شاید این اولین بار است که در سالگرد رحلتتان گریه ام گرفته
قبل از این هیچ وقت این کار را نکرده بودم.
شاید این اولین بار است که در سالگرد رحلتتان گریه ام گرفته
قبل از این هیچ وقت این کار را نکرده بودم.
دنبال نشونه بودم
آنقدر از نشونه های مستقیم شما شنیدم که اشاره و کشف و حدس، کارم رو راه نمیندازه
دعوت شدم
به تماشای فیلم اسفند
و از همه ی فیلم این دیالوگ برام نشونه شد:
_ چرا پیش نمی ره مادر؟
_ کار خدا پیش میره, پسرم...
و من دیدم چطور کار خدا پیش رفت
چطور هزار بار بالا پایینت کرد
هزار گره به کارت انداخت
بعد که عزم و اراده ی تو رو دید
خودش برات گشایش ایجاد کرد
من دیدم
من بارها در این سالها #برکت و #امداد_غیبی رو دیدم...
میباید قرآن را به کمک خود قرآن شناخت. مقصود این است که آیات قرآن مجموعاً یک ساختمان به هم پیوسته را تشکیل میدهند؛ یعنی اگر یک آیه از آیات قرآن را جدا کنیم و بگوییم تنها همین یک آیه را میخواهیم بفهمیم، شیوه درستی اتخاذ نکردهایم. البته ممکن است فهم ما از همان یک آیه درست باشد، اما این کاری است از احتیاط بیرون. آیات قرآن برخی مفسر برخی دیگرند... در بسیاری از موارد اگر یک آیه تنها را از قرآن اخذ کنید بدون آنکه آن را بر آیات مشابه عرضه بدارید، مفهومی پیدا میکند که با مفهوم همان آیه وقتی که در کنار آیات هم مضمون قرار گرفته است به کلی متفاوت است.
#آشنایی_با_قرآن #شهید_مطهری #معرفی_کتاب
«باسمه تعالی کوچک و بزرگ باید بدانیم: راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است؛ و بندگی، در ترک معصیت است در اعتقادیات و عملیات. آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت. این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود
خاطرات و تحلیلهای #سیدحسن نصرالله دربارهی آیت الله #بهجت
مترجم: #وحید_خضاب
#نشر_شهید_کاظمی
#معرفی_کتاب
چند ماهِ سخت
خیلی سخت رو پشت سر گذاشتم.
هی به خودم امید دادم، درست میشه، حل میشه، بهتر میشه اما دقیقا هر روز بدتر شد و گره محکم تر و اوضاع وخیم تر...
آخرین راه حل این بود
بیام پیش شما...
امام رضای ثابت
بیشترین فشردگی کاری رو انتخاب کردم که یه روزه بیام پیشتون و باهاتون حرف بزنم...
گلایه هام هم آماده کرده بودم...
با تمام قلبم اومد بگم من کم آوردم ...
همه ی غر زدن هام تمام طول مسیر ۱۴ ساعته ی قطار تو ذهنم رژه می رن
از اول تولد تا امروز هرچی بر وفق مراد نبود رو آوردم که بگم...
فکر می کتم انگار تمام دویدن هام رو دیگه نمی بینید،
انگار اصلا صدام رو نمی شنوید...
این از همه بیشتر برام سخته
اومدم اذن ورود بگیرم
جلوی باب الرضا ایستادم
و شروع کردم به خوندن...
همین اول اول اول دیدار جواب گرفتم.
شما می شنوید
شما می بینید
اون که کر و نابینا شده منم.
گره ی کور این سال ها خودم شدم
منِ فقیر و ضعیف و عجول و...
من جوابم رو گرفتم
ممنونم
ما به دست خودمان، با خطاهای خودمان، فاصله ایجاد می کنیم بین خودمان و خدا. #خدای_متعال_فاصله_ای_با_ما_ندارد، راه نزدیک است.
