درمان دردم آرزوست
#درمان_دردم_آرزوست
(چند پرده از تجربیات جهاد پزشکی)
#زهرا_شکری
قرار شد با بچه های گروه برویم جهادی. همه شرایطشان را می توانستم قبول کنم الا چادر!
ولی چون همه دوستان صمیمی ام بودند، دلم نیامد نروم!
روز اول داشتیم آماده می شدیم برویم روستا که چادر سر کردم و داشتم بازی درمی آوردم و بچه ها را می خنداندم که یک دفعه یکی از بچه ها فال شهدا آورد!
«شما را قسمتان می دهم به پهلوی شکسته فاطمه زهرا(س)،حجاب را، حجاب را، حجاب را رعایت کنید»(شهید حمید رستمی).
و حالا من چادرم را با هیچ چیز دنیا عوض نمی کنم.
پ.ن: دلم جهادی خواست، دلم چند روز بدون دغدغه ی دنیای دودی شهر خواست!
دلم عدالت در سلامت خواست...چیزی که وقتی اردوهای این چنینی می روی، مطمئن می شوی نیست!
پ.ن۲: آدم های متحول شده همیشه برایم جذاب تر بودند، آن ها از یک مسیر طی شده برایت صحبت می کنند. عمده ادم های مذهبی اطراف من از این ادم ها هستند. یک اتفاق، مثلا جهادی، راهیان، کربلا، مکه و... می شود نقطه عطف زندگی شان...