راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمدرضا پهلوی» ثبت شده است

#صحیفه_آفتاب_۳

گزیده صحیفه ی #امام_خمینی(ره)


یک التیماتوم در همان وقت دولت روسیه فرستاد برای ایران و سربازش...یک مطلبی را می خواستند که تقریبا اسارت ایران بود و‌می‌گفتند باید از مجلس بگذرد، آن را به مجلس بردند و همه ی اهل مجلس ماندند که چه باید بکنند؛ ساکت که چه بکنند.

در یک ‌مجله ی خارجی نوشته است که یک‌روحانی با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت: حالا که ما بناست از بین برویم، چرا خودمان از بین ببریم خودمان را؟ رأی مخالف داد. بقیه جرأت پیدا کردند و‌رأی مخالف(دادند)؛ رد کردند التیماتوم را. آن ها هم هیچ غلطی نکردند.


پ.ن: مجلس اگر وابسته و ترسو نباشه و  آزاداندیش باشه در حداقلی ترین شرایط میشه این! 

پ.ن۲: فکر کنم اون روحانی آیت الله مدرس باید باشند. بله ؟

پ.ن۳: یک روز که مدرس از مجلس به خانه برمی گشته، عده ای از مردم به منزل او میریزن و با سر و صدای زیاد میگن: آقا! این چه لایحه‌ای بود که امروز تصویب شد؟ خلاف مصلحت است. مدرس جواب میده: اگر بیست راس اسب و الاغ و یک آدم را در مجلسی جمع کنند و از آنها بپرسند نهار چه می‌خورید، جواب چه می‌دهند؟! همه گفتند: جو! و مدرس گفت آن یک نفر هم ناچار است سکوت کند؛ این وکلایی که شما انتخاب کرده‌اید همین قدرند؛ بروید آدم انتخاب کنید.

پ.ن۴: توروخدا وقتی آدم نفرستادیم مجلس انقد غر غر نکنیم! خودمان کردیم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۷ ، ۱۴:۲۰
راهی به سوی نور

#مرد_رؤیاها

#سید_مهدی_شجاعی

#انتشارات_نیستان



اما در مورد دکتر چمران یک سوال عجیب تر برای من مطرحه. شاید شما که عالم دینی هستید، پاسخش رو داشته باشید. و‌اون اینکه این خصوصیات متضاد چطور در یک انسان جمع میشه؟

مهر و عاطفه و محبت در نهایت، دلاوری و سلحشوری و رشادت در نهایت، هوش و ذکاوت و درایت در نهایت و...

خیلی از صفات دیگه که جمع شدن دوتاش تو یک آدم محال به نظر می رسه، برای اینکه مثل تضاد صفات حضرت موسی (ع) و عیسی (ع) است.

امام صدر: شما در صورتی می تونید به پاسخ این سوال برسید که الگو، محبوب و معشوق اونو بشناسید. کسی که چمران سعی می کنه یک ماکت کوچکی از اون عظمت رو در خودش پدید بیاره.

کسی که حضرت موسی و حضرت عیسی علیهما السلام در مقابل او مثل ستارگانی هستند در مقابل خورشید...


پ.ن: کتاب نمایشنامه ای فوق العاده در مورد شخصیت شهید چمران است، از قبل از انقلاب تا بعد از ورودش به لبنان.

پ.ن۲: دو تا حسرت بزرگ بعد خوندن کتاب داشتم، یکی اینکه چرا فقط تا لبنان، چرا بعدش نه!؟ (آقای شجاعی لطفا ادامه اش بدید!😁)

و‌دومیش اینکه چرا کسی هنوز این فیلم رو نساخته؟!(اگه اقای سلحشور‌ خدابیامرز زنده بودن، می نوشتم: آقای سلحشور لطفا این فیلم رو‌بسازید!😊)

پ.ن۳: چمرانِ دوست داشتنی، دوست داشتنی تر شد برام... ان شاءالله خدا علی القاعده ما رو شبیهش کنه! نه استثنا

پ.ن۴: یکی از کتاب های محشری بود که تا الان خوندم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۷ ، ۱۱:۳۹
راهی به سوی نور

٥٣#_سال_عصر_پهلوی_به_روایت_دربار

#ریحانه_درودی


✏ «نتیجه اصلاحات ارضی شاه به آنجا کشید که در اوایل دهه ٥٠ شمسی، ایران از یک کشور خودکفا در محصولات کشاورزی، به صورت وارد کننده مواد غذایی درآمد...(مینو صمیمی، منشی امور بین الملل فرح پهلوی)»

✏«...در سراسر تهران فقر و بدبختی و مرض بیداد می کرد...جلوی در ورودی باشگاه های سربازان متفقین هم اغلب تابلویی دیده می شد که رویش نوشته شده بود: «ورود ایرانی و سگ قدغن است. »(فریدون هویدا)»

✏«ما ادعا می کنیم که ایران را به دروازه های تمدن بزرگ رسانده ایم. اما کشور دائما در معرض قطع برق است و‌ما حتی نمی توانیم، تأمین آب و برق را در پایتخت تضمین کنیم.(اسدالله علم)»

 ✏« زمان رضا شاه هم که کارهای صنعتی و راه آهن کشیدن و‌مدرنیزه شدن مملکت شروع شد، همه اش با شرکت سنتاب سوئدی بود یا شرکت دانمارکی کامپساکس بود یا نمی دانم از آمریکا مهندس مشاور آمد یا از فلان کشور آمد. در هر صورت در آنجا تمام کار فنی زمان رضا شاه؛ چه در زمینه ی صنعت؛چه در زمینه ی ارتباطات؛ چه در زمینه ی هر تحول دیگر؛ مدرنیزه شدن ایران با فکر و راه حل خارجی ها بود که اجرا شد.(عبدالمجید مجیدی-وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه).»

✏«در سال١٣٤٢،بین١٦تا٢٤ درصد کودکان در ولایات به مدرسه می رفتند و بقیه بی سواد می ماندند. در حالی که، در شهرها ٧٤ درصد کودکان به مدرسه می رفتند. قانون تعلیمات اجباری در ١٣٢٢، به تصویب رسیده اما به علت فقدان وسایل اجرایی ، به صورت کاغذ پاره ای بر جای مانده بود. در مقیاس ملی ٨٥.١در صد مردم بی سواد بودند.(محمد رضا پهلوی).»

✏«هر اتفاقی ممکن است بیفتد. صحنه ی داخلی آن قدرها هم آرام نیست. مردمان عمیقا ناراضی اند. مردم، خواهان چیزی بیش از رفاه اقتصادی هستند. آنان خواهان عدالت، هماهنگی اجتماعی و حق اظهار نظر در امور سیاسی هستند.(اسدالله علم).»

پ.ن: از نظر من هر آدمی قابل تحمل هست تا زمانی که معاند نباشه!

اگر از روی جهل حرفی زده میشه بازم قابل قبول تره! ولی انقدر لج بازی برای گل و بلبل نشون دادن زمان شاه، حتی وقتی خود نزدیکان شاه طور دیگه ای می نویسند، چقدر غیر قابل تحمله...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۶ ، ۰۱:۵۸
راهی به سوی نور