و اگر توفیقی پیدا شد، این توفیق نشانه ی رحمت الهی است. اگر توانستید یک #استغفاری از دل برآورید و عزمی بکنید، حرکتی بکنید، بدانید که #توفیق_الهی و توجه الهی شامل حال شماست، 👈شما دارید #جذب می شوید، شما را دارند جذب می کنند، می کشند.
خدا در موارد متعدد، توبه را به خودش نسبت می دهد.
" ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا " خدا توبه کرد، تا انسان ها توبه کنند.
توبه یعنی چه؟ یعنی توجه، برگشت... #تا_که_از_جانب_معشوق_نباشد_کششی
#کوشش_عاشق_بیچاره_به_جایی_نرسد
.
💢خدا همه گناهان را می آمرزد، مگر کسی که استغفار نمی کند. پیامبر (ص)
💢بالاترین شقاوت ها، متعلق به آن کسی است که مغرور شود به تو...
.
بشر احتیاج دارد به تذکر و توجعچه دائمی
#ما_را_نابخشوده_از_ماه_خارج_نکن!
پ ن) عالی بود👌 عالی
آدم دلگرم میشه به داشتن همچین رهبر فرزانه ای
سایشون مستدام باد
#پنج_گفتار_حضرت_آیت_الله_خامنه_ای_در_باب #استغفار_و_توبه
در #ماه_مبارک_رمضان
#صهبا
.
صبح وقتی برای سحر بیدار شدم، گردنم درد می کرد، یه درد معمولی
اما چون چند روز قبل سابقه ی تشدیدش و تبدیلش به یه سر درد وحشتناک رو داشتم ترسیدم، شروع به ماساژ دادن تریگر پوینت ها و کمپرس سرد و خوردن پرگابالین و استامینوفن کردم و راستش رو بگم توی دلم هم شروع کردم به غر زدن، که چرا باید هرروز هر روز سر درد داشته باشم، چرا خدایا بهم رحم نمی کنی و...
.
.
.
.
.
توی استیشن نشسته بودم که یهو با فریاد یکی از مریض هام با عجله سمت اتاقش رفتم، طفلک بیماری برگر داره و پا دردش بسیار شدید شده بود.
قبلا چندتا از انگشتان پاهاش آمپوته شده و امروز میره برای عمل بقیه ی زخم هاش و احتمالا قطع مچ پاش.
بهش یه مسکن قوی دادم...
مرد گنده چه ناله ای می کرد از درد. براش حمد شفا خوندم، یکم حرف زدم که تمرکزش از رو دردش خارج بشه.
اما
درد خودم یادم رفت
زبونم کوتاه شد
خدایا شرمنده
ببخشید مزاحم شدم
خیلی ها قبل من تو اولویتن
من ظرفیتم کمه
واگرنه که در برابر امتحانات این مرد، سردرد من شوخیه بیشتر
#الحمدالله
بهت نمی گم «یا غافر»
حتی نمیگم «یا غافرالخطایا»
امشب، برای ادامه ی راه شما برای من «یا غافر الذنب الکبیر» هستی...
خدایا
می دونی چی بیشتر اذیتم میکنه، اومدنم در خونه ی شما، از سر انتخاب اول و رد کردن پیشنهاد های دیگه نبوده، رفتم درِ هر خونه ای رو که بگی زدم،
ذلیل شدم
ناامید شدم
حالا ایستادم جلوی آخرین در روبه روم...
اگر این یکی باز نشه، کلِ امیدم، تموم میشه...
اگر این باز نشه، قراره کدوم درِ امتحان نکرده رو بعدش بزنم؟
«فَاِن طَرَدْتَنی مِن بابِکَ فَبِمَن أَلوذُ؟
و إن رَدَدتَنی عَن جَنابِک، فَبِمَن أَعوذُ؟»
آه از خجالت
آه از فضاحتی که به بار آوردم
آه از عملی که درست نبوده
آه از گناهکار بودنم
«فوا أَسَفاهُ من خجلَتی و افتضاحی
و وا لَهفاهُ من سوءِ عمَلی و اجْتِراحی»
قسمت های درون «» بخشی از مناجات تائبین، امام سجاد ع هستند.