راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عطارد» ثبت شده است

#عطارد

مجموعه غزل

#کاظم_بهمنی


من که دائم پای خود دل را به دریا می زنم

پیش تو پایش بیفتد قید خود را می زنم

در وجودم کعبه ای دارم که زایشگاه توست

از شکاف کعبه گاهی پرده بالا می زنم

این غبار روی لب هام از فراق بوسه نیست!

_در خیالم بوسه بر پای تو مولا می زنم!_

از درِ مسجد به جُرم کفر هم بیرون شوم

در رکوع ات می رسم، خود را گدا جا می زنم

این که روزی با تو می سنجند اعمال مرا

سخت می ترساندم، لبخند اما می زنم

من زنی را میشناسم در قیامت...بگذریم!

حرف هایی هست که روز مبادا می زنم

پ.ن: کتاب پیشنهادی خواهر خانم جان، بد نبود ولی آقای برقعی خودمان چیز دیگری است انصافا!!!

پ.ن۲: وجهه تسمیه کتاب، بسیار قشنگ بود و ظریفانه و‌عاشقانه! ولی نمی گم چی بود!

پ.ن۳: هی میومدم یه سری از ابیاتش رو حفظ کنم، فرداش یادم می رفت😂

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۷ ، ۱۱:۰۰
راهی به سوی نور