان_راستان_۲
#متفکر_شهید_استاد_مرتضی_مطهری
در این میان مردی از مسلمانان فراری از کنار یکی از مجروحین به نام سعدبن ربیع-که ۱۲زخم کاری برداشته بود- عبور کرد و به او گفت:
«از قراری که شنیده ام پیغمبر کشته شده است!»
سعد گفت: «اما خدای محمد زنده است و هرگز نمی میرد. تو چرا معطلل و از دین خود دفاع نمی کنی؟ وظیفه ی ما دفاع از شخص محمد نبود که وقتی کشته شد موضوع منتفی شده باشد، ما از دین خود دفاع کردیم و این موضوع همیشه باقی است.»
پ.ن: جریان در پی جنگ احد و شایعه ی کشته شدن پیامبر اتفاق افتاده است.
پ.ن۲: اگر می خواهید کار فرهنگی کنید! مردم رو شهید مطهری بخون! کنید...
پ.ن۳: در نزدیکی های شهادتشون، از خدا علوّ درجانشون رو می خوام. شادی روحشون صلوات
پ.ن۴: چیزی درباره ی شهید پالیزوانی می دونید؟
۹۷/۰۲/۱۵